مداحی محرم (1)



مداحی محرم, اشعار محرم, نوحه محرم

ماه غم آقا- باز پرچم آقا- مشکی به تن عاشقا باز محرم شد
در دل نوای غم- باز خیمه ی ماتم – آواره ی عشق تو هر دو عالم شد


شمیم عشقت به دل نشسته دوباره بازم – وای
با دم زیبات آقا تو قلبم حرم می سازم – وای
غریب مادر(3) وای

 

با نام تو آقا – بر سینه می کوبم – بازم به تن – رخت غم ای حسین جانم
بازم غزل خونم – مجنون و دیونم – بازم دم محتشم ای حسین جانم


کتیبه های ماتمت آقا- رمز جنونه – وای
دوباره ذکرت- روی لب ما – کرده جوونه – وای
غریب مادر(3) وای

 

زد خیمه ثاراله – با حسرت و با آه – با چشم خون روضه خون زینب کبری
دریای غم جاری- کار همه زاری – درقاب چشم حسین غربت زهرا


بوی جدایی- می وزد ازاین دیار ماتم-وای
می ترسم آخر – بشه نصیب – خواهر تو غم - وای
غریب مادر(3) وای

 

مداحی محرم, اشعار محرم

 

 حالا براي خنده كه دير است گريه كن
بابا نخواب...موقع شير است...گريه كن...


در مانده ام ميان دوراهي...كجا روم؟
چشمم كه رفته است سياهي...كجا روم؟


جانِ رباب، من به همه رو زدم نشد
دنبال آب، من به همه رو زدم نشد...


عمه تو را ز دور نشان ميدهد نخواب
هي شانه ي رباب تكان ميدهد نخواب


شد وقت بازي ات كمرت را گرفته ام
با احتياط زير سرت را گرفته ام


قنداقه ات كه بست لبت باز شد علي؟
خنديد مادرت... چقدر ناز شد علي


افسوس مادرت شب شادي ات نديد
چشم رباب حجله ي دامادي ات نديد...


در خيمه گرم كرده خودش مجلست علي
جاي نفس بلند شده "خس خست " علي


تا پشتِ خيمه كار ِ پدر سر به زيري است
تازه زمان ديدن دندان شيري است


همبازي تو ساقه ي تير است گريه كن
بابا نخواب موقع شير است گريه كن

 

مداحی محرم, اشعار محرم

 

اینجا که ذوالجناح زمین گیر می شود
در خون غروب واقعه تصویر می شود


یا رب پناه می برم از کرب و البلا
خواب علی هر آینه تعبیر می شود


روزی برای گفتن منزل مبارکی
این دشت پر ز نیزه و شمشیر می شود


اینجا گلوی تشنه تیر سه شعبه هم
از جام چشم ساقی من سیراب می شود


اینجا که حکم قحطی یک قطره شبنم است
همبازی گلوی گلم تیر می شود


‏باران سنگ منتظر ابر کینه است
اینجا حسین فاطمه تکفیر می شود


اینجا سر حقیقت الله و  اکبری
بر روی نی به گفتن تکبیر می شود


‏در این دیار غمزده کمتر ز نصف روز
از فرط غصه خواهر تو پیر می شود


جز زیر سم اسب شکستن در این زمین
از نفس مطمئنه چه تفسیر می شود


هرکس که زهره اش ز علمدار رفته است
اینجا سر سه ساله من شیر می شود


زینب كه شرم می کند از رویش آفتاب
اینجا اسیر حلقله زنجیر می شود

منبع:katibe110.blogfa.com
emam8.com

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------