نگهش سوی دگر بود و نگاهش کردم (احمد گلچین معانی)



اشعار احمد گلچین معانی, شعر و ترانه

نگهش سوی دگر بود و نگاهش کردم

دیده روشن به صفای رخ ماهش کردم

تا برم ره به دل آن گل خندان چو نسیم

گاه و بیگاه گذر بر سر راهش کردم

همچو آن تشنه که راهش بزند موج سراب

اشتباه از نگه کاه به گاهش کردم

دیدمش گرم سخن دوش چو در صحبت غیر

غیرتم کشت ولی خوب نگاهش کردم

دور از آن رلف پریشان دلم آرام نیافت

گرچه زندانی شبهای سیاهش کردم

حاصل شمع وجودم همه اشک آمد و آه

وآنقدر سوختم از غم که تباهش کردم

مهربان گشت مه من به سرودی "گلچین"

تا نثار قدم این مهر گیاهش کردم

منبع:lat.blogfa.com

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------