لطیفه برای کوچولو ها



طنز های کودکانه,

لطیفه های کودکانه

 

بچه ها سلام امروز هم با هم قراره حسابی بخندیم پس با من همراه باشید.

تقویم:
سخنران، ببخشید که زیاد صحبت کردم. آخر من ساعت ندارم.
یکی از مهمان ها گفت: ساعت نداری تقویم که داری.


شباهت:
 معلم: امیر جان با حمید یک جمله بساز.
امیر: شما چه قدرشبیه همید.

امرار معاش و نویسندگی:
  سعید به دوستش محسن برادرت که برای زندگی به شهر دیگه رفته از چه راهی امرار معاش می کنه؟


محسن، از راه نویسندگی.


سعید چه می نویسد؟


محسن: هر ماه به پدرم نامه می نویسد تا برایش پول بفرستد.

پیش بینی ناهار و شام:
یه روز کتابم و دادم به دوستم از صفحه 78 می شه فهمید شام قرمه سبزی داشتند از صفحه 104 هم می شه فهمید بعدشم انار دون کردند.

انشا:
معلم از دانش آموز خواسته  که انشا درباره یک مسابقه فوتبال بنویسد. همه مشغول نوشتن شدند جز یک نفر. 


معلم از او پرسید: چرا نمی نویسی؟


دانش آموز جواب داد : نوشته ام.


معلم دفتر او را گرفت و نگاه کرد نوشته بود به علت بارندگی فوتبال برگزار نخواهد شد.


منبع: tebyan.net

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------