تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ -16 بهمن



1291م:پنجم و به روايتي نهم فوريه سال 1291 ميلادي اميران لشكر و اطرافيان ارغون خان ـ ايلخان مغول ايران ـ از فرصت افتادن وي در بستر بيماري استفاده كردند و سعدالدوله بزرگ وزير او را كه مانع سوء استفاده هاي مالي و اسراف آنان از خزانه كشور بود به مهماني دعوت كردند و در آنجا اورا كشتند.

ارغون خان كه در پي خوردن «معجون طول عمر!» كه جادوگران برايش تهيه كرده بودند بيمار شده بود، ديگر از بستر برنخاست و درگذشت. وي به دور از چشم سعدالدوله معجون را خورده بود، زيرا سعدالدوله كه در عين حال پزشك او هم بود چنين معجوني را باورنداشت و آن را براي سلامت جسم زيان آور مي دانست. سعدالدوله يك پزشك يهودي متولد ابهر زنجان بود و چون راههاي جالبي براي جمع و خرج خزانه ايلخان ارائه داده بود كه به دليل اسراف، فساد اداری و سوء مدیریت مقامات نظامي و ديواني (اداري) او تهی از وجه بود به وزارت منصوب شده بود.

سعدالدوله پزشك ويژه ايلخان متوجه شده بود كه ميان بيماري ايلخان و وضعيت خزانه او رابطه مستقيم بر قرار است؛ به گونه اي كه هر وقت خزانه از پول تهي بود ايلخان هم بيمار مي شد و اين بيماري تا روزي كه تحصيلداران وجهي مي آوردند در او باقي مي ماند، لذا طرحي براي جلوگيري از اسراف و سوء استفاده سران لشكر و غني ساختن خزانه به ايلخان داد كه اجراي آن موثر واقع شد و ايلخان وي را به وزارت برگزيد تا خزانه اش هرگز خالي نماند و بيمار نشود.

ايلخان پس از رهايي از آن بيماري مرموز (افسردگي و عوارض ناشي از آن)، به فكر طولاني شدن عمر افتاد و به دور از چشم سعدالوله از معجون جادو گران خورد؛ بيمار و فلج شد و درگذشت و « گيخاتو » برجاي او نشست.

 

1341ش:در پی برکناری دو خبرنگار از کار، سندیکای تازه تاسیس روزنامه نگاران ایران شانزدهم بهمن ماه 1341 (5 فوريه 1963)اخطارکرد که در برابر اخراج بدون دلیل روزنامه نگار می ایستد و اگرهم دلیل اخراج موجّه باشد ناشر نشریه و یا مدیر رسانه های دیگر باید برحسب سوابق کار به روزنامه نگار اخراجی غرامت بپردازد که این غرامت نمی تواند برای هرسال کارکرد کمتر از سه ماه آخرین دستمزد باشد. سندیکا مشاور قضایی (وکیل) خودرا برای طرح شکایت ازجانب اخراجی به مراجع ذیصلاح خواهد فرستاد. دبیر وقت سندیکا همان روز اعلام کرده بود که سندیکا برای روزنامه نگاران «فری لنس = حق التحریری» که بیمار و یا دچار هرگونه آسیب بدنی شوند به هزینه خود دستیار و تایپیست خواهد گرفت تا در کارشان وقفه حاصل نشود.

در نخستین مجمع عمومی سندیکا که 24 آبان 1341 در تالار دبستان دولتی فیروزکوهی واقع در خیابان آشیخ هادی برگزار شده بود مسعود برزین روزنامه نگار ملی گرا با اکثریت آراء به سمت دبیر سندیکا انتخاب شده بود. در اين انتخابات داريوش همايون مفسر سابق روزنامه اطلاعات با چند راي کمتر دوم شده بود. در آن زمان، تنها انتخابات دمکراتیک ایران، انتخاب دوره ای دبیر و اعضای هیات مدیره سندیکای روزنامه نگاران بود. همین سندیکا که برغم مخالفت ناشران نشریات وقت تاسیس شده بود در جریان انقلاب یک اعتصاب عمومی اعلام کرد تا دولت تماما نظامی وقت نتواند اعلامیه هایش را به اطلاع مردم برساند و این اعتصاب که 62 روز روز طول کشید طولانی ترین اعتصاب روزنامه نگاران در تاریخ ژورنالیسم بشمار آمده است. برغم شرکت فعالانه سنديکاي روزنامه نگاران در انقلاب، دو سال پس از پيروزي انقلاب، مقامات وقت فعاليت آن را محدود کردند که چراغ عمرش به تدريج رو به خاموشي نهاد.

 

Barzin


1344ش:شانزدهم بهمن 1344 محاکمه خلیل ملکی و سه تن از یاران او رضا شایان، میرحسین سرشار و علی شانسی در یک محکمه نظامی تهران آغاز شد. سرتیپ فرسیو مدعی العموم محکمه [که بعدا ترور شد] هنگام خواندن کیفرخواست از خلیل ملکی به عنوان رئیس جامعه سوسیالیستی و یکی از نهادهای وابسته به نهضت ملی ایران نام برد و گفت که مسلک و مرام [ایدئولوژی] آن جامعه ماهیت ضد سلطنت دارد!. خلیل ملکی به صلاحیت محکمه اعتراض کرد و گفت بفرض اینکه ادعای مدعی العموم درست باشد اتهام وارده؛ سیاسی است و طبق قانون، جای محاکمات سیاسی دادگاههای دادگستری است و دادرسی باید با حضور هیات منصفه صورت گیرد که تشخیص مجرم بودن و یا نبودن متهم با این هیات است.

محکمه نظامی برغم این اعتراض قانونی بکار خود ادامه داد و در پایان کار؛ ملکی را به سه سال، سرشاررا به یک سال و دو متهم دیگررا هرکدام به 18 ماه زندان محکوم کرد.


46پیش ازمیلاد:«كاتو (ماركوس پورکيوس)» فيلسوف، نويسنده و سياستمدار نامدار روم پنجم فوريه سال 45 پيش از ميلاد در شمال آفريقا خودكشي كرد تا شاهد ديكتاتوري سزار و مرگ جمهوري و حكومت انتخابي نباشد كه پدر بزرگش (ماركوس پوركيوس كاتو انديشمند معروف) ضوابط و قواعد آن را تنظيم كرده بود.

كاتو دوم (معروف به نوه يا كاتو جوان) در رساله خود «خرد فردي و خرد گروهي» نوشته است:

سه عامل است كه موجب ارضاي خاطر يك فرد مي شود و اين سه عامل عبارتند از: جرات (دليري و نترس بودن و خطر كردن)، صداقت (دروغ نگفتن، رو راست بودن و وفاداري) و ساده زيستن (عادت داشتن به زندگاني ساده، همانند توده مردم و لذت بردن از آن و دوري گزيدن از تجملات و اسراف).

وي در همين كتاب فساد دولتي و ارتشاء را بذر انحطاط يك جامعه خوانده و نوشته است كه ترديد دارد دست اندركاران فساد دولتي به جامعه (مردم و وطن) علاقه داشته باشند و پيش از ارتكاب فساد يك لحظه به سلامت كشور و آينده آن اندشه كنند.

كاتو در جريان نزاع سزار و پمپي (دو ژنرال و كنسول ارشد روم) جانب پمپي را گرفته بود و گفته بود كه حمايت از پمپي دفاع از حكومت انتخابي، قانون و حقوق اتباع است. كاتو دوم به شمال آفريقا رفته بود كه ساكنان رومي آن بر ضد سلطنت و حكومت جباران بودند تا آنان را برضد سزار برانگيزاند كه در آنجا شنيد سزار بر پمپي فائق آمده و شكست دادنش، ديگر امكان پذير نيست. لذا، از فرط ياس خودكشي كرد.

 

 کاتو دوم

 

1505م:پنجم فوريه زادروز اجيديوس تشودي (آژيديوس) Aegidus Tschudi تاريخنگار و فيلسوف سويسي است كه در 1505 به دنيا آمد و 67 سال عمر كرد و سه اثر بزرگ از او باقي مانده است. وي در تاليفات خود اشاره كرده است كه تا جهان به صورت يك كنفدراسيون درنيايد كه هر جامعه آن يك كاميونيتي دمكراتيك باشد، بشر روي آرامش و آسايش كامل به خود نخواهد ديد و در چنين وضعيتي، ملل كوچك و ضعيف مجبورند دائما از ملل قويتر در هراس باشند و در جوامع داخلي نيز مبارزه و درگيري برسر كسب قدرت مانع از تامين حلاوت زندگاني براي افراد (اتباع معمولي _ عوام الناس) خواهد شد و به عبارت ديگر؛ انسان در اين وضعيت زندگاني خوش و ارزشمند نخواهد داشت. رئيس و مديران يک ملت بايد صديق و بي نظر و هدفشان تامين سعادت همگان باشد[ذاتا خودخواه نباشند].

آژيديوس عقيده دارد: تا روزي كه ايجاد يك كنفدراسيون جهاني عملي نشود، بايد مللي كه داراي فرهنگ و تبار مشترك هستند و در طول زمان به عللي از هم جدا افتاده اند برادروار و بدون دشواري هاي مرزي و از اين قبيل با يكديگر روابط، همگاري و همياري داشته باشند.

Aegidus Tschudi در کتاب خود ـ کنفدراسیون ـ نوشته است که راه حل مسائل انسان از جمله قطع جنگ، جنایت، فقر و بدبختی ایجاد یک کنفدراسیون جهانی مرکب از همه ملل است و این، راه حل تازه ای نیست؛ کوروش بزرگ ـ شاه ایرانیان پنج قرن پیش از ولادت مسیح فرضیه ایجاد یک جامعه مشترک المنافع جهانی را اعلام داشت و به اجرا درآورد که پس از او، ناسیونالیسم ایرانی غلبه کرد و انترناسیونالیسم کوروش در آن محو شد. آژيديوس (تلفظ فرانسوي اين نام) كوروش ایران را شايسته ترين زمامدار در طول تاريخ معرفي كرده و نوشته است: از ديد کوروش (سايرس = سيروس) انسان بدون داشتن جهانی کنفدراتیو زندگاني خوش و ارزشمند نخواهد داشت. آژیدیوس سپس وارد ریشه و نژاد کوروش شده و نوشته است: ایرانیان آرین که کوروش (سایرس = سیروس) یکی از آنان بود هيچگاه بت پرست نبودند، زرتشت را يك آموزگار كامل و راهنما مي دانستند نه فرستاده از سوي خدا. در ميان آنان روسپيگري (خودفروشي زنان كه در يونان باستان و ... ديده مي شد) وجود نداشت، مهربان و باگذشت بودند، به دسترنج ديگران طمع نمي كردند، دروغ نمی گفتند، ریا و تزویر را نمی شناختند و بنابراين شايسته صفت «نجيب (نوبل)» هستند كه مورخان همراه اسکندر مقدونی در جریان تعرض او به ایران این صفات را در میان ایرانیان کشف کرده و برنگاشته اند. کوروش از میان این مردم دارای این صفات پا به عرصه وجود گذارد.

آژيديوس سويسي هارا ستوده و آنان را انسانهايي كه باهم دشمني و سر نزاع ندارند توصيف كرده است. وي نوشته است كه يك دولت رشيد، بالغ و بدون عيب همواره نگران رفاه و احوال اتباع بويژه سالخوردگان است، اتباعي كه به پايان عمر چشم دوخته اند و اميد ندارند.

 

Aegidus Tschudi

 

1847م:«كاميليو كاوور» از جواني و از زماني كه در ارتش يك افسر جزء بود آرزويي جز تامين وحدت و حاکميت ملي ميهنش، ايتاليا، نداشت كه از 13 و اندي قرن پيش از آن روي استقلال و وحدت به خود نديده بود و بر هرگوشه اش يك قدرت اروپايي سرپرستي مي كرد. او به انگلستان رفت تا مطالعه کند و راهي براي نجات وطن بيابد و در آنجا كتابهاي بيشتري درباره گذشته ايتاليا و زماني كه يك امپراتوري بزرگ و پيشرفته بود به دست آورد و هرچه در اين باره بيشتر خواند، عشق به وطن در او ريشه بيشتري دوانيد و جاي هرچيز و هركس را در دل او گرفت. كاوور به تدريج به اين نتيجه رسيد كه به همان صورتي كه وي با آگاه شدن از گذشته وطن به عشق آن گرفتار آمده و آماده هر گونه فداكاري شده است ديگران هم اگر آگاه شوند در همين راه قرار خواهند گرفت. با اين نتيجه گيري به طرح نقشه براي تامين وحدت ايتاليا و تجديد عظمت گذشته آن پرداخت. نخست كوشيد تا با جزئيات حكومت پارلماني انگستان آشنا شود و اين نظام را پس از تامين وحدت ايتاليا در آنجا پياده كند. سپس به كشف رموز فراخواني مردم به اتحاد پرداخت و به اين نتيجه رسيد كه پس از بازگشت به ايتاليا به حرفه قديمي اش بازگردد و با انتشار يك روزنامه سراسري، هم خود را به هموطنان بشناساند و هم آنان را از گذشته باعظمت ميهن و اين كه چرا مضمحل شد و روي وحدت مجدّد نديد آگاه سازد و تا به اين دو هدف نرسد وارد مبارزه عملي نشود .

كاوور براي رسيدن به اين دو هدف دو سال وقت تعيين كرد و روزنامه «ايل ريسورجيمنتو Il Risorgimento» را در 1847 تاسيس كرد و با انتشار گزارش از آثار باستاني و معرفي شخصيتهاي گذشته و افكار و كارهاي آنان و مصاحبه با استادان تاريخ و سياست و يافتن بازماندگان قهرمانان پيشين، ايتاليايي هارا با زبان دلكش روزنامه نگاري و شيوه اين حرفه (غير مستقيم و بي طرفانه نوشتن ) آشنا كرد و آنان را آماده يك بپاخيزي ملي ساخت و در عين حال با نوشتن مقاله و تفسير، هرچه بيشتر خود و انديشه هايش را به مردم شناسانيد.

« كاوور » بر پايه طرح خود، دو سال پس از انتشار روزنامه اش، از پنجم فوريه (روزي چون امروز) در سال 1849 از كسوت يك روزنامه نگار كاملا حرفه اي خارج شد و پاي به ميدان مبارزهسياسي گذارد و از آن پس «ايل ريسورجيمنتو» را به صورت ابزار سياست بكار برد و موفق شد در 42 سالگي در سال 1852 و پنج سال پس از آغاز تلاش تمام وقت براي تامين وحدت و طن به عنوان يك كشور مستقل، نخست وزير پيه مونته (پيد مونت ــ ايتالياي شمال غربي) شود و با چند مانور ديپلماتيک جالب در صحنه اروپا و شركت در چند جنگ بين اروپايي ازجمله جنگ کريمه و يارگيري و با كمك ميهندوستاني ازجمله گاريبالدي، چند سال بعد به آرزوي خود برسد و وطن پس از قرنها يكپارچه و سري ار سران اروپا شود.

كاوور در خاطرات خود ضمن دفاع از اين عمل خويش كه از يك روزنامه حرفه اي به صورت ابزار سياست استفاده كرده بود نوشته است كه چون هدف «ميهني» و مقدس بود منع حرفه اي و اخلاقي در اين كار نديده بود. با وجود اين، وي در پايان اين فصل از خاطراتش از اين كه بدون دادن اطلاع قبلي به مخاطبان و عدم درج تغيير ماهيت روزنامه در لگوي ايل ريسورجيمنتو، آن را وسيله نيل به مقام دولتي هم قرارداده بود تلويحا عذر خواهي كرده است. همين بحث و اعتراف «كاوور» ، از عوامل جدا كردن نشريات حرفه اي از نشريات حزبي و اختصاصي شده است كه نشريات متعلق به احزاب و گروهها «حزبي» و نشريات دولتي «اختصاصي» خوانده شوند و نشرياتي كه تنها در يك رشته مطلب بنويسند « تخصصي » عنوان گيرند.

 

كاوور


69م:پنجم فوریه سال 62 میلادی در جنوب ایتالیا یک زمین لرزه شدید روی داد و بیشتر ساختمانهای دو شهر پمپی و هراکولانئوم را ویران و هزاران تن را نابود کرد. این زمین لرزه و پس لرزه های آن باعث شد که در سال 79 میلادی آتشفشان محل فعال شود و آن دو شهر را نابود کند بگونه ای که پمپی در زیر خاکستر آتشفشان و مواد مذاب به ارتفاع 20 متر قرارگیرد. پنجم فوریه 1783 در همین منطقه (جنوب ناپل) پنج زمین لرزه متوالی شدید روی داد و بیش از پنجاه هزارتن را کشت.


1945م:پنجم فوريه 1945، هيتلر در پناهگاه زير زميني خود پس از اين كه شنيد واحدهاي ارتش سرخ به حومه برلین رسيده اند و مدافعان پايتخت رايش عمدتا نوجوانان 14 تا 18 ساله و نظاميان بازنشسته هستند كه داوطلبانه به خدمت بازگشته اند، همكاران نزديكش را فراخواند و خطاب به آنان گفت: نتیجه جنگ تقریبا معلوم است؛ ما نظم جهانی پیشین را تغییر دادیم، انگلستان و فرانسه از صورت دو قدرت دیکته گر خارج شده اند و راه بازگشت به آن مقام را نخواهند داشت و با خروج آنها از صحنه چینیان و هندیان دارای حاکمیت ملی خواهند شد و سرنوشت خودرا به دست خواهند گرفت. جهان [با رفتن آلمان از صحنه] دارای دو قدرت خواهد شد؛ روسيه و آمريكا كه از ظرفيت معارضه با يكديگر برخوردار هستند. معارضه اين دو نيرو به علت متضاد بودن هدفهايشان اجتناب ناپذير خواهد بود. تا هنگامي كه اين معارضه ادامه داشته باشد و يكي از دو طرف از صحنه خارج نشود ساير ملل از یک آرامش نسبي برخوردار خواهند بود و متناسب با هوش و سرعت انتقال سران خود که چگونه از وضعیت سیاسی روز و رقابت آندو قدرت استفاده کنند به پيشرفت ادامه خواهندداد. دو قدرت [مسکو و واشنگتن] به ساخت اتحادیه های سیاسی ـ نظامی برای درگیری و راه بندی دست خواهند زد. منطق قدرت حکم می کند که دیر و یا زود یکی از دو قدرت از میان برود. روزي كه يكي از اين دو قدرت در صحنه نباشد، جهان دچار نااطمینانی و یک وضعيت بحراني و نامطلوب خواهد شد و اين شرايط به پیدایش قدرت های تازه کمک خواهد کرد و نظمي نوين درجهان برقرار خواهد شد. جنگ افزارهای نوین که ما [آلمانی ها] طراح آنها بوده ایم تکمیل خواهند شد و چون دارای توان ویرانگری و کشتار فراوان خواهند بود؛ جنگ دیگری مشابه جنگ جاری (جهانی دوم) و جنگ 1914 ـ 1918 رخ نخواهد داد، جنگهای آینده محدود و منطقه ای خواهند بود.

هیتلر همچنین گفته بود که آلمان حق داشت در سال 1939 به لهستان نیرو بفرستد زیرا نمی توانست بیش از آن تجزیه وطن را تحمل کند که قرارداد ورسای آن را به ملت آلمان تحمیل کرده بود و دولتهای لندن و پاریس بازگردانیدن اراضی ازدست رفته آلمان را بهانه جنگ قراردادند ـ جنگی که ما نهایت تلاش خودرا کردیم تا روی ندهد. ما درصدد جنگ با آمریکا نبودیم، با این دولت روابط حسنه داشتیم و پیرامون مسائل تبادل نظر می کردیم. سیاست این دولت ایجاب کرد که برضد ما که باهم مناسبات دوستانه داشتیم وارد جنگ شود.

این اظهارات هیتلر ـ نزدیک به سه ماه پیش از خودکشی او ـ توسط منشی اش که درجلسه حضور داشت در «دفتر ویژه بیانات پیشوا» درج شده بود که چهارسال بعد از آن به دست مورخان افتاد. هنوز به درستی معلوم نشده است که آخرین جلد دفتر «بیانات پیشوا» چگونه از دسترس سربازان ارتش سرخ خارج شده بود که ضمن تصرف برلین وارد پناهگاه هیتلر شده و جنازه او و معشوقه اش را به دست آورده بودند.

 

هيتلر


1958م:پنجم فوريه 1958 يك بمب افكن نيروي هوايي آمريكا از نوع «بي ـ47» كه حامل يك بمب هيدرژني سه هزار و پانصد كيلوگرمي بود درجريان يك مانور نظامي بر فراز اقيانوس اطلس (آبهاي «واساو ساوند» در ساحل منطقه ساوانا واقع در ايالت جورجياي آمريكا) به يك جنگنده «اف ـ 86» برخورد كرد. در اين حادثه، جنگنده اف ـ 86 سرنگون شد و بمب افكن نيز آسيب ديد. خلبان بمب افكن براي سبك كردن هواپيما و نجات جان سرنشينان، از فرماندهي مانور خواست كه اجازه دهد مهمات خود ازجمله بمب هيدرژني را به دريا بريزد كه اين اجازه به اين اميد كه بمب بعدا از آب گرفته شود به او داده شد. از آن زمان تاكنون كه پنجاه سال مي گذرد جستجو براي يافتن بمب ناپديدشده ادامه دارد ولي هنوز به دست نيامده است.


2003م:نلسون ماندلا شخصيت مهم جهاني كه به نظر بسياري از اصحاب نظر، صداي او در همه جا شنيده مي شود سي ام ژانويه 2003 در يك اجتماع در يوهانسبورگ (فدراسيون آفريقاي جنوبي) با اشاره به مسئله عراق گفت:

يك قدرت، با رئيسي كه دورنگر نيست و نمي تواند به درستي و دقيقا فكر كند، مي خواهد جهان را به يك هالوكاست (فاجعه) فرو برد. چرا دولت آمريكا اين چنين قلدري مي كند؟ فقط براي نفت!. چرا سران آمريكا و انگلستان به مقام و اختيارات سازمان ملل توجه و به شئون جهانيان اعتنا نمي كنند؟، شايد به اين خاطر كه دبير كل آن سازمان سفيد پوست نيست!.

ماندلا قبلا هم از روش دولتهاي آمريكا و انگلستان در استفاده از نيروي نظامي براي نيل به هدفهاي سياسي - اقتصادي انتقاد كرده بود، ولي نه به اين شدت.

 

نلسون ماندلا

 

2005م:جورج دبليو بوش رئيس جمهور وقت ايالات متحده دوم فوريه 2005، در نطق 40 دقيقه اي خود در جلسه مشترك كنگره آمريكا كه هرسال برگزار مي شود و "خطابه وحدت ملي" خوانده مي شود پيرامون سياستها و برنامه هاي آتي خود در زمينه امور داخلي و خارجي مطالبي بيان داشت. قسمت هايي از اين نطق رسمي كه در رابطه با ايران و خاور ميانه و اشاره به آن بود از اين قرارند:

ما، متحدان و دوستانمان تصميم قاطع به مبارزه با دشمنان خارجي داريم. تعقيب دشمنان را از طريق جنگ با تروريسم ادامه مي دهيم. ما با 60 كشور ديگر تلاش همه جانبه خود را براي كشف و متوقف ساختن انتقال مواد خطرناك با جديت دنبال خواهيم كرد. در اين راستا، ما و كشورهاي آسياي شرقي سرگرم تلاش براي قانع ساختن كره شمالي به دست برداشتن از برنامه هاي اتمي اش هستيم. ما در چهار سال آينده تشكيل ائتلاف به منظور سركوب و از ميان بردن خطرات عصر حاضر را پي خواهيم گرفت و براي رسيدن به اين هدف، شرايطي را كه باعث تغذيه راديكاليسم و ايدئولوژي هايي از اين دست مي شود حذف خواهيم كرد. ما مي دانيم كه در برخي مناطق جهان ياس و نااميدي باعث پيدايش و رشد نفرت و كينه و فراهم آمدن زمينه براي تروريسم مي شود و اين تروريسم براي آمريكا و ملل مشابه گرفتاري ايجاد مي كند. آزادي هاي انساني را جانشين نفرت ساختن، تنها عامل و نيرويي است كه ما آن را براي توقف تروريسم و ديكتاتوري كافي و لازم مي دانيم. ما اعلام مي كنيم كه در خاور ميانه، آمريكا و متحدانش از جنبش هاي دمكراتيك و آزادي طلب حمايت مي كنند و براي تامين آن ايستاده اند. براي مبارزه با ترور در خاور ميانه، ما رسيدن به استاندارد بالاتري از آزادي را تشويق مي كنيم. براي برقراري صلح در خاورميانه ما بايد با دولتهايي كه تروريستها را پناه مي دهند برخورد كنيم و مانع دسترسي آنها به اسلحه كشتار جمعي شويم. سوريه هنوز اجازه مي دهد كه خاك اين كشور و گوشه هايي از لبنان توسط تروريستها بكار رود. امروز، ايران همچنان به صورت پناهگاه نخست تروريستها باقي مانده و اين كشور به تلاش خود به داشتن اسلحه اتمي ادامه مي دهد و اين در حالي است كه مردم ايران همچنان از آزادي هايي كه سزاوار آن هستند محروم مانده اند. ما با متحدان اروپايي خود سرگرم فعاليت هستيم تا دولت ايران از برنامه اتمي اش دست بردارد و حمايت از ترور را پايان دهد. من از اينجا به مردم ايران مي گويم كه ما در تلاش براي دستيابي به آزادي، با آنان هستيم و در كنارشان ايستاده ايم.

آيت الله خامنه اي رهبر جمهوري اسلامي ايران سوم فوريه 2005 در سخناني كه پاسخ به نطق جورج بوش تلقي شده بود گفت: بوش پنجمين رئيس جمهور آمريكاست كه مي خواهد جمهوري اسلامي را ريشه كن كند، اما هر قدر كه كارتر، ريگان، بوش پدر و كلينتون توانستند، او هم خواهد توانست. آيت الله خامنه اي با تشبيه آمريكا به يكي از سرهاي بزرگ اژدهاي هفت سر استكبار افزود: مغز هدايتگر اين اژدها كمپاني ها و سرمايه داران صهيونيست و غيرصهيونيست بوده اند كه براي تأمين منافع خود، جورج دبليو بوش را رئيس جمهور کرده اند.

آيت الله خامنه اي با تشريح سرنوشت ملت هاي مختلف در دوران استعمار كهنه و نو گفت: مستكبران با ورود به مرحله استعمار فرانو با استفاده از ابزارهاي تبليغي و تأثيرگذار رواني بر روي آحاد ملت ها، خريدن عناصر زبده و فعال و تأثيرگذار جوامع و روش هاي پيچيده ديگر، همان اهداف استعماري قديم را دنبال مي كنند.

آيت الله خامنه اي پيشرفت هاي جمهوري اسلامي را در برخي عرصه ها شگفت انگيز خواند و گفت: اين پيشرفت ها حقيقتا دنيا را متوجه ايران كرده است.

سخنگوي وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي نيز به طور جداگانه اتهامات جورج دبليو بوش را بي اساس خواند و گفت كه آمريكائيان اين حرفهارا از سال 1979 و هرساله تکرار مي کنند.

تلويزيون دولتي ايران هم در تفسيري دولت جورج بوش را متهم كرد كه زير پوشش تبليغ دمكراسي تلاش دارد كه نفت خاور ميانه را تصاحب كند. مفسر راديو دولتي ايران در اظهار نظر خود در همين زمينه گفت: چرا دولت بوش تنها علاقه به پيشبرد دمكراسي در مناطق نفتخيز دارد؟!. اين مفسر گفت كه ما معتقد به دمكراسي به سبك آمريكايي نيستيم.

 

2005م:كاندوليزا رايس وزير امور خارجه وقت آمريكا چهارم فوريه 2005 (و دو روز پس از اشارات تند جورج دبليو بوش نسبت ايران) سفر هفت روزه به اروپا و خاور ميانه را با توپ و تشر زدن به ايران آغاز كرد.

وي پيش از ورود به لندن گفته بود: ايرانيان خودشان مي دانند كه چه بايد بكنند. آنان بايد تعهداتشان را به انجام برسانند. آنان بايد دست از برنامه اتمي خود تحت پوشش استفاده غيرنظامي بردارند و با بازرسي كامل مراكز مربوط موافقت كنند. برداشت دولت جمهوري اسلامي از حقوق بشر و رفتار مغاير آن با اتباع اين كشور نيز مايه نگراني است. به نظر من كه اداره كشور ايران توسط روحانيون غير انتخابي براي ملت ايران و منطقه سودمند نبوده است.

«ايران» موضوع اصلي مذاكرات رايس با سران دولتهاي مورد بازديدش بود.

مرور زمان نشان داد که اظهاران جورج دبليو بوش و بانو رايس توخالي و با هدف ارعاب بود که موثر واقع نشد و به جايي نرسيد.


1468: يوهان گوتنبرگ سازنده نخستين ماشين چاپ كه خدمت بزرگي به گسترش علوم و ادبيات و ارتقاء معلومات عامه بود درگذشت. قرنها پيش از او چيني ها و كره اي ها فن چاپ بلوكي (به صورت مهر زني) را اختراع و بكار گرفته بودند.

1690: مهاجرنشين انگليسي ماساچوست (آمريكا) پول كاغذي به جريان گذارد و آن را برات دولتي اعلام كرد كه دارنده اش هر آن كه بخواهد مي تواند آن را به خزانه دار مهاجرنشين بدهد و طلا دريافت دارد. اين نخستين بار بود که در آمريکاي شمالي پول کاغذي به جريان گذارده شده بود. در كتابهاي علم اقتصاد از اين پول كاغذي به عنوان مادر دلار امروز نام برده مي شود.

1849: نيروهاي اتريش شهر بوداپست پايتخت مجارستان را گرفتند و اين سرزمين تا پايان جنگ جهاني اول (سال 1918) كه امپراتوري اتريش مضمحل شد، بخشي از اين امپراتوري بود که "اتريش - هنگري" خوانده مي شد..

1962: شارل دوگل رهبر وقت فرانسه تصميم گرفت پس از بررسيهاي بيشتر به الجزاير استقلال دهد تا در آن سرزمين خونريزي بيشتري صورت نگيرد. اين تصميم چند ماه بعد به اجرا در آمد.

1969: ياسر عرفات دبيركل سازمان آزادي فلسطين شد.

منبع:iranianshistoryonthisday.com

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------