تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ - 29 بهمن



 

 

 

1921م:واحدهاي تيپ قزاق هجدهم فوریه1921 (29 بهمن 1299 )، به قصد تصرف تهران و كودتا به سوي پايتخت به حركت درآمدند. تيپ قزاق که آموزش نظامي روسي داشت در آن وقت در قزوين مستقر بود. اين نيرو به فرماندهي رضاخان میرپنج (سرتیپ و بعدا رضاشاه پهلوی) پنج روز بعد تهران را متصرف و دولت را تغيير و سيدضياء طباطبايي يزدي را نخست وزير كرد. قرائنی در دست است که نشان می دهد اين كودتا به اشاره و حمايت دولت انگلستان انجام شد که پس از سوسیالیست شدن روسیه و خروج مسکو از رقابت های استعماری، براي ايران و کل آسياي غربي و جنوبي نقشه هاي تازه اي در سر داشت. ولی، رضاشاه از اواسط دهه 1930 متمایل به سران آلمان و ایتالیا شد زیرا که هر سه رهبر افکار ناسیونالیستی و وجوه مشترک متعدد داشتند. رضاشاه شیفته هدفهای موسولینی به احیاء امپراتوری روم باستان شده بود و با کمک او برای ایران یک نیروی دریایی بوجود آورد و با این نیرو انگلیسی ها از چند پایگاه خود در خلیج فارس ازجمله «باسعیدو» بیرون راند. رضاشاه با هدف بازآوردن دست کم بخشی از سرزمین های ازدست رفته، محرمانه با هیتلر به توافق رسیده بود و اگر خیانت چند نفر در آگست 1941 نبود، ارتش ایران از جنوب و ارتش آلمان از شمال، قفقازرا تصرف کرده بودند. رضاشاه نقشه پس گرفتن نقاط از دست رفته خراسان بزرگتر را هم در سر داشت. از آنجاکه رضاشاه ازمیان مردم برخاسته و از هیچ آغاز کرده بود دردها و دشواری ها را درک می کرد. وی احساسات نیرومند ناسیونالیستی ایرانیان را می دانست و در ملاقات با ناسیونالیست معروف آلمانی ـ دکتر شاخت این مطلب را با او درمیان نهاده بود و دکتر شاخت پس از جنگ جهانی دوم و در بازجویی هایی که از او بعمل آمد آن را بطور کامل بیان داشته بود.

 

رضاشاه در دهه 1920


1955م:18 فوريه 1955يك پيمان نظامي و دفاع مشترك ميان تركيه و عراق به امضاء رسيد كه بعدا انگلستان، پاكستان و ايران هم به آن پيوستند. پس از حذف سلطنت از عراق در سال 1958 و خروج عراق از آن پيمان، اين اتحاديه نظامي به سازمان پيمان مركزي «سنتو» تغيير نام داد. سازمان پيمان مركزي در راستاي استراتژي دولت آمريكا مبني بر ايجاد حلقه اي از اتحاديه هاي نظامي وابسته به غرب پيرامون شوروي و چين (و اصطلاحا: كانتينمنت) به وجود آمده بود. با همين هدف، در جنوب شرقي آسيا نيز «سيتو» كه ظاهرا يك اتحاديه دفاع مشترك بود به وجود آمده بود و پيش از همه آنها؛ ناتو ـ كه با وجود فروپاشي بلوك شرق و شوروي (و برخلاف تعهد دو جانبه) نه تنها باقي مانده است بلكه در حال گسترش است؟!. در آن زمان، پاکستان با عضویت در سنتو و سیتو و ترکیه در سنتو و ناتو حلقه های متصله این زجیر بودند.

چندي است که ولاديمير پوتين - مرد نيرومند روسيه فدراتيو تلويحا از طرح پنهاني «كانتينمنت» تازه غرب انتقاد و اشاره به انتقامگيري مي كند. در دوران حکومت جورج دبليو بوش هم برخي از سياسيون واشنگتن سخن از گسترش ناتو تا عراق و افغانستان و آن سوي اين دو كشور به ميان آورده بودند و .... مورخان معارضه تازه غرب با روسيه را که هنوز (جز مشاهده دو نمونه اش در اوکراين و گرجستان و نيز مقدمات استقرار شبکه ضد موشکي آمريکا در لهستان و جمهوري چک) علني نشده است از زماني مي دانند که کوزوو با کمک غرب از صربستان جدا شد.

18 فوريه 1959 و در چهارمين سالروز تاسیس پیمان بغداد نيكيتا خروشچف رهبر وقت شوروي شاه را با اشاره به عضويت ايران در پيمانهاي نظامي غرب و متحد شدن با آمريكا بر ضد شوروي، شديدا مورد حمله و نكوهش قرارداد و گفت كه شاه، ايران را به صورت ابزاري در دست آمريكا قرار داده و اين كشور را به پايگاه آمريكا مبدل ساخته كه شوروي نمي تواند در قبال چنين وضعيتي بي اعتنا بماند. وي ضمن انتقاد از شاه، مفاد قرارداد سال 1921 ايران و روسيه را به وي ياد آور شد و گفت كه از بيم همين قرارداد، انگلستان در طول سالهاي ملي شدن نفت ايران نتوانست دست به حمله نظامي بزند و مناطق نفتخيز ايران را تصرف كند. در پي اين انتقاد، جنگ راديويي دوكشور شدت يافت.

 

خروشچف

 

1349ش:هفته آخر بهمن ماه 1349 (فوریه 1971) گزارشهای روزانه رویداد سیاهکل (گیلان) جای اخبار جنگ ویتنام را که در اوج شدت بود در رسانه های گوشه و کنار جهان گرفته بود. رویداد سیاهکل 19 بهمن آن سال با حمله چند فرد مسلح به پاسگاه ژاندارمری محل آغاز شده بود. این پاسگاه قبلا یک مرد مسلح را در جنگلهای منطقه دستگیر و در پاسگاه بازداشت کرده بود و حمله 19 بهمن به پاسگاه برای رهانیدن او بود. درحمله به پاسگاه، یک ژاندارم و یک غیر نظامی کشته و بقیه افراد پاسگاه مجبور به فرار، و مهاجمان همدست بازداشت شده خودرا آزاد و با سلاحهای موجود در پاسگاه از آنجا خارج و در جنگل پنهان شده بودند. بررسی های بعدی حکایت از تشکیل یک گروه چریکی به سبک «چه گوارا» و با هدف مبارزه با رژیم داشت. روز بعد از حمله به پاسگاه، چند واحد ژاندارم به محل اعزام و جنگلهای سیاهکل محاصره و در طول یک هفته یک رشته زد و خورد صورت گرفت که ضمن آن هفت مامور کشته، شماری زخمی و چند چریک دستگیر شده بودند.

رادیو تهران 29 بهمن به نقل از اعلامیه مشترک ژاندارمری و ساواک، شمار چریکهارا بیش از سی تن و عده دستگیر شدگان را 13 و مقتولان آنان را دو تن گزارش کرد و گفت که تلاش برای دستگیری بقیه ادامه دارد و عکس چند نفر از آنان که شناخته شده اند تکثیر و در نقاط مختلف شهر قرارداده خواهد شد تا مردم مخفیگاه آنان را به ماموران نشان دهند.

اسامی ماموران مقتول در زد و خوردهای سیاهکل به این شرح اعلام شده بود: ستوان تقی مهدی نژاد مظفری، استوار نریمان عبادی، استوار اسماعیل رحمت پور، گروهبان نصیری، گروهبان اسماعیل روشن و دو تن دیگر. دستگیرشدگان سیاهکل بعدا محاکمه و چند تن از آنان اعدام شدند.

در جریان تعقیب بقیه اعضای این گروه چریکی بود که در چند نقطه تهران چند خانه محاصره و زدوخورد روی داد. یک صحنه شدید این زدوخوردها پنجم خرداد 1350 در کوی نیروی هوایی (دوشان تپه) صورت گرفت که ضمن آن پرویز پویان کشته شد. افراد گروه نیز بیکار ننشسته بودند یک بار نگهبان کلانتری قلهک را کشتند و باردیگر سپهبد ضیاء فرسیو رئیس وقت دستگاه قضایی ارتش را. فرسیو از خانه اش در قلهک رهسپار محل کار بود که مورد حمله قرارگرفت. در لحظه تیراندازی، پسر فرسیو در اتومبیل بود که او هم مجروح شده بود. فرسیو در سر راه به اداره، فرزندش را به مدرسه می رسانید. عملیات چریکی و از این قبیل در تهران و حومه تا آستانه انقلاب به صورت پراکنده ادامه داشت. چریکها که عمدتا کمونیست و چپگرا بودند در موارد متعدد مستشاران آمریکایی را هدف قرارداده، کشته و یا مجروح ساخته بودند. شاه یک دسته از آنان را مارکسیست اسلامی خطاب می کرد.

 

سپهبد فرسيو


2009م:پنج سال پس از انتشار فرضیه سوسیالیسم قرن 21، نتیجه رفراندم 15 فوریه 2009 ونزوئلا راه را برای پیاده کردن آن باز کرده است و به همین سبب بوده است که بسیاری از تفسیرنگاران این رفراندم را نوعی انقلاب آرام (بدون تخریب و خونریزی) تلقی کرده اند. فرضیه هوگو چاوس ـ سوسياليسم قرن 21 ـ نخستین فرضیه سیاسی است که کار اجرای آن از دهه یکم قرن 21 آغاز شده است.

چاوس که از دیرزمان درصدد یافتن راهی ـ بزعم او، تامین وسیله خوشبختی بشر ـ بود با توجه به تجربه حاصل از نظام هاي سوسياليستي در قرن 20 و با ایجاد تغییرات متناسب با شرایط قرن 21 در آن فرضيه ها، و مخلوط ساختن این نظرات با عقايد سيمون بوليوار ـ قهرمان ملي آمريکاي لاتين ـ فرضیه سوسياليسم قرن 21 را اعلام داشت که داراي چهار ستون اصلي است:

1 ـ توزيع عادلانه درآمد، رفاه و فرصت ها.

2 - دمکراسي خلق.

3 - استقلال اقتصادي و خودکفا بودن یک جامعه از این لحاظ.

4 - بازگشت به انسانيت و پايان هرگونه فساد.

برخي از انديشمندان سوسياليسم چاوس را نوعي سوسياليسم ملي (لاتینو ـ هیسپانیک) خوانده اند زيرا که در اين فرضيه، او در موارد متعدد از بوليوار نام برده است. به باور اين انديشمندان، چون در اين فرضيه اشاره به ديکتاتوري پرولتاريا نشده مي توان آن را "دمکراسي سوسياليسم" هم عنوان گذارد. در آمريکاي لاتين، مردم منطقه خودرا اعضاي يک ملت واحد مي دانند.

اندیشمندانی که فرضیه چاوس (سوسیالیسم قرن 21) را تفسیر کرده اند گفته اند که شکست سوسیالیسم شوروی عمدتا به خاطر فساد گسترده اداری و آلودگی مقامات و تظاهر آنها به ایدئولوژی حاکم و ضعف در آدمسازی (آموزش و پرورش و ژورناليسم) به دلیل کمبود معلم و روزنامه نگار دلسوز و ماهر درکار خود بود که چاوس قطع فساد را یکی از اصول اصلی سوسیالیسم قرن 21 [پایان دادن به هرگونه فساد و بازگشت به انسانیت] قرارداده است. با بکاررفتن عبارت "بازگشت به انسانيت"، سوسياليسم چاوس به معنويات هم توجه کرده حال آنکه فرضيه هاي سوسياليستي قديميتر عمدتا بر ماديات و برابري اقتصادي تاکيد داشت.

موضوع تازه ديگر در اين فرضيه، قطع فساد است. چاوس گويد: تا فساد اداری و کمبود معلم و روزنامه نگار واقعی وجود داشته باشد سوسیالیسم پیاده نخواهد شد و این [قطع فساد]، عنصری است که مارکس و لنین به آن توجه آنچنانی نکرده بودند. موضوع ديگر، خودکفا بودن در اقتصاد است یعنی اینکه لازم نباشدبرای تامین مایحتاج داخلی و رفع نیاز روزمره زیر بار دیگران بروند و مجبورباشند به ساز آنها برقصند که عملی مغایر استقلال و حاکمیت ملی است. چاوس با توجه به شکست مسکو که برخلاف چین، حکومت سوسياليستي آن پس از مرگ لنين "انگیزه" و "میهندوستی" را تضعیف کرد، توزیع برابر فرصت ها را بر توزیع عادلانه درآمد و رفاه (تامین مساوات) افزوده و تاکید بر ملی بودن (لاتینو بودن) فرضیه خود کرده لذا هدف صادرکردن آن را ندارد؛ اگر نتیجه کار رضایتبخش باشد دیگران به صورت داوطلبانه اقتباس کنند، نه کور ـ کورانه. چاوس دمکراسی خلق (رفراندم و نوعی ساویت) را جانشین دمکراسی سبک غرب کرده است و بمانند بسیاری دیگر از اهل تفکر می گوید با آنچه را که درانتخابات برخي از کشورها ديده ایم؛ روش غربی ها دیگر دمکراسی نیست و نمایشنامه ای است که بازیگرانش قبلا با محاسبات اصحاب منافع انتخاب شده اند و در نتیجه بمراتب بدترند از حکومت های موروثی سابق. مثالی که می زند: انتخاب جورج دبلیو بوش در سال 2000 یک نمونه از تئاتر دمکراسی به روش غرب بود. فرضیه چاوس در بطن خود ضدیت با سلطه دارد زیرا که تا قطع کامل ریشه سلطه و چنین تفکری، پیاده کردن هرگونه مسلک که با منافع دولت سلطه گر منافات داشته باشد دشوار خواهد بود و در نیمه راه از اصول خود منحرف خواهد شد که نمونه های متعدد آن در نیمه دوم قرن بیستم تجربه شدند و ....

در پی تایید پیشنهادهای چاوس در رفراندم 15 فوریه 2009 وي خطاب به ونزوئلایی ها گفت: آنانکه در رفراندم رای «بله» دادند، این «بله» را به سوسیالیسم گفتند و فرضیه او ـ «سوسیالیسم قرن 21» را تایید کردند و به وی ماموریت اجرای آن را دادند. او افزود که رفع محدودیت دوره اي ریاست جمهوری و مقامات انتخابی دیگر را (که قبلا دو دوره متوالی بود) تنها برای پیاده کردن سوسیالیسم قرن 21 درخواست کرده بود و آنچه را که خواسته بود دریافت کرد. او از مردم خواسته بود که امکان ادامه خدمت بدهند تا به نگرانی، اندوه و نابرابری ها پایان دهد. او گفت : من در این دنیا جز شادی انسان چیز دیگری را نمی خواهم و شما با «بله» گفتن در رفراندم 15 فوريه 2009 "ماموریت تامین شادی و نيکبختي" به من دادید.

 

 چاوس در روز پيروزي (15 فوريه 2009)

 

1600م:17 فوريه سال 1600 ميلادي در شهر رم، «جيوردانو برنو» فيلسوف ايتاليائي پس از يك محاكمه طولاني، از سوي كليساي كاتوليك به اعدام محكوم و سوزانده شد. وي كه از رواقيون بود «افلاتونيسم نوين» را تبليغ مي كرد. اتهام او ترويج عقايد مذهبي غير قابل قبول و كفر بود كه چون توبه نكرد محكوم شد. اورا به تيري بستند و در ملاء عام آتش زدند.


1564م:ميكلانژ (ميكلانجلو) تصوير نگار، پيكر ساز، معمار و شاعر ايتاليايي 18 فوريه 1564 در شهر رم ديده از جهان فرو بست. وي در سال 1475 ميلادي به دنيا آمده بود. آثار هنري ميكلانژ تماما و از اشعار او سيصد شعر تا به امروز باقي مانده است.

 

ميكلانژ


1884م:پليس روسيه 18 فوريه 1884 سال دستور يافت كه نسخه هاي كتاب تازه تولستوي نويسنده شهير آن كشور را جمع آوري كند . اين كتاب « آن چه را كه من باور دارم » عنوان داشت و محتواي آن انتقاد از اوضاع آن زمان روسيه بود و دولت وقت گمان مي كرد كه مطالعه كتاب اتباع ناراضي را به عصيان خواهد كشاند.

 

1654م:ژان لوئی بالزاک نویسنده فرانسوی که شیوه ساده نگاری را عمومی ساخت که اینک جهانی شده است هجدهم فوریه سال 1654 و در در 69 سالگی درگذشت. تا زمان بالزاک، نویسندگان در پیچیده نویسی و بکار بردن واژه های سخت و نامانوس و ... با هم کوس رقابت می گذاشتند و به همین سبب مخاطبان تالیفاتشان کم و طبقه تحصیلکرده بود. خواندن و درک مفاهیم کتاب ها به قدری دشوار بود که برای هر کتاب، کلاس درس تشکیل می دادند و خواندن یک کتاب از آن دست یک امتیاز تحصیلی بود. بالزاک که مطالب خودرا تحت عنوان «نامه ها» می نوشت زبان مردم کوچه و بازار را بکار می برد و عینا به همان صورت محاوره، که الگو شده است و مدرسان روزنامه نگاری اصطلاحی دارند به این مضمون که خبر و مطلب ژورنالیستیک باید به سبک بالزاک یعنی روان و ساده و بدون تکلّف نوشته شود. بالزاک در عین حال از موسسان آکادمی فرانسه بوده است.

 

Balzac

 

2004م:پروفسور رامون گارسيا Celso-Ramon Garcia كاشف قرص ضد آبستني در 82 سالگي در فوريه 2004 بر اثر حمله قلبي در گذشت. دكتر گارسيا در دهه 1950 ماده اي ساخت كه هربار مصرف آن، تا 24 ساعت از ترشح هرمون محرك باروري تخمك جلوگيري مي كرد . سپس دكتر گرگوري پنكاس Pincus و دكتر جان راك Rock اين ماده را به صورت قرص ( خوردني ) درآوردند و ترتيب مصرف آن را در روزهايي از ماه نوشتند كه در سال 1960 به تاييد «اف دي ا - FDA» رسيد و به بازار آمد. پروفسور گارسيا استاد دانشگاه پنسيلوانيا بود.

 

دکتر گارسيا


1545م:18 فوريه سالروز فوت «مارتين لوتر» كشيش آلماني و بانی پروتستانیسم است كه در سال 1546 در 63 سالگي درگذشت . وي بسياري از تشريفات كليساي كاتوليك را زائد اعلام داشت و با اصلاحات خود پيروان فراوان يافت به گونه ای که پروتستان مذهبان (پیروان آموزشهای لوتر و کالون فرانسوی) در چند کشور و ازجمله در ایالات متحده اکثریت دارند. يكي از اصلاحات لوتر آزادكردن ازدواج كشيش ها و منع بخشودن گناهان افراد از سوي كليساها پس از اعتراف و احيانا با پرداخت پول و اعانه بود. لوتر می گفت که منع ازدواج یک مرد [کشیش] و نیز نامشروع خواندن طلاق و ازدواج مجدد عملی مغایر منطق، آزادی [حق انسان] و نظم طبیعت است. مگر می شود دو نفر (زن و شوهر)را که نمی خواهند باهم باشند مجبور به ادامه زندگی مشترک کرد، این اجبار نوعی مجازات بسیار شدید، بدون ارتکاب جرم است و همچنین چرا باید به یک مرد که کشیش شده است تا خدمت کند و راهنمای اخلاقی مردم باشد اکیدا گفت که با غرائز طبیعی اش دریک جنگ دائمی باشد و ازدواج نکند. غریزه زناشویی ودیعه خداوند است.

 

تصوير لوتر


1861م:18فوريه 1861 «كاوور»، مردي كه همه تلاش و مهارت هاي خود را در راه تامين وحدت وطن خود ايتاليا بكار انداخته بود «ويتوريو امانوئله» پادشاه پيه مونته و ساردينيا را به عنوان پادشاه همه ايتاليا معرفي كرد و اعلام داشت كه نظام سلطنتي در شرايط موجود بيش از جمهوري ضامن بقاء وحدت ايتاليا خواهد بود كه 14 قرن از يكپارچگي برخوردار نبود. به اين ترتيب در اين روز احياء وحدت و يکپارچکي ايتاليا تکميل شد.

جمهوري خواهان از جمله گاريبالدي امر تعيين رئيس كشور را به پارلمان محول كردند كه پارلمان در نيمه مارس (يك ماه بعد) راي به پادشاهي امانوئله بر همه ايتاليا داد مشروط بر اين كه نظام حکومتی پارلمانی و اختیارات در دست نخست وزير باشد. نظام پادشاهي ايتاليا تا بعد از جنگ جهاني دوم ادامه داشت و با انجام یک رفراندم به جمهوري تغيير يافت.

ایتالیا پس از 14 قرن تجزیه و قطعه قطعه بودن به همت یک روزنامه نگار (کاوور) و یک چریک (گاریبالدی) وحدت و یکپارچگی خود را به دست آورد و «تاریخ» آن را مرهون قلم کاوور و تفنگ گاریبالدی می داند. تجزیه امپراتوری روم و قطعه ـ قطعه شدن شبه جزیره ایتالیا نتیجه سلطه گری و ظلم طولانی امپراتوری روم به اروپاییان بود که این روزها برخی تفسیرنگاران شجاع آن را به دولت واشنگتن یادآور می شوند. تجزیه ایتالیا سبب شده بود که هر قدرت اروپایی بر گوشه ای از آن تسلط داشته باشد و این تجربه پس از فروپاشی شوروی مورد توجه قرار گرفته و تلاش دولت های صاحب قدرت، بر تجزیه کشورها و فدراسیون ها است و از یوگوسلاوی آغاز کرده و چنین نقشه هایی را برای عراق و افغانستان و ... از نظر دور نداشته اند زیرا که رخنه و تسلط بر دولت های کوچکتر آسانتر است.

 

کاوور

 

1970م:ريچارد نيكسون رئيس جمهوري وقت آمريكا كه با تظاهرات بدون وقفه مخالفان آمريكايي ادامه جنگ ويتنام و نيز هزينه هاي سنگين اين جنگ و بن بست نبرد رو به رو شده بود 18 فوريه 1970 اعلام داشت كه از اين پس هنگامي آمريكا به يك متحد خود كه در معرض تهاجم و خطر است كمك خواهد كرد كه اين متحد خود نيز قادر به اقدام باشد. به عبارت ديگر كمك كردن به دولتي كه خود نتواند براي باقي ماندن كاري انجام دهد بيهوده است. نيكسون اعلام كرد كه كمكهاي آمريكا از آن پس غير مستقيم خواهد بود و سرباز آمريكايي مگر در شرايط خاص اعزام نخواهد شد. اين اعلاميه به «دكترين نيكسون» معروف شده است. برخي از مورخان آمريكايي نوشته اند كه جيمي كارتر در فوريه 1979 در پاسخ شاه كه از اسوان مصر خواستار كمك شده بود، همين دكترين نيكسون را به او يادآور شده بود. مرور زمان نشان داده است كه دولتهاي حزب دمكرات آمريكا بيش از جمهوريخواهان و به ويژه جورج دبليو بوش دكترين نيكسون را رعايت كرده اند.


1568: امپراتوري مقدس كه تحت رهبري فائقه پاپ بود آمادگي خود را براي پرداخت پول به امپراتور عثماني و خريدن صلح اعلام كرد . قرارداد مربوط براي مدت هشت سال امضاء شد.

1673: مولير نمايشنامه نويس شهير فرانسه در 51 سالگي در گذشت.

1834: « انسان » نخستين نشريه چپگرا ي آمريكا ست كه از اين روز در نيويورك انتشار يافت.

1915: آلمان با واحدهاي زير دريايي خود محاصره انگلستان را آغاز كرد.

1932: دولت ژاپن « منچوري » را منطقه اي جدا از چين اعلام داشت.

1942: نيروهاي ژاپني جزيره بالي در اندونزي را از دست هلندي ها خارج كردند.

1954: نشست بين المللي كارشناسان سرودهاي ملي در وين سرود « اي ايران » را از نظر محتوا و آهنگ، بسيار ميهني و مهيج اعلام داشت.

منبع:iranianshistoryonthisday.com

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------