تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ - 15دی



1331ش:در پي مخالف خواني چند نماينده ازجمله دكتر مظفر بقايي در مجلس، دكتر محمد مصدق رئيس دولت وقت به همانگونه كه وعده داده بود كه مسائل را مستقيما با مردم درميان خواهد گذارد 15 ديماه 1331 (5 ژانويه 1953) در يك پيام راديويي خطاب به ملت گفت: "در اين زمان كه چرچيل نخست وزير انگلستان بار ديگر عازم واشنگتن شده تا نظر آن دسته از آمريكايياني را كه تا دو ــ سه هفته ديگر زمام امور اين كشور را به دست مي گيرند نسبت به ما تغيير دهد، آيا روا است كه تني چند مجاهدات و فداكاريهاي ملت و منافع وطن را قرباني اغراض، كوته نظري و يا ناآگاهي و نابخردي خود كنند و به دولت منتخب مردم از پشت خنجر بزنند و مي دانيم كه دست دو ــ سه تن از آنان به خون بي گناهان سي ام تير آلوده است.".

ملت با شنيدن اين پيام به حركت در آمد و در تهران و شهرهاي ديگر تظاهرات انبوه به راه افتاد. كسبه به پشتيباني دكتر مصدق دست از كار كشيدند و به تلگرافخانه ها هجوم بردند تا تلگرامهاي پشتيباني از رهبر خود مخابره كنند. هزاران طومار حمايت امضاء شد؛ صدها نفر به دادگاهها دادخواست دادند كه نام خانوادگي آنان به «مصدق دوست» تغيير يابد. اصفهان و تبريز به حالت تعطيل درآمدند و از خوزستان سه هزار كفن پوش عازم تهران شدند. با مشاهده اين حمايت، حسين مكي اعلام كرد كه ديگر مخالفت نخواهد كرد و .... دكتر مصدق كه چنين ديد از مجلس تقاضاي راي اعتماد كرد و از جمع نمايندگان تنها يك نماينده راي مخالف داد. دكتر مصدق از اين فرصت استفاده كرد و شركت تلفن ايران را كه تا آن زمان غير دولتي بود ملي كرد و در اختيار وزارت پست و تلگراف قرار داد.

در چهار دهه آخر قرن 20 و نخستين ده قرن 21 پولدارشدن سريع و بدون دردسر از راه تاسيس شرکتهاي مخابراتي (تلفن، تلويزيون کابلي - ماهواره اي، تامين ارتباط اينترنتي، سلفون و ...) و يا خريد اين تاسيسات از دولتها و قرارگرفتن صاحبان اين قبيل کمپاني ها در رديف ميلياردرهاي جهان و مداخلات آنها در امور دولتي با هدف حفظ منافع؛ درستي کار دکتر مصدق را ثابت مي کند. يکي از راههاي اطمينان بخش درآمد براي دولت ها؛ اداره تاسيسات مخابراتي و ملي کردن آنها تشخيص و اعلام شده است.

 

دكتر مصدق

 

1332ش:از 15 ديماه 1332 (5 ژانويه 1954) خطوط اتوبوسراني تهران تغيير قيافه دادند و داراي بليت ژتوني (پولك فلزي)، باجه بليت فروشي و اتوبوس مرسدس بنز شدند كه دولت وقت از آلمان وارد كرده بود. به علاوه، خطوط اتوبوسراني تغيير شماره داده و بر حسب شمالي ـ جنوبي و شرقي ـ غربي بودن مسير، رديف بندي شده بودند. قبلا هر اتوبوس و يا هر چند اتوبوس متعلق به يك فرد حقيقي بود و نظم و ترتيب وجود نداشت و طرز كار، دلبخواهي بود. از مسافران پول نقد (يك قران) دريافت مي شد كه خرد كردن پول، وقت گير بود. رانندگان بر سر مسافر و پركردن اتوبوس با هم مسابقه سرعت مي گذاشتند كه گاهي منجر به مرافعه و كتك كاري و يا تصادف مي شد. اتوبوسها غالبا قراضه بودند و ضمن راه از كار مي افتادند و مردم سرگردان مي شدند و ....

در زمان حكومت دكتر مصدق براي حل اين مسئله ديرپاي تهران، طرحي به مجلس داده شد كه برپايه آن در تهران يك شركت واحد اتوبوسراني تشكيل شود كه 51 در صد سهامش متعلق به شهرداري باشد و 49 درصد ديگر، از آن مالكان اتوبوسهاي موجود؛ كه صاحبان اتوبوسها به حالت اعتراض دست به اعتصاب زدند و در بهارستان جمع شدند و مجلسيان را مجبور به تعليق اجراي طرح كردند كه دولت ژنرال زاهدي با اين كه برخي از اتوبوسرانان شهري با هدف سوء استفاده هاي بعدي، در براندازي 28 امرداد برضد مصدق شركت كرده بودند طرح را با زور به اجرا درآورد و خريد اتوبوسهاي مرسدس بنز معروف به «بنز با دماغ» از آلمان و ژتوني کردن کرايه به همين منظور بود.

شرکتهاي متعدد صاحب خطوط بعدا در پرداخت اقساط اتوبوس هاي بنز به دولت، تعلل کردند و اين، فرصت مناسبي به دست دولت داد که از نوروز سال 1337 به بهانه عدم پرداخت اقساط بهاي بنزها از سوي خطوط، اتوبوسراني تهران را به طور كامل در دست بگيرد (دولتي کند) و همانند ساير كشورها به مالكيت شهرداري درآورد و براي اين كه اعتراضي صورت نگيرد، رئيس شهرباني (پليس) را با حفظ سمت، موقتا مدير عامل آن قرار دهد، بليت هاي کاغذي کند، براي اتوبوسها ايستگاه تابلو دار به وجود آورد و ساعت حركت و توقف در ايستگاه نهايي (آخر خط) را معين کند و ... كه تا چند سال پيش با جزيي تغييري به همان صورت باقي مانده بود که ورود اتوبوسهاي غير دولتي و با کرايه چندين برابر و طي کردن همان مسير و ... از پديده هاي تازه است!.

در چند سال اول تاسيس شرکت واحد، براي تشويق مردم به استفاده از اتوبوس و نيز حل مسئله ترافيك تهران، از انگلستان اتوبوس دو طبقه وارد و بهاي بليت دانشجويان و كارمندان دولت را «نصفه قيمت» كردند و چون شهرداري از زيان دادن به فرياد درآمد، اتوبوسراني را عملا به صورت بنگاهي غير انتفاعي درآوردند و قرار شد با تثبيت بهاي بليت، دولت زيان آن را از بودجه خود بپردازد و ....

با توجه به تجربه به دست آمده از چند اعتصاب، اتوبوسراني شهري به عنوان يك سرويس استراتژيك تلقي شد و طرح تهران در ساير شهرها به اجرا درآمد و قرار بود اتوبوسهاي بياباني را هم شامل شود كه نظام حكومتي با انقلاب 1357 تغيير يافت و اتوبوسراني بياباني به صورت چند تعاوني در آمد و ....

 

نخستين اتوبوسهاي بنز در تهران


1902م:پروفسور «سيدني هوك» فيلسوف آمريكايي 20 دسامبر سال 1902 به دنيا آمد و 87 سال عمر كرد. نظرات او كه خود از فلاسفه تجربي است بيشتر در زمينه امور اجتماعي است. وي از جمله درباره روزنامه نگاري گفته است: رسانه همگاني نه تنها بايد اطلاع رساني جامع و بي غرضانه كند و سطح دانايي مردم را به موازات تحولات روز بالا ببرد بلكه زبان حال مردم، و وسيله انتقال عقايد و نظريات، و شناساندن اصحاب انديشه به جامعه ملي و جهاني باشد.

وي تاكيد بر استقلال كامل رسانه هاي حرفه اي و بي طرف بودن روزنامه نگاران دارد و كشورهاي صنعتي را از خريد رسانه ها توسط شركتهاي غير تخصصي و كمپاني هاي بزرگ برحذر داشته و گفته است كه در اين صورت، ديگر مستقل و بي طرف نخواهند بود و رسالت خود را از دست خواهند داد. به نظر پروفسور هوك، روزنامه نگار نبايد مشغله و منافع ديگر داشته (مثلاكارمند دولت) باشد.

وي معتقد به دنبال كردن رويداد هاي مهم روز و تعقيب اظهارات اساسي مقامات ارشد جامعه در روزهاي بعد تا رسيدن به نتيجه و بحث عمومي درباره هريک بود (كاري كه در دهه هاي اخير در رسانه هاي ايران به فراموشي سپرده شده است).

پروفسور هوك رويدادهاي بين مردمي و اجتماعي (حوادث شهري) را آژيرهاي (شيپور) ضعف جامعه دانسته كه به صدا در مي آيند و اگر درست و ماهرانه توصيف و گزارش شوند براي مردم عبرت آموز و براي دولت زنگ خطر خواهند بود تا مسئله را دريابد و دست به اصلاح كار و پيشگيري بزند. بنابراين، انتشار اين رويدادها كه براي همگان جالب و جاذبند به زعم دكتر هوك، مقدم بر ساير گزارشهاي مطبوعاتي بايد شمرده شوند و سردبيران كل (به نوشته دكتر هوك ، رئيس شوراي سردبيران) و سردبيران اجرائي (رئيس تحريريه و اطاق خبر) در انتشار اين نوع خبرها اولويت دهند و بهترين خبرنگاران را مامور تهيه اين قبيل رويدادها كنند، خبرنگاراني كه مقدمات جامعه شناسي و حقوق بدانند، حساسيت كار را بشناسند و توجه داشته باشند كه چه مي نويسند و چه كار مهمي را انجام مي دهند.

 

1951م:امروز سالروز درگذشت اندري پلاتونوف روزنامه نگار و داستان نگار شوروي است كه در سال 1951 در 52 سالگي درگذشت. وي يك سوسياليست بود ولي در 9 داستان خود كوشيد كه نشان دهد نظام شوروي از هدف هاي اصلي (شعارهای انقلاب اکتبر 1917) دور شده و دارد انگيزه پيشرفت، تلاش و حتي وطندوستي را از مردم مي گيرد و مثال آورده است كه روس ها كه به سختكاري معروفيت جهاني داشتند در نظام جاري، تنبل شده اند و تنها براي نشان دادن خود، سر كار حاضر مي شوند كه حقوق بگيرند.

پلاتونوف به زبان داستان، با كالكتيويزيشن و انتخاب مدير كارگاه با راي كاركنان مخالفت كرده و پيشنهاد كرده است كه به جای دولت، ابزار توليد (كارخانه و مزرعه) به اجاره ي كنندگان كار و يا تعاوني ها داده شود تا در سود و زيان شريك باشند و در نتیجه تلاش كنند. وي نوشته است كه اگر بدون تعيين «پيش شرط»، انتخاب مدير كارگاه را به كاركنان بسپارند، آنان آسانگيرترها را انتخاب مي كنند كه نتيجه اش ركود، عقب ماندگي و زياندهي است. در آن زمان، پلاتونوف را به عنوان يك «ضد انقلاب» به استالين معرفي كرده بودند و به همين جهت، تا استالين زنده بود اجازه انتشار به كتاب هاي او داده نشد كه امروزه خواننده بسيار دارند و او را به صورت يك فرضيه پرداز درآورده اند. تحولات چند دهه اخير درستي نظرات پلاتونوف را ثابت کرده است ولي در آن زمان گوش شنوا نبود.

 

Platonov

 

1769م:پنجم ژانويه زادروز ژان بي. ساي Jean Baptiste Say اقتصاد دان فرانسوي است كه بسال 1769 به دنيا آمد. تعريف عوامل توليد از او است؛ از اين قرار:

ــ زمين (لاند): همه منابع طبيعي

ــ كارگر (ليبر): همه نيروي انساني

ــ سرمايه (كپيتال): همه ابزار هاي توليد مثلا ماشين آلات

«ساي» يك رابطه اقتصادي هم به دست داده كه به قانون «ساي» معروف است كه مي گويد: توليد («زمينه» در بازار) سازنده و به وجود آورنده (خالق) مصرف كننده است. به عبارت ديگر؛ وجود محصول (زمينه) در بازار است كه براي آن، مصرف كننده مي سازد («تقاضا» به وجود مي آورد) و به همين سبب (چون تقاضا زياد مي شود)، سطح توليد بالا، و بيكاري پايين مي رود. «ساي» براي اقتصاد سياسي هم تعريف نوشته است و به همين سبب است كه او را از بانيان اين مبحث خوانند.

وي در تاليف خود «درباره نقش كارگزار و كارفرما» به تشريح نقش بسيار مهم كارگزاران (مديران) در پيشرفت و سعادت جامعه پرداخته و با نگاهي به تاريخ و آوردن مثال از آن، نوشته است كه بدون كارگزار شايسته و مدير واجد شرايط، پيشرفت (اقتصادي، اجتماعي و سياسي) ميسر نخواهد بود و مهمترين و حساسترين وظيفه روساي دولتها و صاحبان سرمايه اين است كه بروند و بگردند و مدير لايق بيابند و انجام كارها را به آنان بسپارند كه تنها از اين طريق است كه حصول ثروت، پيشرفت، آسايش و آرامش تضمين مي شود.

 

Jean Baptiste Say

 

1895م:پنجم ژانويه سال 1895 ويلهلم رونتگن Wilhelm Roentgen فيزيكدان آلماني اشعه ايكسX - rays را كه به نام او به اشعه رونتگن معروف شده اند كشف كرد. اين اشعه بر خلاف اشعه معمولي، قادر به عبور از اشياء هستند و به همين دليل از آنها براي عكسبرداري از داخل بدن استفاده مي شود.

رونتگن با اين كشف مهم، جايزه نوبل فيزيك سال 1901 را نصيب خود كرد.

 

Wilhelm Roentgen


1781م:پنجم ژانويه سال 1781 در جريان انقلاب استقلال آمريكا، نيروهاي انگلستان شهر ريچموند را در ويرجينيا كه به انقلاب پيوسته بود به آتش كشيدند. اين شهر قبلا به دست مهاجران انگليسي ساخته شده و انگليسي هاي حاكم بر مهاجر نشين ها آن را از افتخارات خود مي دانستند. انگليسي ها قبلا بندر نورفوك (نورفولك) را هم كه دو قرن پيش از آن به دست خودشان ساخته شده بود به همان سبب به توپ بسته و آتش زده بودند. نورفوك از ريچموند 115 كيلومتر فاصله دارد و امروزه بزرگترين پايگاه دريايي ايالات متحده در آن قرار دارد. شهر ريچموند نيز اينك پايتخت ايالت مشترك المنافع ويرجينيا است.


1919م:حزب ناسيونال سوسياليست كارگران آلمان (نازي) پنجم ژانویه 1919 به رهبري آنتوان داكسلر در شهر مونيخ تاسيس شد كه بعدا هيتلر جاي او را گرفت. شعارهاي اين حزب در روز تاسیس عبارت بود از: تحكيم وطندوستي، تحكيم حاكميت ملي، حمايت از همه ژرمن هاي جهان (آرين ها)، تامين عدالت اقتصادي ــ اجتماعي برای آلمانی ها (سوسیالیسم ملی) و كسب سربلندي براي وطن و هموطنان (از طريق پيشرفتهاي علمي، هنري، ادبي، سياسي و اقتصادي).

 

2004م:پنجم ژانويه 2004 و دوهفته پس از مرگ شهاب بهزادپور و دو فرزندش نيكي شش ساله (دختر) و سامي سه ساله (پسر) در شهر اورلاندو (فلوريداي آمريكا) روشن شد كه اختلاف اين مرد ايراني با همسر آمريكايي اش بانو «هوپ» چه بود كه به اين حادثه منجر شده بود؛ شهاب قرباني فرهنگ ايراني و نوازش فرزندان به روش ايرانيان شده بود. بوسيدن و بغل گرفتن و روي زانو نشاندن و نوازش كردن فرزندان خردسال جزيي از فرهنگ ايرانيان است، ولي آمريكائيان، به اين صورت، آن را نمي پسندند و به چنين رفتاري ترديد مي كنند.

«هوپ» نيز به بوسيدن و نوازش به سبك ايراني دو فرزند اعتراض داشت و سرانجام به دادگاه متوسل شد و قاضي دستور به جدا زندگي كردن موقت زن و شوهر از هم داده بود و قرار بود كه شهاب يكي از فرزندان را به «هوپ» بسپارد كه به خانه مادر خود نقل مكان كرده بود. در اجراي تصميم قاضي، شهاب دو كودك را در اتومبيل گذارد و عازم خانه مادر زن شد تا يكي از آنان را به همسرش بسپارد كه پس از رسيدن به خانه مادر زن؛ از فزط خشم چنان اتومبيل را به ديوار خانه كوبيد كه منفجر شد و هرسه سرنشين (شهاب و فرزندانش) در ميان شعله هاي آتش جان سپردند. رسانه هاي محلي اين حادثه را ناشي از اختلاف فرهنگي خوانده بودند که در جامعه مهاجرنشين ايالات متحده هر روز موارد متعدد آن مشاهده مي شود و يک مسئله نگراني آور شده است.

 

2006م:پس از چند ماه رسيدگي قضايي و سر و صدا در رسانه ها، سوم ژانويه 2006، بالاخره «جك ابراموف» مبلّغ معروف حزب جمهوريخواه آمريكا و «لابي ييست» رديف اول شهر واشنگتن كه به «نخود هر آش» شهرت يافته بود پذيرفت كه با دادگاه فدرال مستقر در شهر واشنگتن همكاري كند و به هر پرسش بازپرسان و نيز در برابر "گراند ژوري" پاسخ درست دهد (اعتراف كند)، كه اين عمل در روال قضايي آمريكا «پلي بارگين» ناميده مي شود و قاضي قبلا قول تخفيف در مجازات را مي دهد و برخي از اتهامات را ناديده مي گيرد. به اين ترتيب و با توجه به مقررات آزادي مشروط، گمان نمي رود بيش از پنج سال در زندان بماند. همين تسليم شدن آبراموف به اعتراف كردن، سياسيون واشنگتن را به لرزه درآورده و نگران ساخته بود كه نكند نامي از آنان ضمن پرسش هاي قضايي از ابراموف برده شود.

تصميم ابراموف كه يك يهودي روس تبار آمريكايي است به اعتراف، باعث شده بود كه مقامات كاخ سفيد، حزب جمهوريخواه، كنگره و ... از نام او فاصله بگيرند. سه شنبه شب (سوم ژانويه 2006)، موضوع «قول ابراموف به اعتراف» خبر اول شبكه هاي تلويزيوني آمريكا بود و شبكه «ام اس ـ ان بي سي» جمعا بيش از دو ساعت وقت به اين گزارش و اظهار نظرهاي مربوط داده بود. تا آن زمان چند مقام از جمله «تام دلي» رئيس سابق اكثريت مجلس نمايندگان آمريكا و «باب ني» نماينده جمهوريخواه مجلس از ايالت اهايو قرباني نزديك بودن با آبراموف شده و «دلي» به اجبار از رياست اكثريت مجلس کناره گيري کرده بود. گفته شده بود كه پاي بيش از 30 سناتور و نماينده مجلس در پرونده «ابراموف» به ميان آمده و پژوهشگران مسائل اجتماعي - سياسي و فساد دولتي آماده تحقيق و ريشه يابي شده اند.

به گفته برخي از اصحاب نظر، مسئله ابراموف در سال 2006 و ده ماه مانده به انتخابات پارلماني آمريكا، ضربه بزرگي به حزب جمهوريخواه بوده و ممكن است كه اكثريت خود را در هر دو مجلس از دست بدهد (که از دست داد) و جورج بوش در باقيمانده دوره رياست جمهوري خود دچار دشواري (برخوردار نبودن از حمايت قوه مقننه) شود (که شد). اين نظرات و پيش بيني ها تحقق يافت و در انتخابات پارلماني نوامبر 2006 ، حزب جمهوريخواه اکثريت را در هر دو مجلس کنگره ازدست داد.

ابراموف كه در آن زمان با سپردن دو ميليون دلار وثيقه آزاد بود، چهار شنبه چهارم ژانويه 2006 نيز در شهر ميامي فلوريدا در دادگاه فدرال اين ايالت که به چند اتهام ديگر او رسيدگي مي کرد، با قاضي مربوط وارد معامله (پلي بارگين) شد و قرار شد كه اگر به دو اتهام از شش اتهام فدرال وارده به خود درحوزه قضايي فلوريدا، اعتراف كند چهار اتهام ديگر وي در اين حوزه ناديده گرفته مي شود كه مجازات او از هفت سال زندان تجاوز نکند که چنين شد. يكي از اتهامات ابراموف در فلوريدا، خريد يك كشتي تفريحي (به نام سان كروز) به مبلغ 14 ميليون و پانصد هزار دلار به طريقه تقلب بانكي بود و به علاوه، دوستان ابراموف در كنگره آمريكا صاحبان اين كشتي را تحت فشار قرارداده بودند كه بهاي پيشنهادي ابراموف بپذيرد. ابراموف اين كشتي را براي ايجاد قمارخانه مي خواست. تعجب در اين بود كه «كنستانتينوس بوليس» مردي كه اين كشتي را به ابراموف و شريك او فروخت بعدا به روش مافيا به قتل رسيد.

آبراموف براي پيشبرد كار خود برخي از كاركنان دفاتر نمايندگان و نيز بعضي از خود آنان را پس از اتمام دوره به استخدام در آورده بود.

آخرين اتهام او ندادن ماليات اين رشوه ها كه درآمد او محسوب مي شد به اداره ماليات بردرآمد آمريكا بود!.

كارهاي ابراموف كه پذيرفته بود به آنها اعتراف كند دمكراسي آمريكا را نيز زير سئوال برده است زيرا كه وي مبلغي از اين پولها را صرف تبليغات انتخاباتي دوستان خود از حزب جمهوريخواه مي كرد و ترتيب مسافرت، تفريح و ... آنها را مي داد.

انعکاس کارهاي ابراموف در رسانه ها، يکي از دلايل رويگردان شدن مردم آمريکا نسبت به حزب جمهوريخواه بود که در انتخابات نوامبر2006 و نوامبر 2008 نتيجه اش مشاهده شد.

بانو ننسي پلوسي رئيس مجلس نمايندگان آمريکا از حزب دمکرات، چهارم ژانويه 2007 پس از انتخاب شدن به اين سمت قول داده بود که نظام لابي گري را در کنگره تغيير دهد و مانع سوء استفاده اصحاب منافع از اين طريق شود. باوجود اين تاکيد، تا ژانويه 2009 که اقدامي جدّي در تحقق قول بانو پلوسي صورت نگرفته است.

 

جك ابراموف، سوم ژانويه 2006 پيش از ورود به دادگاه فدرال شهر واشنگتن

 

2006م:چهارم ژانويه 2006 اكواريوم شهر سن لويي آمريكا آگهي كرده بود كه اين مار دوسر يك متر و 33 سانتيمتري شش ساله را به 150هزار دلار مي فروشد و اضافه كرده بود كه خريداران تا يك هفته مي توانند مبلغ پيشنهادي خود را از طريق اي ميل به اكواريوم اعلام دارند. درپايان مهلت، مار دوسر كه فقط يك معده دارد به بالاترين پيشنهاد دهنده فروخته خواهد شد. بايد دانست كه اكواريوم سن لوئي قبلا اين مار را به مبلغ 15 هزار دلار خريداري كرده بود كه مي خواست با اين سود هنگفت بفروشد اين مار توسط مردي از جنگل گرفته شده بود. درباره خريدار و مبلغ فروش و معاملات بعدي روي اين مار گزارش ديگري مشاهده نشد.

 

مار دوسر 150 هزار دلاري!

 

842: المعتصم (ابو اسحاق عباس) پسر هارون الرشيد که پس از برادرش مامون خليفه عباسيان شده بود و پايتخت را براي مدتي از بغداد به سامرا (سامره) منتقل کرده بود درگذشت. وي که 46 سال عمرد کرد و از نهم آگوست سال 833 ميلادي به خلافت رسيده بود بسياري از استقلال طلبان ايراني از جمله بابک خرمدين و افشين را کشته بود. المعتصم فرزند هارون از زن ترک او بود.

1809: پيمان داردانل به امضا رسيد كه به موجب آن عثماني متعهد شد كه تنگه ها (بسفور و داردانل) را به روي كشتي هاي جنگي خارجي ببندد. هدف انگلستان كه اين پيمان را به عثماني تحميل كرده بود جلوگيري از ورود كشتي هاي جنگي روسيه به مديترانه بود. قراردادهاي «سور» و «لوزان» بعدا آن پيمان را تعديل کردند.

1822: كشور هاي آمريكاي مركزي به مكزيك ملحق شدند و امپراتوري لاتين (آمريكاي مركزي اسپانيايي زبان و كاتوليك مذهب) را به وجود آوردند که عمري طولاني نداشت.

1915: در جريان جنگ جهاني اول در يك نبرد يكروزه در «ساري كاميس» كه ميان نيروهاي روسيه و عثماني روي داد به فاصله چند ساعت 77 هزار سرباز عثماني كشته شدند.

1930: مائوتسه تونگ رهبر وقت جنبش کمونيستي و بنياد گذار جمهوري توده اي چين اين جمله معروف خود را نوشت که در تاريخ باقي مانده است: فراموش نكنيد كه يك جرقه صحرايي را آتش مي زند و بوته هاي خشك آن را مي سوزاند.

1940: براي نخستين بار از اف سي سي (FCC = کميسيون ارتباطات فدرال - آمريکا) تقاضاي صدور پروانه راديو اف ام FM (Frequency Modulation) شد. راديو با فرکانس بسيار بالا (اف ام) از اختراعات ادوي هووارد آرمسترانگ مهندس آمريکايي Edwin Howard Armstrong در رشته برق است که در 18 دسامبر 1890 متولد و در 31 ژانويه 1954 درگذشت.

1951: در پي تصرف مجدد سئول به دست نيروهاي كمونيست، ترومن رئيس جمهور وقت آمريكا در اين کشور حالت فوق العاده اعلام داشت و از همه آمريكاييان خواست كه برضد سوسيال امپرياليسم (ائتلاف شوروي و چين) بپاخيزند.

منبع :iranianshistoryonthisday.com

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------