تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ - 19دی



2009م:طبق نوشته مورخان يونان باستان كه كارهاي داريوش بزرگ را دقيقا و وسيعا شرح داده و بررسي هاي بعدی مستشرقين اروپايي و تطبيق تقويم ها، پول رسمي ايران (سكه داريك) در ژانويه سال 2009 (ماه جاري) 2 هزار و 513 ساله مي شود. داريوش بزرگ دستور ضرب اين سكه را در نخستين ماه زمستان سال 504 پيش از ميلاد (ديماه) داده بود. سكه هاي داريك (گرفته شده از نام داريوش) كه تا پايان عهد هخامنشيان رايج بودند وزني تقريبا برابر داشتند و از اين لحاظ، ايران در صدر ملل قرار دارد. نقش تصوير رئيس کشور بر يکطرف سکه نيز از زمان داريوش مرسوم شده است.

بسياري از كشورها نام پول ملي را از اسامي تاريخي گرفته اند، مثلا پول ونزوئلا از نام سيمون بوليوار، تاجيكستان از نام سامانيان (ساماني) و ... ولي نام پول ملي ما، ريال، از اسپانيا است!. چرا ما نبايد پول ملي خود را به نام باستاني اش «دارا (داريك)» بازگردانيم؟!. يكي از غفلت هاي پهلوي ها در دوران سلطنت خود، همين بود. اينان مراسم دو هزار و پانصدمين سال تاسيس دولت مركزي ايران را برگزار كردند، ولي نام پول ملي را به اسم باستاني اش باز نگردانيدند و الفباي فارسي را تغيير ندادند تا تلفظ ها يكسان شود. فارسي يك زبان «هند ـ اروپايي» است كه لازم است به الفبايي نوشته شود كه داراي حروف صوتي (واول) باشد.

 

دو سوي يك سكه «داريك» باقيمانده از دوران هخامنشيان


293م:نهم ژانويه سال 293 ميلادي نرسي پسر شاپور يکم شاه ساساني ايران که به تازگي بر تخت شاهي نشسته بود در پاسخ پيام امپراتور وقت روم که در آن تاكيد كرده بود اين كشور سر جنگ ندارد و جنگهاي روم با ديگران بخاطر برقراري يك صلح پايدار است! (كه در تاريخ به «صلح رومي» معروف شده) به او نوشت تا تعبير صلح، چنين باشد كه امپراتور روم بيان كرده است، صلحي وجود نخواهد داشت. نرسي رونوشت پاسخ خود به امپراتور روم را براي تيرداد حكمران ايراني ارمنستان فرستاد تا فريب وعده هاي سياسي روميان را نخورد و ....

نرسي چند ماه بعد تيرداد را كه با وجود اين تذكر، به تماس مستقيم با دولت روم ادامه داده بود از شاهي ارمنستان بركنار كرد. ديوکلتيان (ديوکلسين) امپراتور روم به حمايت از تيرداد و نيز تضعيف نفوذ ايران در منطقه، ارتش خود را روانه شرق ساخت که اين ارتش در خاور فرات (نرسيده به حران) و در خاك سوريه امروز از ارتش ايران شكست خورد و عقب نشيني كرد.

مورخان اروپايي تحريك مصريان بر ضد روميان را كه چندي بعد آغاز شد به حساب ايران گذارده و نوشته اند كه هزينه عمليات ضد رومي مصريان از خزانه ايران پرداخت شده بود. ناآرامي مصريان بر ضد روم پنج سال طول كشيده بود.

ديوكلتيان در آن زمان درگير مسائل داخلي امپراتوري بود که سالها روي هم انباشته شده بود. وي در سالهاي 293 و 294 ميلادي دست به يك رشته اصلاحات داخلي در روم زده بود، و از جمله موسسات نظامي و غيرنظامي را مطلقا از يكديگر منفك كرده بود. او رعايت سلسله مراتب را در ادارات دولتي برقرار ساخت كه مقدمه بوروكراسي امروز جهان است كه ضمن آن كسي حق نداشت مقام بالاتر از خود را دور بزند و به يک مقام عالي (بالاتر از رئيس مستقيم خود) مراجعه كند. ضوابط مالياتي را به گونه اي ساده كرد كه تقلب در آن راه نداشته باشد. تعيين مزدها و قيمت ها را در كنترل دولت قرار داد كه مجازات نقض اين دو مورد اعدام يا تبعيد بود و در ارتش اصل اطاعت كوركورانه و محض از فرمانده را برقرار ساخت. ديوكلتيان تنها امپراتور روم بوده است كه خود را بازنشسته كرد و اول ماه مه سال 305 كنار رفت و بقيه عمر را به استراحت پرداخت.

 

ديوکلتيان


1322ش:سليمان ميرزا اسكندري سوسياليست قديمي وطن و نخستين دبير اول حزب توده ايران كه قبلا يك بار وزير فرهنگ (در كابينه اي كه ژنرال رضاخان پهلوي نخست وزير آن بود) و در چند دوره هم نماينده مجلس بود 17 ديماه سال 1322 (ششم ژانویه 1944) در تهران درگذشت. سليمان ميرزا كه با برادر و عمويش از اعضاي «انجمن آدميت» بودند از دسامبر 1907 «انجمن حق» را در تهران برپايه عقايد سوسيال دمكراسي تاسيس كرد و در مجلس دوم رئيس فراكسيون حزب دمكراتيك ايران بود كه بعدا تمايلات افراطي به خود گرفت و به دفاع از عقايد مزدك ايراني و ماركس آلماني پرداخت و حزب سوسياليست ايران را تاسيس كرد. درحقیقت فعالیت های او بود که باعث شد رضاشاه پهلوی به ريشه كني كمونست ها دست بزند و ....

پس از حذف شدن رضا شاه در سال 1320، سليمان ميرزا اسكندري در نطق معروف خود خواهان سوسياليستي شدن تدريجي ايران شده و گفته بود كه سوسياليستي كردن كشورهاي اسلامي آسانتر است زيرا كه مالكيت در اسلام محدود، و بهره پول و رفتار سرمايه داري (فرمول عرضه و تقاضا و به زبان ديگر اجحاف و كم فروشي و هرگونه ظلم و تعدي از اين دست) مذموم است. وي در اين نطق در عين حال گفته بود که تا مردم باسواد و آگاه نشوند و به داشتن حقوق مساوي در استفاده از منابع و امكانات وطن خود پي نبرند و ندانند که توسط شماري کم، از همنوعان استثمار مي شوند و دولتهايشان حامي همين عده کم هستند؛ «سوسياليسم»، حقوق بشر، عدالت و «دمكراسي واقعي» را نخواهند شناخت و براي نيل به اين هدف ها مبارزه نخواهند کرد. وي گفته بود كه «آزادي» به مفهوم واقعي آن نمي تواند بدون تساوي اقتصادي نسبي و از ميان رفتن طبقات اجتماعي (عدالت اقتصادي ـ اجتماعي) تحقق يابد.

«سليمان ميرزا» كه هفتم مهرماه 1320 (29 سپتامبر 1941) دبير اولي حزب توده ايران را پذرفت در همين نطق كه ترجمه آن در دائرةالمعارف جنبش هاي سوسياليستي آمده است، وجود «نشريات خوب» را عامل مهم آگاه سازي و رشد فرهنگي ـ سياسي مردم خوانده و گفته بود که به همين دليل است که مخالفان حقوق توده ها و نيز دولتهاي استعماري همه کوشش خود را بکار مي برند که ملل تضعيف و استثمار شده روزنامه و مجله خوب وجود نداشته باشند که بايد با آن و با ايجاد امپراتوري هاي خبر و كمپاني هاي بزرگ انتشار روزنامه (رسانه هاي متعلق به آنها) مبارزه و دست آنها رو شود تا مردم (توده ها) به هدفهاي آنها و حقايق مربوط به ايجادشان پي ببرند.

وي در اين نطق تاکيد کرده بود که به تشخيص او، يكي از مسائل ايرانيان اين است كه علاقه به خواندن كتاب را از دست داده اند كه وزارت فرهنگ (دولت) اگر بخواهد هموطنان روشن شوند و فريب تحريكات بيگانگان و فرومايگان داخلي را نخورند بايد روشي در پيش گيرد تا مردم ما هم به کتابخواني عادت کنند و امر تاليف مورد حمايت دولت قرار گيرد و كتابخانه هاي عمومي صد برابر و شبانه روزي شوند.

«نوربرتو بوبیو» فیلسوف و تاریخدان معاصر ایتالیا که یک لیبرال سوسیالیست بود و در ژانویه سال 2004 در 94 سالگی فوت شد در پی فروپاشی شوروی و تعدیل سیاست های کمونیست های ایتالیا، از نظرات سلیمان میرزا تجلیل کرده و گفته بود که اگر سوسیالیسم برپایه روش ها و اندرزهای سلیمان میرزا پیاده شده بود نه بشریت گام به انحطاط هرچه بیشتر می گذارد و نه آن فرضیه شکست می خورد و امید توده ها نقش برآب می شد.

بايد دانست كه نخستين حزب كمونيستي ايران در سال 1299 (1920 ميلادي) و سه سال پس از انقلاب بلشويكي روسيه در بندر انزلي (گيلان) تاسيس و آغازبكار كرده بود.

 

سليمان ميرزا

 

1331ش:18 دي ماه 1331 دكتر مصدق اساسنامه تازه شوراي عالي فرهنگ مركب از 16 عضو كه هشت نفرشان انتخابي بودند و نبايد كمتر از 40 سال سن و ده سال تجربه در امور فرهنگي داشته باشند امضا كرد و دستور اجراي آن را داد.

طبق اساسنامه، اين شورا به منظور نظارت بر همه شئون فرهنگي كشور، توسعه امور فرهنگي، اصلاح مقررات و آيين نامه هاي فرهنگي و آموزش و پرورشي، تجليل و محافظت از مفاخرملي، معرفي و تجليل و حمايت از آنانكه خدمات فرهنگي مي كنند (اديبان، دانشمندان، انديشمندان، اهل قلم و فرهنگيان)، اهتمام در تهذيب اخلاق و ... به وجود مي آمد.


1356م:19ديماه 1356 (1978 و در آن سال مصادف با نهم ژانويه) در پي انتشار يک نامه اهانت آميز به مرجع مذهب شيعه به امضاي مستعار «احمد رشيدي مطلق» در روزنامه اطلاعات که از طريق مقامات دولتي مربوط به اين روزنامه تحميل شده بود، حوزه هاي علميه (مدارس آموزش الهیات و فقه) در شهرهاي مختلف از جمله قم و مشهد دست به اعتراض زدند و طلبه (دانشجویان مدارس دینی) با شعارهای تند به خیابانها ریختند که دامنه اين اعتراض و تظاهرات در روزهاي بعد گسترش يافت و به تدريج به صورت يک قيام عمومي درآمد که تا 21 بهمن ماه سال بعد ادامه يافت و به تغيير نظام حکومتي ايران انجاميد. تنظيم اين نامه و چگونگي تحميل آن به روزنامه اطلاعات جهت انتشار كه نقطه عطفي در تاريخ معاصر ايران بوده و آغازگر دوره اي تازه بشمار آمده است، و اين كه چه نيروهايي پشت آن قرار داشتند تا انتشار يابد، موضوعي است بسيار مفصل، و هنوز تا حدي مبهم و نامکشوف. غلامحسین صالحیار (متوفی در آذرماه 1382) سردبیر وقت روزنامه اطلاعات چون نتوانست از انتشار نامه جلوگیری کند خودرا به بیماری زد و دستیارانش که توان مقاومت کمتری داشتند در غیاب او مجبور به چاپ کردن نامه شدند. با اینکه از آن زمان 31 سال گذشته است هنوز درباره آن نامه به طریق دانشگاهی و سکالستیک پژوهش صورت نگرفته است! و انتشار خاطرات افراد و نظراتشان نمی تواند کافی و همه جانبه باشد.

«مورخان» انتشار اين نامه (نامه ساختگي به امضای رشیدی مطلق؛ خطاب به سردبير روزنامه اطلاعات) را در رديف آن دسته از گاف هاي تاريخي بزرگ قرارداده اند كه نتايج دگرگون كننده داشته اند. گاف صدام حسين در اشغال نظامي كويت در همين رديف قرارداده شده است و .... همچنين گاف هيتلر در تعرض نظامي به شوروي، مداخله نظامی آمريكا در اختلافات داخلي ويتنامي ها در دهه 1960 و ....

با انتشار نامه ساختگی "رشیدی مطلق" که احتمالا منظور از انتشار آن چیزی دیگر بود یک بار دیگر این جملات مائو تسه - دونگ که آن را در زمستان 1930 بیان داشته بود و در دفترچه جملات قصار او مندرج است مصداق یافت:

"فراموش نكنيد كه يك جرقه صحرايي را آتش مي زند و سوختن بوته هاي خشك همه جا را به آتش می کشاند و صحرا منظره نوینی به خود می گیرد که اگر دقت بکارنرود و تدابیر لازم بکار گرفته نشود منظره تازه ممکن است بهتر است از قیافه سابق نباشد.".


1825م:رابرت اون OWEN‏‏, اسكاتلندي و يكي از بانيان «سوسياليسم» در اين روز از ژانويه سال1825 ميلادي 30هزار هكتار زمين درايالت اينديانا از دولت واشنگتن خريداري كرد تا در آنجا جامعه نوين (مدينه فاضل) خود را بسازد.

«اون» كه در تاريخ عقايد ، يكي از پدران سوسياليسم به شمار مي رود فرضيه خود را پيروزمندانه در منچستر انگلستان پياده كرده بود. «اون» كه مدير يك كارخانه ريسندگي و بافندگي بود. در منچستر بر پايه عقايد خود شهركي ساخته بود كه مجهز به همه وسايل رفاهي بود و فروشگاههاي تعاوني آن بدون سود, اجناس را به اعضاي تعاوني مي فروختند. وي كه معتقد به قيمت گذاري كالاي توليد شده براساس بهاي مواد خام, اجرت كارگر و استهلاك ماشين آلات و ساختمان و هزينه هاي متفرقه لازم ديگر بود, مطلقا فرمول عرضه و تقاضا و براين اساس, تعيين قيمت را قبول نداشت و آن را استثمار و عمل آن را كاپيتاليستي مي خواند و مي گفت كه با ايجاد تعاوني هاي توليد و مصرف (فروش), بايد واسطه ها از ميان بروند كه بدون انجام كاري مفيد, از دسترنج كارگران بهره مند مي شوند و بابالا بردن مصنوعي قيمتها, باعث كاهش توليد و بيكاري مي گردند و اصطلاح «از توليد به مصرف» البته به صورت تعاوني از او است. مجلس عوام (پارلمان) انگلستان بر پايه افكار او قوانين متعدد از جمله قانون كارخانه داري را وضع كرد.

اون, علاوه بر افكار سوسياليستي خاص, خود را مروج اخلاقيات كرده بود و مي گفت جامعه يي كه از چارچوب اخلاقيات خارج شود - سوسياليستي باشد يا ارباب و رعيتي و ... - خوشبخت, سرزنده و بدون تشويش و دغدغه نخواهد بود و رفاهي را كه نظام تعاوني برايش فراهم آورده و دسترنجي كه نصيب خودش مي شود احساس نمي كند. وي عقيده داشت كه شخصيت هر انسان بستگي به محيطي دارد كه در آن پرورش يافته و سرگرم زندگي است و از آنجا كه در نظام تعاوني (سوسياليستي «اون») رفاه تامين خواهد بود, شخصيت افراد نيز بهتر و كاملتر است و وقتي شخصيت بهتر شود يك فرد از آموزش خود استفاده بيشتر مي برد و به ديگران هم استفاده مي رساند. ريا و دروغ و انواع جرايم به دليل نبودن نياز و نيز تسليح اخلاقي افراد , از ميان مي رود و دموكراسي حقيقي پا به وجود خواهد نهاد.

«اون» كه تاليفات متعدد از جمله كتاب معروف «منظره تازه جامعه» دارد, سپس تصميم گرفت كه در يك سرزمين تازه - نه قديمي مانند انگلستان - براساس عقايد خود يك مدينه فاضله بسازد و نام آن را «جامعه نوين هماهنگ» بگذارد و به همين منظور 30 هزار هكتار زمين كه بتازگي از بوميان (سرخپوستان) درايالت اينديانا گرفته شده بود از دولت آمريکاخريداري كرد اما به دليل كارشكني مقامها و سرمايه داران محلي موفق به اجراي برنامه خود نشد, زيرا به محض استقرار در آمريكا موضوع ايجاد اتحاديه هاي كارگري و طرح اعتصاب براي احقاق حق و ... را پيش كشيد كه مواجه با كارشكني ها و دشمني هاي فراوان شد.

 

2004م:نهم ژانویه ـ سالگرد درگذشت «نوربرتو بوبیو» فیلسوف و تاریخدان معاصر ایتالیا است که در سال 2004 در 94 سالگی فوت شد. سی و 9 تالیف او زمینه تاریخ عقاید و فلسفه قانون دارد. در همه تالیفات، بوبیو که یک فیلسوف لیبرال سوسیالیست بود نگرانی از "ادامه انحطاط انسان و زوال اصول که به موازات پیشرفتهای تکنولوژیک شتاب بیشتری به خود گرفته است" به چشم می خورد. بوبیو که در ردیف فلاسفه بزرگ قرن بیستم قراردارد نظر داده است که برای کاهش شتاب انحطاط و تباهی بشر؛ باید از اصلاحات دولتی آغاز کرد بگونه ای که در هرجامعه ملی و نیز جامعه بین المللی «قانون» حکومت کند ـ قانونی که حقوق طبیعی (اساسی) انسان را نقض نکرده باشد. وضع قانون حساسترین و دقیقترین کار یک حکومت است. بیشتر قوانین موضوعه قرن بیستم را منافع افراد، گروهها و سیاست ها و خواست آنها و تامین هدفهایشان خلق کرده است و بدور از حقوق طبیعی و روند تکامل انسان هستند و راه انحطاط را گشاده تر و منفذهای بیشتری به وجود آورده اند. تا تفکیک قوای حکومتی کامل و خلل ناپذیر نباشد؛ نفوذ سیاست و اصحاب قدرت در آنها ادامه خواهد داشت و اگر محدودیت اختیارات و ادوار وکالت ملت که از هزاران سال پیش هدف اندیشمندان و مصلحان بوده تحقق نیابد نمی توان از دمکراسی سخن گفت و هرحکومتی را دمکراتیک خواند. ژورنالیسم و ابزار آن (رسانه های همگانی) که ستون دمکراسی و پاسدار حقوق مردم و روشنگر راه نیکبختی و آموزش خوبی ها توصیف و قوه چهارم نامیده شده اند دارند از مسیر خود دور می شوند که عکس انتظار بشر از آنها است زیرا که از کنترل «ژورنالیست» خارج شده و به دست عاملان اصحاب منافع، سیاست و قدرت طلبان افتاده اند. هجیوگرافیست ها (مقدس نگارها ـ نویسندگان شرح احوال قدّیسین) قبلا ژورنالیسم را حرفه ای شریف توصیف کرده بودند که بنظر می رسد از کنترل خارج شده است.

بوبیو در تالیفات خود تاکید بر استخراج قانون از فرهنگ جامعه کرده و نوشته است که اندیشه «ساخت یک قانون و یا بازنگری یک قانون موجود» باید به متخصصان و استادان مربوط گفته شود تا متن آن را بنویسند و سپس «این متن منطبق با حقوق اساسی انسان و فرهنگ و سنت هرجامعه» به شورای مقنّن جهت بررسی و احیانا تصویب داده شود. به این ترتیب، بوبیو با وضع فوری قانون و انشاء متن آن توسط هر مقام که احیانا ایجاد ابهام و مسئله خواهد کرد موافق نیست. تالیفات مهم بوبیو عبارتند از: «درباره جمهور»، «فرضیه عمومی سیاست»، «عصر حقوق»، «آینده دمکراسی»، «فلسفه قضاوت و شرایط قاضی»، «دولت امانتدار» و «از هابز تا مارکس».

بوبیو در تالیف خود «آینده دمکراسی» نوشته است که اگر مطبوعات به مداخله در کار انتخابات ادامه دهند، وکالت مردم توارثی خواهد شد (به صورت دایناستی درآمدن) و هرکس پول بیشتری هزینه کند انتخاب می شود. اگر مشارکت مردم جدی نباشد عمر دمکراسی کوتاه و آینده ای مبهم خواهد داشت و در چنین شرایطی مردم از کودتا و استبداد استقبال خواهند کرد. بوبیو در کتاب «از هابز تا مارکس» نوشته است: انتظار آن بود که رهبران جامعه از طریق آموزش و پرورش بکوشند تا تعریف «توماس هابز» از انسان رنگ ببازد و انسان بندریج خصلت بهتری به دست آورد که بالعکس، انحطاط انسان شتاب گرفته است. بوبیو دو سال پیش از فوت، از بابت قرارگرفتن برخی مطالب و تصاویر و اعلانهای اغفال و فریب در اینترنت (که بدون ضابطه است) ابراز نگرانی کرده بود.

 

نوربرتو بوبیو

 

2005م:هشتم ژانويه 2005 جنجال تازه اي فضاي واشنگتن را فرا گرفته بود و آن؛ كشف پرداخت 240 هزار دلار از بودجه وزارت آموزش و پرورش آمريكا به «آرمسترانگ ويليامز» مفسر سرشناس آمريكايي است تا از اين شعار معروف جورج دبليو بوش رئيس جمهور كه «هيچ كودكي نبايد پشت درهاي مدرسه باقي بماند» حمايت كند كه بعدا به صورت يك لايحه قانوني درآمد.

طبق گزارش رسانه هاي آمريكا، از ويليامز خواسته شده بود كه در تفسيرهاي خود بر اهميت اين شعار و اين كه سرلوحه برنامه هاي روساي جمهوري قبلي قرار نگرفته بود تاكيد كند تا آمريكاييان و به ويژه اقليت هاي جامعه آن را باور كنند و به آن چشم اميد داشته باشند. ويليامز كه تفسيرها و مقالات او از سوي سنديكاي مربوط ميان رسانه هاي آمريكا توزيع و با صداي خود او از راديوها پخش مي شد اعتراف به گرفتن اين پول كرده ولي گفته بود كه رشوه نبود بلكه حق الزحمه بود و به كمپاني متعلق به او پرداخت شده بود.

اتحاديه هاي مطبوعاتي از ويليامز خواسته بودند كه پول را پس بدهد تا كار رسيدگي به اعتراض روزنامه نگاران كه توسط اتحاديه ها دريافت شده بود متوقف گردد و سر و صدا بخوابد. برخي از روزنامه نگاران حرفه اي اين عمل ويليامز را كه يك روزنامه نگار سياهپوست است مغاير اصول و اخلاق روزنامه نگاري دانسته و گفته بودند كه مقاله نويسي (نظر روزنامه نگار) از آگهي و ... جداست و تاكنون به ندرت ديده شده است كه يك مقاله نگار آمريكايي كه مورد اعتماد و احترام جامعه است براي بكار بردن قلم، مهارت و معلوماتش جز از حسابداري روزنامه از كسي ديگر پول گرفته باشد و در نتيجه خواهان توبيخ ويليامز و صدور اعلاميه اي در اين زمينه شده اند تا اعتماد مردم از روزنامه نگاران خود به عنوان حاميان جامعه و مدافعان كشور سلب نشود.

حزب دمكرات (در آن زمان حزب اقليت) و نمايندگان پارلماني آن نيز دريافتي ويليامز از دولت را بر ضد دولت بوش پيراهن عثمان كرده و خواهان بررسي بيشتر و كشف رشوه هاي احتمالي ديگر شده بودند. در اين زمينه، مقامات دولتي و به ويژه وزارت آموزش و پرورش كه از بودجه خود اين پول را پرداخت كرده در وضعيت دفاعي قرار گرفته بودند. سخنگوي كاخ سفيد حاضر به دادن توضيح نشده و تنها گفته بود كه اگر اقدامي بوده راسا توسط وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته است.

در اين ميان، ويليامز گفته بود كه پول به شركتي داده شده است كه وي در كنار كار مقاله نگاري به منظور جمع آوري آگهي تاسيس كرده و كار اين شركت ارتباط به مقاله نويسي او ندارد. اين اعتراف بيش از پيش صداي اعتراض روزنامه نگاران را بلند كرده كه گفته بودند: مقاله نگاري اوج حرفه روزنامه نگاري است و بيشتر مردم روزنامه ها را به خاطر مقالات آنها (نظرات) كه بايد به دست نويسندگان بي طرف و مورد اعتماد نوشته شده باشد خريداري مي كنند و روزنامه نگاري كه وارد كار انتفاعي آگهي شود و جانب اين و آن را در مقالاتش بگيرد بايد از كسوت تفسير و مقاله خارج شود و به امور ديگر روزنامه نگاري كه آگهي هم قسمتي از آن است بپردازد. اعتماد مردم به روزنامه و روزنامه نگار نبايد سلب شود. كار اين انتقاد به جوامع روزنامه نگاري كشورهاي ديگر هم كشانده شده بود كه هدفشان عمدتا گوشزد و هشدار به همه روزنامه نگاران است كه از مقامات رسمي و كمپاني هاي انتفاعي كمك مالي و هديه قابل تقويم به پول دريافت ندارند و باعث سلب اعتماد مردم از رسانه ها نشوند.

نهم ژانويه 2005 سنديكاي گروه تريبيون كه مقالات اين روزنامه نگار را توزيع مي كرد با صدور اعلاميه اي اين كار را متوقف ساخت. در اين اعلاميه كه تاكيد مجدد بر استقلال روزنامه نگار و رعايت اصول اين حرفه و اخلاق روزنامه نگاري بوده است، چنين آمده بود: توضيح آرمسترانگ ويليامز درباره گرفتن پول از يك موسسه دولتي دريافت شد ولي قانع كننده و موجه نبود.

در پي صدور اين اعلاميه برخي از روزنامه ها انتشار مقالات ويليامز را كه قبلا دريافت كرده بودند متوقف ساختند و شبكه سي ان ان كه تفسيرهاي ويليامز را پخش مي كند اعلام داشت كه سرگرم بررسي جهت اتخاذ تصميم است.

ويليامز در فاصله مهلتي كه به او داده شده بود عذرخواهي نكرد و پول دريافتي را مسترد نداشت كه مانع از اين اقدامات تنبيهي شود.

 

آرمسترانگ ويليامز


2004م:«بگو به من، ولي نه دروغ» عنوان كتاب تازه اي به زبان انگليسي است كه در دسامبر 2004 در زمينه خبرنويسي در 655 صفحه انتشار يافته است. جان پيلجر روزنامه نگار با تجربه كه اين كتاب را اديت كرده است در مقدمه آن نوشته است: هر خبر داراي شش عنصر است از اين قرار: «كي(اصحاب خبر)، كي (زمان وقوع)، كجا (محل وقوع)، چي (نوع رويداد)، چرا و چگونه (چرا و به چه دليل روي داد و سبب چه بود). در دو - سه دهه اخير ديده شده که چهار عنصر اول در عموم اخبار مطابق واقع نوشته مي شود ولي در بيشتر خبرها، دو عنصر آخر (چرا و چگونه) كامل و يا اينکه درست نوشته نشده است. ضعف خبرنگار و يا وجود سانسور در يك جامعه را از همين دو عنصر مي شود به دست آورد و استنباط كرد. طبق اصول روزنامه نگاري، دبير ميز؛ كاپي اديتور، و بالاخره سردبير اجرايي و يا معاونش نبايد اجازه انتشار چنين خبرهاي ناقصي را بدهند بايد آن را و حتي با اخم و تشر به خبرنگار مربوط بازگردانند تا تكميل كند، ولي همانها هم اگر دو عنصر چرا و چگونه (حادثه اتفاق افتاد و يا تصميمم گرفته شد و انتصاب صورت گرفت و ...) نادرست و به دروغ ذكر شده باشد نمي توانند در آن لحظات ضرب الاجل متوجه شوند. شايد خبرنگار هم نداند كه منبع خبر سرش كلاه گذارده و چرا و چگونه نادرستي به او داده است. جامعه (مخاطبان)، اين عذر رسانه را نمي پذيرند و حقايق را مي جويند. در اين وضعيت، روزنامه نگار اينوستيگيتيو (در فارسي واژه معادل ندارد) به چرا و چگونه ي داده شده در خبر ترديد مي كند و همانند كارآگاه پليس به جستجو مي پردازد، خطر مي كند و حقيقت را هر چه كه باشد كشف و به اطلاع مردم مي رساند.

پيلجر اشاره كرده است كه برخي از رسانه ها فاقد روزنامه نگار و ميز اينوستيگيتيو هستند که ضعف بزرگي است و در اين وضعيت بايد گفت كه واي به حال آن جامعه.


1789م:در اين روز در ژانويه 1789 نخستين انتخابات رياست جمهوري آمريکا به پايان رسيد و جورج واشنگتن به اين سمت انتخاب شد. قانونگذاران عهد انقلاب استقلال آمريكا معتقد بودند كه اگر انتخاب يك رييس جمهوري مستقيما به مردم سپرده شود،ممكن است احساسشان غلبه كند و فردي واجد شرايط و موجه را انتخاب نكنند. بنابراين، نظر به انتخابات دو مرحله يي دادند كه در اين كشور در طول زمان و عمدتا پس از عملا دو حزبي شدن از هدف اصلي دور شده است. طبق نظام انتخاباتي آمريکا، در مورد انتخاب رئيس کشور مردم الكتورها يعني كساني را كه بايد رئيس جمهوري را انتخاب كنند بر مي گزينند و اين الكتورها در مجمع خود به نام «كالج انتخاباتي» در يك جلسه و بدون بحث و مذاكره رييس جمهوري را براي مدت چهار سال از ميان نامزدها (که سالهاست از ميان برندگان دو حزب)انتخاب مي كنند. آرايي كه درانتخابات عمومي به نامزدهاي رياست جمهوري داده مي شود فقط شاخص محبوبيت آنها است نه دليل انتخاب شدن. بسيار اتفاق افتاده است كه برنده بيشترين آراء، از سوي «كالج انتخاباتي» رد شده است. همين عمل در بسياري از كشورها براي انتخاب شهردارها صورت مي گيرد كه شوراهاي شهر آنها را از ميان خود و يا نامزدهاي ديگر بر مي گزينند.


1828م:در قرن نوزدهم قدرتهاي اروپايي در نشست های خود سرنوشت سایر ملل را تعیین می کردند، سرزمین دوردست را میان خود قسمت می کردند و ... و در همین راستا نهم ژانويه سال 1828 در لندن اجتماع کرده بودند تا مرزهاي يونان و نوع حکومت آن را تعیین کنند. این قدرتها پس از تعیین مرزهای یونان اصرار كردند كه نظام حكومتي این کشور که از دوهزار سال پیش از آن استقلال نداشت سلطنتي باشد ولي يافتن يك پادشاه براي يونان كاري دشوار بود و پنج سال طول كشيد!. يونان در زمان استقلال و پیش از اینکه به تصرف رومیان و سپس عثمانی در آید پادشاهي نبود و دودمان سلطنتي نداشت و به صورت «کشور - شهر» اداره می شد. قدرتهای اروپایی بالاخره «اوتو» شاهزاده آلمانی از ایالت باویر را برای پادشاهی بر یونان یافتند و او هم جورج یکم شاهزاده دانمارکی را ولیعهد خود قرارداد و این دو در آن زمان حتی زبان یونانی نمی دانستند. به همین سبب، پادشاهان خارجي يونان در طول يک قرن و نيم عمر سلطنت اين کشور همواره يا دچار مشکل بودند و يا مشکل ساز، تا اين که در دهه هفتم قرن 20 يوناني ها با يک رفراندم به نظام سلطنتي پايان دادند. می دانیم که يونانيان پايه گذار دمکراسي در جهان هستند.

 

1905م:طبق تقویم قدیم (ژولیان) که هنوز در روسیه رسمیت داشت یکشنبه نهم ژانویه 1905 (22 ژانویه مطابق تقویم جاری ـ گریگوری) و در پی یک رشته ناآرامی در آن کشور و اعتراض به استبداد تزار نیکلای دوم و درخواست مشروطه شدن سلطنت و ایجاد مجلس، گروهی از معترضین که شمار آنان را تا هشتاد هزار تن نوشته اند به ابتکار و رهبری یک کشیش به نام گاپونGapon خواستهای خودرا در نامه ای نوشته و برای دادن آن به دست تزار، به صورت گروهی عازم کاخ زمستانی در سن پترزبورگ شدند. گارد تزار به گمان اینکه جمعیت قصد تصرف کاخ سلطنتی را دارد (و یا به دستور تزار!) به سوی جمعیت تیراندازی کرد (تصویر بالا) که بنا بر برخی نوشته ها نزدیک به هزار تن کشته و یا مجروح شدند و به همین سبب این روز در تاریخ روسیه «یکشنبه سیاه» نام گرفت.

این رویداد ناآرامی هارا گسترش داد، جنبش زمستوو Zemstvo (مشروطه خواه Constitutionalist) هواداران بیشتری یافت و دامنه ناآرامی و اعتصاب به کارخانه ها، سربازخانه ها و ادارات دولتی گسترش یافت و ترور مقامات هم بعدا برآن اضافه شد. تزار که تحت فشار نظامی ژاپن بود به چند خشونت دیگر متوسل شد و چون نتیجه نگرفت تصمیم به قبول برخی ازخواستهای معترضان شد، سانسور مطبوعات را لغو و با تشکیل شوراها موافقت کرد و .... این قولها مشروطه خواهان لیبرال را آرام کرد ولی دو گروه تندرو سوسیالیست (حزب سوسیالیست انقلابی و حزب سوسیال دمکرات) خواستهای تازه مطرح کردند و چون میان کارگران و کارمندان نفوذ داشتند اعتصابات ادامه یافت و مردم به نافرمانی و ندادن مالیات، کمکاری وکارشکنی دعوت شدند. تزار تا مدتی این ناآرامی هارا تحمل کرد و هنگامی که شنید اعتصاب به خطوط راه آهن گسترش یافته و خط آهن سراسری سیبری قطع شده و نظامیان بازگشته از جنگ با ژاپن درمیان راه سرگردان شده اند خشونت را ازسر گرفت و در یک مورد تظاهرکنندگان را به توپ بست، در ارمستان و باکو کشتار کرد و .... چون از این خشونت هم نتیجه نگرفت برای جلب نظر معترضان، وزیر داخله را برکنار کرد و طولی نکشید که شرایط لیبرالها (مشروطه طلبان، نه چپگرایان) را تماما گردن نهاد و با تاسیس مجلس (دوما) موافقت کرد و نخست وزیرنسبتا آزادی طلب برسر کار آورد و به این ترتیب نیمی از معترضان آرام گرفتند ولی چپگرایان به مخالفت ادامه دادند و این مخالفت بااینکه تزاررا مجبور به تفویض اختیار کرد تا سال 1917 ادامه یافت و در اکتبر این سال منجر به انقلاب بلشویکی و تغییر نظام شد. شکست روسیه در جبهه های جنگ (جنگ جهانی اول) به پیروزی انقلاب اکتبر 1917 کمک بسیار کرد زیرا که جمعی از نظامیان هم به انقلابیون پیوسته بودند.

 

یکشنبه سیاه


1953م:به نوشته گاهنامه (کرونيکل) قرن بيستم بنگاه نشر DK، اوايل ژانويه سال 1953 در مسكو جنجال رخنه پزشكان يهودي به كرملين بلند شده بود كه 13 ژانويه (چند روز بعد) منجربه بازداشت 9 تن از آنان گرديد. در صفحه 728 اين گاهنامه چنين آمده است:

«راديو شوروي روز 13 ژانويه گفت: پزشكان تروريست يهودي كه به دستور سازمانهاي صهيونيستي و سازمانهاي اطلاعاتي انگلستان و آمريكا مامور قتل سران كرملين از طريق تجويز داروي عوضي و يا تزريق بيش از نياز دارو شده بودند دستگير شده اند. اين راديو مرگ يك عضو پوليت بورو (دفتر سياسي حزب كمونيست حاكم)، و نيز مدير اداري وزارت دفاع را به اين پزشكان نسبت داد و گفت كه آنان تعمدا تشخيص نادرست مي دادند.».

اين گاهنامه اضافه كرده است كه در پي پخش اين خبر از راديو شوروي، احساسان ضد يهود روسها تحريك شد- مخصوصا كه چند روز پيش از آن در جمهوري چك اسلواكي چهارده تن به اتهام خيانت به كشور و همدستي با غرب دستگير شده بودند كه يازده نفر شان يهودي بودند.

«تاريخ» نشان داده است كه استالين دو ماه بعد بر اثر سكته مغزي درگذشت و در نيمه اول دهه 1980 نيز سه تن از رهبران وقت شوروي در فاصله كوتاهي يكي پس از ديگري فوت شدند که گورباچف جانشين آخرين آنان شد. ولي تا اين لحظه کسي رسما مدعي نشده است که مرگ اين چهار تن بر اثر توطئه بوده است.


1995م:دولت لهستان از ژانويه 1995 اسكناس هاي اين جمهوري را، بدون تغيير نام پول ملي، با حذف چهار صفر از سمت راست آنها چاپ و رايج ساخت. علت اين اقدام؛ توّرم شديد پول در اين كشور در نيمه اول دهه 1990 و پس از حذف نظام سوسياليستي بود. با اين عمل، اسكناس هاي ده هزار زولتي= زووتي(Zloty) لهستان يك Zloty شدند. از سال 2007 دولت هاي ايران و ونزوئلا نيز که دچار تورم پول بوده اند بررسي هايي را آغاز کرده بودند تا اگر نتيجه بررسي مثبت باشد چند صفر از اسكناس هاي خود را حذف كنند. طبق گزارش هاي رسانه اي، دولت ونزوئلا نتيجه تجربه لهستان را استعلام كرده بود.

لهستان كه در سال 2004 به اتحاديه اروپا پيوست پس از برقراري موازنه بودجه (برابري دخل با خرج) احتمالا از سال 2012 «يورو» را جانشين پول ملي خود خواهد كرد. اين دولت قبلا مايل بود كه اين جا به جايي از سال 2008 عملي شود.


2005م:در جلسه هفتم ژانويه 2005 برخي از نمايندگان كنگره آمريکا هنگام بررسي صورتجلسه انتخاب مجدد جورج دبليو بوش كه از سوي مجمع الكتور ها (الكترال كالج) ارسال شده بود، به انواع بي نظمي در جريان انتخابات دوم نوامبر 2004 اشاره كرده و شكوه سر داده و خواهان اصلاح كار و رفع نقائص براي انتخابات بعدي شده بودند. پس از 127 سال اين نخستين بار بود كه اعضاي كنگره ضمن بررسي صورتجلسه الكتورها، به چگونگي انتخابات ايراد وارد ساخته بودند. چنين ايرادي در سال 1877 هم وارد آمده بود. با وجود اين اعتراضها، راي مجمع الكتورها تاييد شد و زمينه براي انجام مراسم آغاز دور دوم رياست جموري جورج واكر بوش آماده گرديد.

در آمريكا انتخاب رئيس جمهور دو مرحله اي است؛ راي دهندگان به صورت خاصي الكتورها را انتخاب مي كنند و الكتورها رئيس جمهور و معاون او را. سپس كنگره صورتجلسه الكتورها مبني بر انتخاب رئيس جمهور را تصويب و ابلاغ مي كند. رد صورتجلسه الكتورها در تاريخ دمكراسي آمريكا سابقه نداشته است. نخستين انتخاب رئيس جمهورآمريكا توسط الكتورها، هفتم ژانويه 1789 انجام و جورج واشنگتن به اين طريق انتخاب شده بود.

 

2005م:هشتم ژانويه 2005 يك دادگاه نظامي آمريكا در «فورت هود» واقع در ايالت تكزاس گروهبان يكم «تريسي پركينزTracy Perkins» را به جرم مرگ يك عراقي جوان به شش ماه زندان و تقليل يك درجه محكوم كرد!. اين نظامي آمريكايي كه با دسته خود در عراق بود در نزديكي «سامرا» دستور داده بود كه افراد دسته دو عراقي جوان به نام هاي زيدان حسون 19 ساله و پسر عمويش مروان حسون را به رود دجله افكنند كه مروان موفق شده بود خود را از آب بيرون بكشد و زيدان خفه شده بود. طبق گزارش رسانه هاي آمريكا، گروهبان پركينز در دفاع از خود گفته بود كه اين دو جوان تهديد مي كردند كه آمريكاييان را با چاقو قطعه ـ قطعه خواهند كرد و او به منظور تنبيه آن دو، از افراد دسته خواسته بود كه آنان را به داخل آب اندازند و قصد كشتن نداشت. ولي بستگان دو عراقي مورد بحث مدعي شده بودند که مروان و زيدان پيش از افكنده شدن در دجله كتك زده شده بودند.

 

Tracy Perkins

 

2005م:اين پاره آجرها باقيمانده يك خانه در شهركي درجنوب شهر موصل عراق هستند كه هشتم ژانويه 2005 هدف يك بمب 500 پاوندي يك جت اف ـ 16 نيروي هوايي آمريكا قرار گرفت و منهدم شد. عكس، مردم شهرك را نشان مي دهد كه سرگرم مشاهده محل بمباران هستند. در اين بمباران 14 تن از جمله هفت كودك، چهار زن و سه مرد كشته شدند و هفت نفر ديگر هم مجروح گرديدند. علي يوسف صاحب اين خانه زنده مانده است. وزارت دفاع آمريكا چند ساعت پس از اين بمباران اعلام كرد كه هدف حمله خانه علي يوسف نبود و خلبان مرتكب اشتباه شده بود. هدف، خانه ديگري بود كه گزارش شده بود مخفيگاه مخالفان مسلح است.

چند ساعت پس از صدور اعلاميه وزارت دفاع آمريکا درباره اين بمباران اشتباهي، گزارش رسيد که در يوسفيه واقع در جنوب بغداد ، در يک ايست بازرسي در مجاورت يک مرکز پليس، نظاميان آمريکا که به اتومبيلي سوء ظن برده بودند دست به تيراندازي زدند که ضمن آن هشت عراقي از جمله دو مامور پليس کشته و 12 عراقي ديگر مجروح شدند .عراقي ها گفته بودند که اين تيراندازي ضرورت نداشت.

 

بمباران عوضي عراقي ها و ...


1558: فرانسويان به فرماندهي «دوگ دوگيز» بندر «كاله» اين كشور را از دست انگليسي ها خارج ساختند.

1760: افغانها در جنگ با «ماهاراتهاس» مهاراجه هندي پيروز شدند.

1822: كلني آمريكايي «ليبربا» در غرب آفريقا مركب از سياهپوستان آزاد شده از بردگي در آمريكا تاسيس شد كه اينك كشور «ليبريا» است.

1907: در اوج اختلاف موافقان و مخالفان مشروطيت, روزنامه صوراسرافيل در تهران انتشار خود را آغاز كرد كه يكي ازنويسندگانش دهخدا بود.

1935: اعلام شد كه در نخستين سال روي كار آمدن هيتلر درآلمان توليد فولاد اين كشور 104 درصد افزايش يافته بود.

2010: آژانس فرانس پرس به نقل از وبسایت حزب اعتماد ملی گزارش کرده بود که هشتم ژانویه (جمعه 18 دیماه 1388) در قزوین به سوی اتومبیل ضد گلوله آیت الله مهدی کرّوبی رئیس پیشین مجلس و از مقامات سابق جمهوری اسلامی ایران تیراندازی شد و تنها به پنجره اتومبیل آسیب وارد آمد. این خبرگزاری افزوده بود که هواداران دولت به ساختمانی در قزوین که کرّوبی وارد آن شده بود سنگپرانی کرده بودند که پس از خروج از آن و سوارشدن براتومبیل به سوی اتومبیل تیراندازی شد. کرّوبی از معترضین به نتایج انتخابات ژوئن 2009 ریاست جمهور ایران بوده است که خود وی یکی از نامزدهایش بود و شورای نگهبان صلاحیت اورا برای نامزدشدن تایید کرده بود.

منبع:iranianshistoryonthisday.com

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------