تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ -4 مهر



422م: 26سپتامبر سال 422 ميلادي عهدنامه صلح ايران و روم كه به جنگ دو ساله دو ابر قدرت پايان داد و چند هفته پيش از اين به امضاء رسيده بود مبادله شد. در تاريخ عمومي (جهان)، از اين جنگ دو ساله به عنوان «جنگ مذهبي ايران و روم» نام برده شده است، زيرا كه پيش از امضاي معاهده صلح، پيروان آيين زرتشت (دين رسمي ايرانيان تا سده هفتم ميلادي) در قلمرو روم، و مسيحيان در قلمرو ايران از آزادي مذهب برخوردار نبودند.

برنده جنگ دو ساله كه در آن بهرام پنجم (بهرام گور) مستقيما فرماندهي يگانهاي ايران را بر عهده داشت، ايرانيان بودند و امتياز ديگري را كه از روميان خواستند و به آن نائل شدند اين بود كه امپراتور روم ضمن معاهده صلح متعهد شد كه در امور ارمنستان مداخله نداشته باشد.

 

 تصويري از مجسمه بهرام گور

 

597م:در تاريخ طولاني يمن، كه «پتولمي Ptolemy » جغرافيدان قرون قديم، مردم آن را عرب هاي شاد و خوشبخت (به دليل بارندگي و داشتن آب) خوانده است؛ 26 سپتامبر يادآور دو رويداد است:

ساتراپي ايران شدن يمن در 26 سپتامبر سال 597 ميلادي و جمهوري اعلام شدن آن (يمن شمالي، صنعا) در 26 سپتامبر سال 1962 (پس از كودتاي ناصريست ها بر ضد محمد البدر، امام زيديه آن).

يمن از سال 570 ميلادي كه سپاه اعزامي ايران به فرماندهي اسپهبد وهرز (به دستور خسرو انوشيروان) حبشي ها را از آنجا بيرون رانده بود تحت الحمايه ايران بود و «سيف ذي يزن» با حمايت و اتكاء به نظاميان ايران بر آنجا حكومت مي كرد.

پس از درگذشت سيف، خسرو پرويز شاه وقت ايران از اين قضيه استفاده كرد و 26 سپتامبر سال 597 ميلادي يمن را يك ساتراپي (استان) ايران اعلام كرد و يمن تا سال 630 ميلادي در اين وضعيت باقي بود. در اين سال و در جريان گسترش اسلام در جزيرة العرب، «باذان» فرماندار ايران در يمن (عربستان جنوبي) مسلمان شد و قيمومت ايران بر آن سرزمين پايان يافت و پس از آن، يمن تا قرنها به صورت ملوك الطوايفي اداره مي شد.

يمن در نيمه دوم قرن بيستم (كودتاي ناصريست ها در شمال و رها شدن جنوب از استعمار انگلستان) به صورت دو جمهوري درآمد (صنعا و عدن) كه از 22 ماه مه 1990 وحدت خود را به پايتختي صنعا بازيافت.

 

1523م:در اين روز ـ 26 سپتامبر ـ در سال 1523 ميلادي شاه اسماعيل صفوي در جلسه مقامات كشوري و مشاوران غير نظامي خود ابراز نگراني كرد كه اگر فوت شود چون پسرش تهماسب ميرزا هنوز طفل است، قدرت به دست سران قزلباش مي افتد و نه تنها بر سر و كول هم مي زنند بلكه هر كدام بر پايه منافع خود در امور كشور خودسرانه مداخله خواهند كرد و هرج و مرج پديد خواهد آمد و نتيجه زحمات دهها سال ما از ميان خواهد رفت. شاه اسماعيل سپس نظر حاضران را براي حل مساله جويا شد. يادداشتهاي باقي مانده از آن زمان نشان مي دهد كه هيچيك از حاضران از ترس سران قزلباش كه روساي قبايل بودند نظري ابزار نداشت و اتخاذ تصميم را به شاه اسماعيل سپردند و با گفتن: هر چه را سلطان بپسندد مطيع هستيم خود را خلاص مي كردند. براي حل مسئله ديگر دير شده بود، زيرا شاه اسماعيل كه موفق شده بود ايران را به صورت زمان ساسانيان در آورد هشت ماه بعد در 23 ماه مه 1524 درگذشت و همچنان كه پيش بيني كرده بود تا اواسط سلطنت شاه عباس كه يك ارتش ملي (سراسري) به وجود آورد، كشور در كنترل سران عشاير تشكيل دهنده نيروي نظامي قزلباش بود.


1308ش:چهارم مهر ماه 1308 خورشيدي 39 دانشجوي ايراني با هزينه دولت جهت ادامه تحصيل به اروپا اعزام شدند تا در بازگشت بر پايه علوم و فنون اروپا چرخهاي كشور را بهتر از گذشته بگردانند و ... كه ديديم پيشرفتي كه انتظار مي رفت حاصل نشد!، زيرا که که قانون وقت جامع نبود و روشن نکرده بود که اين دانش آموختگان فرنگ پس از بازگشت به چه کاري گمارده شوند.

به هر حال، از آن زمان تا سالها هر سال در شهريور ماه هفتاد تا يكصد و ده دانشجو به اروپا اعزام شدند.

وطن ما از زمان محمدشاه قاجار، محصل به مدارس تعليمات عالي غرب مي فرستاد، اما بدون نتيجه، زيرا برنامه درست براي استفاده از اين فارغ التحصيلان در دست نداشت. ژاپني ها يك بار محصل فرستادند و در رديف كشورهاي اروپايي قرار گرفتند. اين موضوعي است كه نياز به بررسي عميق دارد. اگر رضا شاه از اين فارغ التحصيلان به جاي «دوله ها و سلطنه ها» در مقامات بالاي كشور استفاده كرده بود به آن آساني بركنار و تبعيد نمي شد. اين فارغ التحصلان را به جاي دادن مقام، به تدريس سرگرم كردند ؛ حال آن كه مي توانستند براي تدريس از خارج معلم بياورند.

 

1970م:«اريك ري مارك» نويسنده داستان «در جبهه غرب همه چيز آرام است» 25 سپتامبر 1970در 72 سالگي در سويس درگذشت. اريك كه داستانهاي متعدد نوشته است در آلمان به دنيا آمده بود.

«اريك ري مارك» در بكار بردن كلمات و برانگيختن خواننده با جملات، مهارت بسيار داشت و به گونه اي مي نوشت كه موثر باشد. «اريك» مستندات را در قالب داستان قرار مي داد تا زحمت اثبات مدارك را به خود راه ندهد و قلم او آزاد، و نثرش شيوا و ساده و خودماني باشد. وي كتاب «در جبهه غرب ...» را كه براي نخستين بار در سال 1929 درآلمان انتشار يافت و بعدا به زبانهاي مختلف به چاپ رسيد و به صورت فيلم سينمايي درآمد در نفي جنگ نوشته و جنگها را نتيجه جاه طلبي و اشتباه محاسبه سياستمداران و دولتمردان دانسته كه از مردن هزاران هزار انسان به دست يكديگر بيم و واهمه به خود راه نمي دهند و جوانان كشور و نيز ملل ديگر را كه به نام سرباز به جبهه فرستاده مي شوند به كشتن مي دهند و به كام مرگ مي فرستند. كتاب او درباره جبهه غرب جنگ جهاني اول است. اريك در طول اين داستان معروف كه در ميليونها نسخه انتشار يافته در قالب ماجرا با تعجب بيان داشته كه چگونه انسان داراي وجدان و شعور انسان ديگر را بدون اين كه شخصا خصومتي داشته باشد و در ميان سكوت و بدون مكالمه با او مي كشد و انسانها در كشتن يكديگر مسابقه مي گذارند و برنده مسابقه، درحقيقت فاتح جنگ است.

«ري مارك» كه در 18 سالگي به عنوان يك سرباز وظيفه آلماني به جبهه غرب اعزام شده بود و در اين جبهه پنج بار گلوله خورده و مجروح شده بود در حقيقت اين داستان را بر پايه تجربه و تفكر خود از جنگ نوشته بود. در پايان جنگ، اريك به كارهاي گوناگون از جمله تدريس ( آموزگاري ) پرداخت، سپس روزنامه نگار ورزشي نويس شد كه پس از روان شدن قلمش به داستان نگاري روي آورد و تا پايان عمر آن را رها نساخت. اريك كه از آلمان به آمريكا مهاجرت و تبعه اين كشور شده بود در عين حال شوهر «پالت گودارد» بازيگر معروف فيلمهاي سينمايي بود و دهها سال در سويس زندگي كرد.

آخرين داستان ري مارك «شب در ليسبون» عنوان داشت. سبك نگارش وي تفاوتي چندان با ارنست همينگوي نداشت.

 

اريک


1614م: 26سپتامبر سال 1614، به تقليد از ساير كشورهاي استعماري اروپا كه چشم به تملك و غارت ثروت سرزمين هاي دوردست دوخته بودند، دانمارك هم «كمپاني هند شرقي!» خود را تاسيس كرد. مخترع اين نيرنگ انگليسي ها بودند. دولتهاي اروپايي در آغاز كار استعمارگري، به بهانه تجارت و يا کشف مناطق (ناشناخته از نظر آنان!) وارد سرزمين هاي ديگر مي شدند و جا خوش مي كردند. آسيايي ها به ويژه كشورهاي پرجمعيت آن به تصاحب استراليا و برخي جزاير توسط انگليسي ها كه با انهدام بوميان صورت گرفت و هيچ منطق و ضابطه طبيعي آن را در «عصر دليل» نمي پذيرد همچنان اعتراض دارند كه اين اعتراض به مثابه آتشي است در زير خاكستر، و همين واخواهي نسبت به كانادا و ... مشاهده مي شود. نزديك به چهار قرن است كه پاره اي از انديشمندان نظر داده اند كه مهاجرنشينان اروپايي در قاره هاي دوردست «بين المللي» شوند و تنها به يك دسته تعلق نداشته باشند. جمعيت كره زمين حدود 7 ميليارد و تقريبا دو برابر ظرفيت منابع آن است و مهاجرنشينان وسيع و كم جمعيت نبايد به صورتي كه با زور تملك شده اند اداره شوند، و اين مناطق نظام تازه اي را اقتضا مي كند.


2002م:جمهوري دمكراتيك خلق كره 25 سپتامبر 2002 با اختصاص دادن منطقه شهر سونويجو Sinuiju واقع در مرز چين به يک مركز جهاني صنعت، بازرگاني و بانك به مدت پنجاه سال و به مديريت يك سرمايه دار چيني، تصميم گرفته بود به آزمايش نوعي كاپيتاليسم دست بزند كه چين آن را از سه دهه پيش تجربه کرده است. به گزارش رسانه ها!،اين منطقه مجاز به انشاء قوانين و ضوابط خود و ايجاد يك سازمان قضايي خاص خواهد بود و گذرنامه هايش را خودش صادر مي كند و ورود به آنجا نياز به كسب رواديد ندارد و دولت كره در امور آن مداخله نخواهد داشت و در درجه اول به روي چين، ژاپن و كره جنوبي و پس از آنها ساير كشورها باز خواهد بود.

گزارش ديگري در زمينه اجراي اين تصميم انتشار نيافته است. تنها خبر اين بوده است که سرمايه گذارچيني که قرار بود اين مرکز را اداره کند به اتهام فساد مالي در چين زنداني شده است.

 

2003م:در پي انتشار نطق مورخ 23 سپتامبر 2003 ژاك شيراك رئيس جمهور ملي گراي وقت فرانسه در مجمع عمومي سازمان ملل، بسياري از رسانه ها و تحليلگران آمريكايي از جمله توماس فريدمن نوشته بودند كه بايد روشن شود كه فرانسه دوست آمريكاست و يا دشمن آن.

شيراك در نطق خود كه با كف زدن هاي حاضران در جلسه استقبال شد صريحا گفت: سازمان ملل بدترين مرحله عمر خود را مي گذراند. به يك كشور عضو اين سازمان بدون تصويب شوراي امنيت تعرض نظامي شده است كه نقض منشور سازمان است. پس از ايجاد سازمان ملل قرار بود كه نظام گروهي «كليد حل مسائل» و اداره امور جهاني باشد تا هر اقدامي مشروعيت داشته باشد. اينك هم (که در مورد عراق، جهان در برابر کاري انجام شده قرار گرفته) در هرگونه بازسازي و انتقال قدرت در عراق، اين مراحل بايد در چارچوب سازمان ملل انجام شود تا قانوني و مشروع باشند و اگر با تصويب سازمان ملل، قرار باشد نيروهايي به عراق فرستاده شوند اين نيروها بايد تحت فرماندهي افسران دولت متبوع خود باشند و ....

در برابر، رسانه هاي فرانسه هم از اظهارات 25 سپتامبر 2003 كولن پاول وزير امور خارجه وقت آمريكا كه در اجتماع دبيران ميزها و مقاله نگاران نيويورك تايمز بيان شده بود انتقاد كرده بودند. پاول گفته بود به عراقي هايي كه تحت نظر مديريت امريكائي در عراق اشغالشده فعاليت دارند شش ماه مهلت داده شده است تا يك قانون اساسي براي عراق بنويسند و نوع حكومت را كه پارلماني و يا صورت ديگر باشد تعيين کنند و سپس اختيارات انتقال يابد. مقاله نگاران فرانسوي نوشته بودند كه قانون اساسي را يك مجلس موسسان بايد بنويسد، نه منصوبان قدرت اشغالگر ....

در اين ميان، 9 تن از متقاضيان نامزدي احراز مقام رياست جمهوري امريكا از حزب دمكرات در انتخابات نوامبر 2004 در مناظره خود در 25 سپتامبر 2003 در نيويورك سياست هاي جورج بوش را به باد انتقاد گرفته و گفته بودند كه او خود ش تصميم به لشكر كشي به عراق گرفت و پس از ارائه اسناد (که بعدا معلوم شد درست نبودند) و قبولاندن اين تصميم خود به کنگره 129 هزار نظامي به اين كشور فرستاد ولي حالا در مجمع عمومي سازمان ملل براي جلب كمك استدعا و التماس مي كند و به كسي هم اعتنا ندارد.


2004م:بر پايه گزارش 23 سپتامبر 2004 رابرت برنز (خبرگزاري اسوشييتدپرس)، نوشته روزنامه «يو. اس. ا ـ تودي» و نيز گزارش پنجشنبه 23 سپتامبر دونالد رامسفلد وزير دفاع وقت آمريكا به سناتورهاي عضو كميسيون دفاع تغييرات مهمي در استراتژي جهاني آمريكا در دست انجام بود. اين گزارش ها نشان مي داد که:

جنگ با تروريسم، مبارزه با ساير تهديدهاي بالقوه، و محافظت از راههاي حمل نفت؛ بهانه گسترش شبكه هاي نظامي كوچك و تازه عنوان شده است. اين شبكه ها عمدتا به صورت سرپل و تخته پرش خواهند بود و به همين دليل « ليلي پد» خوانده مي شوند كه به معناي زنبق آبي است ـ زنبقي كه به جاي زمين در آب مي رويد، متحرك است و با امواج و وزش باد جا به جا مي شود. در اين شبكه ها كه تغييري عمده در استراتژي آمريكا پس از جنگ سرد سابق خوانده شده است انبار جنگ افزار، ايستگاه نظامي كوچك با نفراتي اندك مستقر خواهند بود و عمدتا در فرودگاه و يا اسكله برپا خواهند شد. از «داگلاس فايت» مرد شماره 3 پنتاگون به عنوان معمار اين تغييرات نام برده شده است كه عقيده دارد : جهان امروز در شرايطي است كه آمريكا بايد بتواند هر لحظه در هرجا براي عمليات فوري آماده باشد. به نظر او، اين برنامه بايد ظرف ده سال تكميل شود و در همين مدت هفتاد هزار نظامي آمريكايي از مناطق جنگ سرد سابق ( آلمان و ... ) به آمريكا باز گردانده شوند.

محل شبكه هاي تازه از اين قرار خواهند بود كه بسياري از آنها هم اكنون بالقوه وجود دارند:

ـ روماني : پايگاه هوايي ميحائيل كوگالنيكون، مركز آموزش نظامي باباداگ و بندر مانگليا( درياي سياه).

ـ بلغارستان: پايگاههاي هوايي سارافووف و ايگناتيوف براي انتقال نيرو.

ـ عمان: جزيره مسيره و پايگاه ثومرايت.

ـ آذربايجان و ازبكستان.

ـ جيبوتي ( از 2002 استقرار وجود دارد).

ـ سنگاپور: پايگاه هوايي پايا لبار . پايگاه دريايي چانكي.

ـ سنگال : فرودگاه داكار ( از 2003 استقرار وجود دارد).

ـ اوگاندا : فرودگاه انتبه

ـ خليج گينه : پايگاه سائو تومه و پرنسيپ.

ـ اكوادور: پايگاه هوايي مانتا.

اين شبكه ها علاوه بر پايگاههاي سابق در اروپا و آسيا و خاور ميانه از جمله بحرين، قطر ، كويت ، سعودي، حضور در عراق و افغانستان ، ايتاليا، اسپانيا ، انگلستان ، تركيه، آلمان، كره جنوبي، اكيناوا و چند نقطه ديگر ژاپن و ... و نيز پايگاههاي مشترك ناتو است. در حال حاضر با لهستان ، تايلند ، فيليپن و ازبكستان مذاكراتي در اين زمينه درجريانست.

رامسفلد از اين استراتژي به عنوان «تنظيم تازه» نام برده و ويليام آركين تحليلگر دفاعي گفته است: وضعيت تازه، به زبان ساده همان وجود امپراتوري جهاني است. آمريكا حدود ششصد هزار نظامي در نقاط مختلف جهان دارد و كشتي هاي نظامي اش در درياها در رفت و آمدند.


1887: امپل برلينر آلماني نخستين گرامافون (جعبه ساز) را ساخت.

1789: توماس جفرسون به سمت وزير امور خارجه دولت تازه تاسيس آمريکا تعيين شد. در تاريخ ايالات متحده وي نخسنين وزير امور خارجه اين کشور بشمار مي رود.

1928: تا امروز 23 کشور در مجمع عمومي جامعه ملل قطعنامه ؛ ضد جنگ ؛ را امضا کردند.

1934: افغانستان به عضويت جامعه ملل پذيرفته شد.

1937: لوئيس اندروز حاکم انگليسي فلسطين در جليله به دست اعراب کشته شد.

1939: دولت امريکا تصميم گرفت که کمونيستها را از مقامات دولتي اين کشور برکنار کند.

1940: روزولت رئيس جمهوري وقت امريکا صدور آهن و فولاد را به ژاپن ممنوع کرد. اين تصميم سپس شامل همه کشورها جز انگلستان و ممالک قاره آمريکا شد.

1945: در پي اعلام حالت فوق العاده در آرژانتين همه سردبيران روزنامه هاي اين کشور رنداني شدند.

1953: ميان دولتين امريکا و اسپانيا قراردادي امضا شد که بر پايه آن دولت اسپانيا در خاک خود به دولت آمريکا پايگاه هوايي و دريايي داد.

1960: فيدل كاسترو رهبر كوبا طولاني ترين نطق تاريخ سازمان ملل را كه 4 ساعت و 29 دقيقه طول كشيد در مجمع عمومي اين سازمان ايراد كرد.

1962: جمهوري عرب يمن ( در آن زمان شمالي) تاسيس شد و 26 سپتامبر روز ملي اين کشور است.

1962: دولت آمريکا موشک برد کوتاه در اختيار اسرائيل قرار داد.

1971: نيکسون رئيس جمهوري آمريکا در الاسکا با هيروهيتو پادشاه وقت ژاپن ملاقات کرد که نخستين ملاقات سران دوکشور در طول تاريخ بشمار مي رود.

1978: شاه ايران ( در گرماگرم انقلاب ) افراد خاندان سلطنت را از هرگونه معامله تجاري با دولت منع کرد که تصميمي دير بود.

1980: در پي بمباران پالايشگاه آبادان توسط عراقي ها هواپيماهاي نظامي ايران هم چند چاه نفت عراق را به آتش کشيدند.

1984: رونالد ريگن رئيس جمهوري وقت آمريکا مصوبه کنگره اين کشورمبني بر تحريم اقتصادي دولت سفيد پوستان جمهوري افريقاي جنوبي را « وتو » کرد.

2003: دولت اسرائيل اعلام کرد که جمعيت اين کشور به شش ميليون و هفتصد هزار تن رسيده است.

منبع:iranianshistoryonthisday.com

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------