تازه های تقویم تاریخ

داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني

تقویم تاریخ - 13 تیر

489پیش ازمیلاد:4 ژوئيه سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني…

تقویم تاریخ -14شهریور



1307م:چهاردهم شهريور 1307 هجري، دولت وقت در يك اعلاميه رسمي بارديگر يادآور شد كه امتياز كاپيتالاسيون در ايران زنده نخواهد شد، چنين پرونده اي را كه حاكي از نهايت ضعف يك دولت است به تاريخ سپرده و بازگشوده نخواهد شد. در اين اعلاميه از همه دولتها كه تبعه در ايران دارند خواسته شده بود كه درخواست حتي يك مورد تفويض تعقيب قضايي اتباع خود را از ايران نكنند كه تحقير تلقي خواهد شد و ....

مي دانيم كه نهم ماه مه سال ۱۹۲۷ (۱۹ ارديبهشت ۱۳۰۶) كاپيتالاسيون (تسليم، و در اصطلاح قضايي به مفهوم قضاوت كنسولي و محاكمه خارجي كه مرتكب جرم محلي شده باشد، در كشور متبوع خود!) در ايران لغو شده و از 19 ارديبهشت 1307 (درست يك سال بعد) حتي در موارد استثنايي و براي اتباع كشورهاي كاملة الوداد هم بلااثر گرديده بود. اين امتياز (کاپيتالاسيون) را قبلا دولت قاجاريه به پاره اي ازدولتها داده بود و به اين ترتيب قسمتي از حاكميت ملي را واگذار كرده بود. رسيدگي به جرائم محلي و مجازات متخلف، تكليف يك دولت حاكم مسئول در برابر اتباع كشور است و از تكليف نمي توان گذشت و آن را واگذار كرد.

با وجود لغو كامل كاپيتالاسيون در سالهاي 1306 و 1307 در ايران و اعلاميه صريح و تند شهريور 1307، اين امر از دهه 1340 به صورت محدود در مورد پاره اي از اتباع آمريكا در ايران، برغم مخالفت ها و اعتراض هاي فراوان بار ديگر به اجرا در آمده بود.

 

1950م:پنجم سپتامبر 1950 (14 شهريور 1329) قضيه تصفيه كاركنان دولت و سازمانهاي عمومي از جمله مقامات انتخابي ايران از عناصر ناپاك و ناشايست، همه امور كشور را تحت الشعاع قرارداده بود زيرا كه در اين روز، اعلام شده بود در نخستين مرحله پاكسازي، نام صدها مقام دولتي و كارمند در فهرست بازنشسته و يا بازخريد شدگان قرار گرفته است. نگاهي كوتاه به اين ماجرا پرده از يك ضعف جدي وطن را بر مي دارد.

قضيه پاكسازي اداري ايران، مدتها مورد بحث و رسيدگي بود؛ زيرا بر دولت و صاحبنظران وقت روشن شده بود كه دشواري هاي ايران نتيجه بوروكراسي بد، فساد اداري، سوء مديريت ها، توصيه بازي، استخدامهاي فاميلي و قبيله اي و همشهري بازي، و از همه بدتر عدم وفاداري پاره اي از مقامات و كارمندان به مسئوليت خود در مورد تامين منافع و رفاه مردم بود و مقامها و كارمندان به جاي اين كه خود را خدمتگذار و نان خور مردم بدانند، بالاتر از آنان مي دانستند و ....

براي حل اين مسئله كه به زعم رزم آرا نخست وزير وقت و مشاورانش مانع هر گونه پيشرفت و اصلاحات بود بايد ضربتي عمل مي شد. مخالفان دولت رزم آرا هم كه در موارد متعدد با او معارضه داشتند در اين يك مورد پشتيبان دولت شده بودند و حتي مداخلات خارجي را نتيجه همين بوروكراسي بد و غيرعلمي مي دانستند كه عامل بيگانه با استفاده از اين ضعف، با دادن رشوه و مساعدت هاي ديگر به بسط نفوذ مي پردازد، و مسئله حل نخواهد شد مگر اين كه تصفيه از بالا شروع شود.

 

دكتر مصدق مدافع اصلاحات اداري


1335ش:نيمه شهريور سال 1335 خورشيدي (پنجم سپتامبر 1956) اسناد رسمي حاكميت ايران بر بحرين از سوي دولت وقت در تهران انتشار يافت زيرا که قرار بود به عنوان يک استان ايران اعلام و لايحه مربوط به مجلس داده شود. قبلا شنيده شده بود که دولت لندن درنظر دارد که پيش از خروج از شرق سوئز، به شيوخ خليج فارس که تحت الحمايه آن دولت بودند به صورتي استقلال بدهد. هنوز نفت اين مناطق به صورت انبوه مورد استفاده قرارنگرفته بود.

انگليسي ها در طول سلطه بر بحرين تلاش بسيار كرده بودند تا ماهيت ايراني آن را تضعيف كنند. در طول سلطه انگليسي ها، همواره بر سر بحرين ميان دولت ايران و دولت لندن مشاجره بود و اين مشاجرات در زمان حكومت دكتر مصدق به اوج رسيده بود.

بحرين از آغاز تاسيس ايران واحد در زمان كوروش بزرگ، بخشي از وطن بود و «ميش ماهيگ (گوسفند ماهي - ماهي گوسفند شكل)» خوانده مي شد. در زمان ساسانيان، اعراب كوشيدند كه به آنجا مهاجرت كنند كه شاپور اول و شاپور دوم (ذوالاکتاف) آنان را اخراج كردند. شاپور دوم اعراب مهاجم را از شانه هايشان به ریسمان كشيد تا بارديگر وارد بحرين نشوند.

درپي شكست نظامي ايرانیان از عرب در سده هفتم ميلادي، مهاجرت اعراب بدوي (صحرا نشين) از جزيرةالعرب به "ميش ماهيگ" از سر گرفته شد كه بوئيان (ديلميان) بار ديگر آنان را سركوب كردند و اين جزاير و قطر را در كنترل حاكم فارس (شيراز) قراردادند. اين جزاير با حفظ ماهيت ايراني (زبان فارسي و فرهنگ ايراني) تا قرن 16 و ورود پرتغالي ها به خليج فارس همچنان بخشي از ايالت فارس بودند. صفويان در سال 1602 پرتغالي ها را اخراج و حالت قبلي را به جزاير بحرين بازگردانيدند. نادرشاه در ايرانيزه كردن منطقه خليج فارس و امتداد آن تا جزاير زنگبار (آفریقای شرقی) تلاش بسيار كرد و به ساخت كشتي جنگي همت گمارد. پس از كريم خان زند، انگليسي ها بر جزاير خليج فارس سلطه يافتند زيرا كه ايران فاقد نيروي دريايي موثر بود. انگليسي ها اقليت سني و خاندان آل خليفه (اعراب مهاجر از جزيرة العرب) را حاكم بر جزاير بحرين كردند. با وجود اين، حاكم وقت اين جزاير با دربار ناصرالدين شاه روابط نزديك و حرف شنوی داشت و پس از آن نيز اين حكام سعي مي كردند كاري نكنند كه باعث تحريك ايرانيان شوند.


322پیش ازمیلاد:پنجم سپتامبر سال 322 پيش از ميلاد را روزي نوشته اند كه دموستنسDemosthenes انديشمند و خطيب يوناني خودكشي كرد. اين روز پس از محاسبات تقويمي تازه به دست آمده است. دموستنس انديشمند يونان باستان را نخستين انتقادگر و استاد نطق و خطابه عمومي (به شيوه انتقادي و هيجان برانگيز) بشمار آورده اند. وي كه از مخالفان سلطه فيليپ دوم (پدر اسكندر مقدوني) بر كشور ـ شهرهاي يوناني بود يك رشته سخنراني عليه او ايراد كرد كه از مجموعه مضامين آنها رساله «ديكتاتوري = حكومت بدون رضايت» تاليف شده است كه يكي از پايه هاي دمكراسي است. سخنراني هاي دموستنس در تاريخ به «فيليپيكPhilippic» معروف شده اند و امروزه هم هر نطق سراسر انتقاد و حمله و حتي لعن و نفرين را فيليپيك مي خوانند كه از نام فيليپ دوم گرفته شده كه هدف نطق هاي تند و آتشين دموستنس بود. نام اصلي فيليپ دوم «فيليپوسPhilippos» به معناي «اسب دوست» بود. يونانيان باستان به اقتباس از ايرانيان كه بعضي نامهايشان از اشاره به اسبشان گرفته شده بود مثلا گشتاسپ آن نام را ساخته بودند.

سيسرو خطيب معروف روم باستان 14 نطق خود در انتقاد از ماركوس آنتونيوس را «فيليپيك» ها ناميده بود.

دموستنس در نطق هاي انتقاد از فيليپ دوم واژه هايي كه تا آن زمان رايج نبود بكار برده بود كه باقي مانده و هر روز بكار برده مي شوند ازجمله واژه « Hegemonia هژمونيا (هيجيمانيHegemony)» به معناي سلطه گر ـ فرد و يا گروهي كه روش و سياست هايش را به ديگران ديكته كند. هيجيمانيك ستيت Hegemanic State يعني كشوري كه سلطه گر است و ....

 

Demosthenes

 

1857م:امروز سالروز درگذشت اوگوست كنت (Auguste Comte) فيلسوف پوزيتيويست Positivist فرانسوي است كه واژه "جامعه شناسي Sociology" از يادگارهاي اوست.

وي كه پنجم سپتامبر 1857 در 59 سالگي درگذشت چند كتاب از جمله "مسير فلسفه مثبت گرايي" را نوشت و به انتشار افكار "سن سيمون "مبتكر نوعي سوسياليسم كمك فراوان كرد. هدف اجتماعي "اوگوست كنت" پايه ريزي جامعه اي بزرگ و فراگير بود كه در آن افراد و ملل در هماهنگي و همبستگي كامل باشند و راحت و آسوده زندگي كنند. وي در كتاب "مسير فلسفه مثبت گرايي" مراحل تحولات اجتماعي را به تفصيل شرح داده است.

به نظر اوگوست كنت، تمدن چيزي جز رعايت حقوق انسان نيست؛ از جمله حق زيستن، حق آزاد بودن (ازجمله آزادي بيان، ابراز عقيده و نظر و ...)، حق فعاليت و كسب و كار (انتخاب حرفه)، حق كسب مقامات ملي بر پايه شايستگي، حق انتخاب كردن و انتخاب شدن، حق زندگاني در وطن خود، حق داشتن كشوري مستقل و حاكم بر خود (حاكميت ملي)، حق داشتن امنيت و مراجعه به دستگاه قضايي عادل و منصف در صورت نقض اين حق و حقوق ديگر و .... به باور «اوگوست كنت»، اگر حقوق بشر (حقوقي كه لاينفك از او بايد باشد) به طور كامل رعايت شود؛ جنگ و ستيز، اجحاف و ظلم، كينه و خصومت هم از جهان رخت بر خواهد بست.

 

Auguste Comte


1215م:پنجم سپتامبر 1215 دولت انگلستان از مفاد دستخط پاپ وقت ـ اينوسنت Innocent سوم اطلاع حاصل کرد که به موجب آن، مگناكارتا Magna Carta (منشور بزرگ آزادي ها) را بي اعتبار اعلام كرده بود. این دستخط، تاریخ 24 اوت سال 1215را بر بالای خود داشت. دستخط پاپ باعث خشم بزرگان انگلستان شد كه با زور آن منشور را در 15 ژوئن 1215 به امضاي كينگ جان پادشاه انگلستان رسانده بودند. بزرگان انگلستان اعلام کردند که به دستخط پاپ اعتنا نخواهند کرد و از دمکراسی دست نخواهند کشید و این، نخستین سنگ جدایی کلیسای انگلستان از واتیکان بود که هنری هشتم در قرن شانزدهم آن را قطعی کرد. مگناکارتا بود كه سنگ نخست بناي قانون هاي اساسي و حكومت هاي پارلماني و محدود و مشروط شدن اختيارات پادشاهان (دمکراسی) شناخته شده است. اقدام پاپ اینوسنت سوم در رد مگناکارتا، نقطه ضعفي در تاريخ كليساي كاتوليك باقي گذارده است. اينوسنت سوم كه يك ايتاليايي و 18 سال پاپ بود چند مورد از جنگهاي صليبي (جنگهاي مسيحيان با مسلمانان) از جمله جنگ صليبي چهارم را راه اندازي كرده بود.

 

Innocent III

 

1666م:پنجم سپتامبر سال 1666 حريق سه روزه لندن كه از يك نانوايي آغاز شده بود و يكي از بزرگترين رويدادهاي از اين دست در طول تاريخ است پايان يافت. در اين حريق 13 هزار و 200 خانه، 86 كليسا ازجمله كليساي "سن پل" و بسياري از ساختمانهاي اداري از ميان رفت. در آن زمان جمعيت لندن از نيم ميليون تن تجاوز نمي كرد كه اينك هفت ميليون و سيصد هزار نفر است. با اينكه رقم دقيقي از تلفات حريق لندن به دست داده نشده است ولي طبق يك گزارش شهردار وقت اين شهر 16 تن جان خود را ازدست داده بودند كه رقم كوچكي است. اين حريق بيش از هفتاد هزار تن را بدون خانه و نزديك به 9 هزار نفر از كسبه را بدون كار كرده بود. لندن در سال 43 ميلادي توسط مهاجران رومي (ايتاليايي) ساخته شد كه نامش را لندينيوم Londinium گذارده بودند. اين منطقه مسكوني در دوران سلطه روميان بر بريتانيا گسترش يافت ولي انگلوساكسونها كه از آلمان به بريتانيا مهاجرت کرده اند در قرن ششم در هزارمتري لندينيوم شهركي براي خود ساختند كه بعدا اين دو شهر به هم پيوستند و لندن بزرگ بوجود آمد. حريق بزرگ از منطقه اي آغاز شده بود كه روميان آن را ساخته بودند.

 

1839م:جنگ اول ترياك ميان چين و انگلستان پنجم سپتامبر 1839 آغاز شد كه سه سال طول كشيد و 29 آگوست 1842 با امضاي قرارداد نابرابر نانژينگ پايان يافت. اين جنگ به پيروزي انگلستان و از دست رفتن هنگ كنگ چين و باز شدن درهاي چين به روي بازرگانان انگليسي انجاميد. طبق اين قرارداد، دولت چين پذيرفت كه بنادر چين از كانتون تا شانگهاي به روي كشتي هاي قدرت هاي بزرگ باز باشد و تعرفه هاي گمركي تجار انگليسي ثابت بماند، انگليسي ها از حق محاكمه كنسولي برخوردار باشند و دولت چين بابت غرامت جنگ 21 ميليون اونس نقره به دولت انگلستان بدهد. اين قرار داد در عرشه ناو انگليسي كورن واليس در آبهاي نانژينگ امضا شد. انگلستان سالها بود كه ترياك محصول هند را به چين صادر مي كرد و چينيان با مصرف اين ترياك ارزان معتاد شده بودند. سالها بعد، دسته اي از چينيان ميهندوست با تشويق دولت چين به كشتي هاي باري انگلستان حمله بردند و صندوقهاي ترياك را به دريا ريختند كه اين امر بهانه جنگي شد كه مورخان بر آن نام جنگ اول ترياك نهاده اند.


1886م:گرونيمو Geronimo (نام بومي: Goyaate) رئيس قبيله آپاچي (يك قبيله بومي آمريكا ـ سرخپوست) پس از 30 سال جنگ با دولت هاي مكزيك و ايالات متحده چهارم سپتامبر 1886 هنگامي كه تنها 38 مرد برايش باقي مانده بود دست از مقاومت كشيد و شرايط تسليم شدن خود را به اطلاع ژنرال نلسون مايلز رسانيد و چون پذيرفته شد اسلحه بر زمين گذارد. گرونيمو در دره سكلتون در آريزونا هنگامي كه در محاصره 1500 سرباز آمريكايي بود تصميم به قطع مقاومت گرفت. وي در منطقه اي كه بعدا ايالت نيومكزيكو نام گرفت به دنيا آمده بود. نخست دولت مكزيك مدعي مالكيت منطقه او بود و سپس دولت واشنگتن. گرونيمو با بيش از پنج هزار مرد كار مقاومت و دفاع از سرزمين نياكان را آغاز كرده بود. دولت آمريكا، طبق شرايط تسليم، او را با خانواده اش در پايگاه "سيلSill" واقع در ايالت اكلاهما سكونت داد. وي آزادي فعاليت و مسافرت داشت، جز بازگشت به زادگاهش و ميان قبيله خود. از او حتي براي شركت در مراسم رئيس جمهوري شدن تئودور روزولت دعوت شده بود.

گرونيمو كه در سال 1909 در هشتاد سالگي از ذات الريه درگذشت در سال 1906 سرگذشت و آرزوهاي خود را براي «بارتS.M.Brett» نويسنده آمريكايي بيان داشته بود كه به صورت يك كتاب انتشار يافته است. هاليودد از جنگهاي گرونيمو چندين فيلم سينمايي تهيه كرده است. نه سال پس از درگذشت گرونيمو، استخوانهاي او را از گورش ربودند و چون در آن زمان "پرسكوت بوشPrescott Bush" پدر بزرگ رئيس جمهور فعلي آمريكا افسر نگهبان پايگاه سيل بود، نوه هاي گرونيمو از نوه پرسكوت (جورج دبليو بوش) مصرا خواسته اند كه در يافتن و استرداد استخوانهاي پدر بزرگشان كمك كند.

 

Geronimo در 1906

 

1937م:دستگيري، محاكمه و اعدام ژنرالها و مقامهاي شوروي كه از 12 ژوئن سال 1937 با يك مقاله روزنامه پراودا Pravda ارگان حزب حاكم آغاز شده بود پنجم سپتامبر همان سال به اوج خود رسيد و در اين روز بيش از صد تن اعدام شدند. پراودا در 12 ژوئن در مقاله شديد اللحني تحت عنوان توطئه خائنان به ميهن سوسياليستي نوشته بود كه صداي چكمه هاي كثيف آلمان و ژاپن از دور به گوش مي رسد. ما هر گردني را كه در برابر خارجيان و دشمنان به حالت تعظيم فرود آيد قطع ميكنيم. اختاپوس دشمن را در ميهن خود فلج مي سازيم. نيش زهر آگين مار را پيش از آين كه موفق شود مي كشيم، كساني كه زاييده انقلاب هستند نبايستي به مادر خود، انقلاب، خيانت مي كردند و ..... همان شب هشت ژنرال معروف شوروي از جمله مارشال نوخاچفسكي، معاون وزارت دفاع دستگير و به اتهام خيانت و چراغ سبز زدن به دشمن اعدام شدند. اين مارشال پيش از محاكمه گلوله زده شده بود. چند روز بعد 28 ژنرال و مقام ديگر و متعاقب آن 14 مقام اعدام شدند و چروياكوف رييس جمهوري بلاروس پيش از آنكه دستگير شود خودكشي كرد. دوم ژوئيه سال 1937 يكصد و بيست مقام و ژنرال، روز پنجم سپتامبر 134 تن ديگر و روز 15 مارس سال بعد 17 مقام از جمله بوخارين اعدام شدند و اين تصفيه خونين تا ورود ارتش آلمان به خاك شوروي در سپتامبر 1941 ادامه يافت. مقامهايي كه به آنها انگ جاسوسي، خيانت به ميهن و سوسياليسم و پشت كردن به انقلاب، مردم و سربازان و همدستي با فاشيسم (در آن روزگار آلمان، ايتاليا، اسپانيا و ژاپن) زده مي شد اگر همان لحظه توسط پليس مخفي (سازمان اطلاعات) دستگير نمي شدند توسط سربازان و مردم مضروب و مقتول مي شدند. اين عمل همراه با يك اخراج گروهي از ادارات و كارگاهها بود كه آن را پاكسازي شوروي از خائنان و شيفتگان خارجي مي خواندند.

انگيزه مقاله بي سابقه پراودا اين بود كه پاره يي از مقامهاي شوروي و حتي افسران ارشد از سرمايه گذاري خارجي بويژه در صنايع خودرو و تراكتور سازي و نيز تعديل سوسياليسم سخن گفته بودند كه پراودا آن را خيانت آشكار به حساب آورده بود پس از آغاز اين دستگيريها، به كارخانه هاي خودرو و تراكتورسازي شوروي ده روز مهلت داده شد كه خود را به پاي آلمان برسانند و ....

استالين پس از جنگ دوم اعلام كرد كه اگر اين تصفيه نبود شوروي با وجود اين همه خائن داخلي نمي توانست بر آلمان پيروز شود ، به عمر رايش سوم پايان دهد ، پرچم خود را بر فراز برلن به اهتزاز در آورد و ابر قدرت گردد.

در دوران جنگ سرد ،اظهارات استالين ؛ « اتهامات بي دليل ديكتاتور » وانمود مي شد كه فروپاشي شوروي و تحولات بعدي در روسيه باعث شد كه برخي مورخان عباراتي چون « اتهامات بي دليل و ... » را كه به نقل از مقامات غرب وارد كتابهاي خود كرده بودند در چاپهاي تازه حذف كنند.


1958م:كتاب دكتر ژيواگو نوشته بوريس پاسترناك نويسنده ناراضي شوروي 48 سال پيش در اين روز (پنجم سپتامبر 1958) در آمريكا انتشار يافت. طبق اسنادي كه در لندن از طبقه بندي خارج شده است، انگلستان و آمريكا در جريان جنگ سرد دو بلوك به منظور بدبين ساختن ايرانيان نسبت به كمونيسم، هواداري نكردن از كمونيستها و نپوستن به حزب توده ايران، هزينه انتشار كتابهاي ضد كمونيستي به زبان فارسي را كه عمدتا ترجمه از زبانهاي ديگر بودند پرداخت مي كردند.

بر طبق اين اسناد، دولت انگلستان از بودجه محرمانه اش، هزينه چاپ و انتشار ترجمه فارسي داستان دكتر ژيواگو را پرداختت كرده بود، و هزينه كتابهاي ديگري از جمله ترجمه "توتاليتريسم" تاليف دنيس هيلي، "آينده روسيه" تاليف لئونارد شاپيرو و بيش از 13 كتاب ديگر به فارسي به همين ترتيب توسط دولت آمريكا پرداخت شده بود. ترجمه كتاب دكتر ژيواگو كه چهره زشتي از حكومت كمونيستي شوروي را به دست داده است در بيست و چند هزار نسخه به زبان فارسي چاپ شده بود.

 

بوريس پاسترناك

 

2004م:شش تن از متقاضيان رديف اول نامزدي در انتخابات نوامبر سال 2004 از حزب دمكرات، 3 سپتامبر 2003 نخستين جلسه مناظره خود را كه مستقيما از شبكه هاي تلويزيوني پخش شد برگزار كردند كه سراسر انتقاد از دولت جورج بوش بود. اين رشته مناظره، داخلي و به منظور جلب نظر اعضاي حزب برگزار شده بود تا نمايندگانشان در كنوانسيون اين حزب از ميان متقاضيان يكي را به عنوان نامزد حزب برگزينند. هر شش نامزد در نخستين مناظره خود در اين دو نكته متفق القول بودند كه دولت بوش موفق به جلب موافقت جهانيان به اشغال نظامي عراق و نيز متوقف ساختن روند بيكاري و ضعف اقتصاديات آمريكا نشده بود.

ريچارد گپارد يكي از اين نامزدها گفته بود كه سياست خارجي بوش را «شكست خورده» تلقي مي كند، دكتر دين نامزد ديگر گفته بود كه اشغال نظامي عراق بدعت بدي خواهد بود و "جان كري" اظهار داشته بود كه نمي خواهد آمريكا در انظار جهانيان معروف به يك كشور اشغالگر باشد.

 

2004م:چهارم سپتامبر 2004، ولاديمير پوتين حرفهايي را كه بسياري از روسها در 13 سال پيش از آن در سينه داشتند بر زبان جاري ساخت، ولي طبق معمول، بسياري از تنظيم كنندگان خبر و مفسران با برداشتي ديگر، حرفهاي او را منعكس ساختند و در خارج از مرزهاي روسيه جز در چند روزنامه كه روش قديمي «تكست نگاري» را ترك نكرده اند متن كامل اظهارات ده دقيقه اي رئيس جمهور وقت روسيه «بدون دست بردگي» انتشار نيافت تا افكار عمومي، خود از لا به لايش حقايق را دريابد و به تفسير آن بپردازد. پوتين كه سپيده دم همان روز در بيمارستان «بسلان» در ماوراء قفقاز از مجروحين گروگانگيري در مدرسه اين شهر عيادت كرده بود كه منجر به مرگ دست كم 330 تن و جرح 700 نفر ديگر شده بود گفت: بعضي مي خواهند قطعه بزرگي را از ما جدا كنند. عده اي هم به آنان كمك مي كنند؛ زيرا كه تصور مي كنند كه هنوز روسيه اتمي برايشان يك تهديد است و مي خواهند كه اين تهديد حذف شود، و تروريسم يك ابزار رسيدن به اين هدف است. اين مبارزه با دولت روسيه ، من و ... نيست با همه مردم روسيه است. آنان گمان مي كنند كه مي توانند با اين راه و روشها ما را فتح و اراده ي مان را بشكنند. در اين شرايط، براي ما يك انتخاب بيشتر باقي نمانده است: تسليم و يا مبارزه. من، به عنوان رئيس جمهور و يك مرد، سوگند ياد كرده ام كه تماميت و حاكميت كشور را حفظ كنم.

پوتين افزوده بود: ما توجه خود را به امور دفاعي و امنيتي متوقف ساختيم تا ببينيم که آيا رقيبان سابق راضي مي شوند!. ما امكان داديم كه فساد در دستگاه قضايي و پليس نفوذ كند تا رقيبان سابق نگويند هنوز ديکتاتوري مي کنيم. ما كه روزگاري نيرومندترين مرزباني و سيستم محافظت مرزي را داشتيم ناگهان بدون حفاظ شديم. ما بايد سيستم امنيتي و پليس موثر داشته باشيم و مردم را پيش از آن كه دير شود بسيج كنيم. بنابراين؛ در آينده اي نزديك، با هدف تقويت و حفظ وحدت كشور و در چارچوب قانون اساسي، يك رشته قانون و ضابطه وضع خواهيم كرد؛ يك مديريت بحران كه موثر باشد و يك نيروي پليس تازه به وجود خواهيم آورد. براي كنترل وضعيت در ماوراء قفقاز (قفقاز شمالي) وسائل، نيرو و ترتيبات تازه خلق خواهيم كرد و .... ما با يك جنگ تمام عيار رو به رو هستيم، كه مرعوب آن نخواهيم شد.

 

پوتين در بيمارستان

 

2004م:رسانه هاي روسيه در طول نخستين هفته از ماه سپتامبر 2004 از طرز انعكاس اخبار مربوط به اين كشور در رسانه هاي غرب انتقاد كرده بودند. رسانه ها روسيه گفته بودند كه به نظر مي رسد دستگاه تبليغاتي غرب از ما راضي نمي شود، ظرف ده روز (اواخر اوت و اوايل سپتامبر 2004) با سه عمليات تروريستي از انفجار دو هواپيما تا انفجار انتحاري مدخل مترو مسكو و گروگانگيري هزارنفري در مدرسه بسلان رو به رو بوديم و آنها مي نويسند كه چرا در جريان گروگانگيري مسلحانه مدرسه، خشونت بكار برديم و از تلفات هراس نداشتيم. آنها در گزارشهاي خود تروريستهاي بر ضد روسيه را «مبارزان» ذكر مي كنند، ولي عراقي هاي عضو مقاومت را تروريست مي خوانند. ظرف پنج سال به نام چچني ها 28 خرابكاري خونين در روسيه روي داده است.

رسانه هاي روسيه اضافه کرده بودند: رسانه هاي غرب هر انتخاباتي را كه ما انجام مي دهيم نادرست مي دانند و آخرين آن؛ انتخابات چچن. انتخابات چچن زير نظارت بين المللي برگزار شد و «الو الخانوف» 73 درصد آرا را به دست آورد و آنها مي گويند: نه!، بي نظمي و اعمال نفوذ وجود داشت. مثل اينکه غرب، ول کن ما نيست!.


2004م:«مريلين مارچيون» پزشكي نويس آمريكايي چهارم سپتامبر 2004 خبر از مرگ دو كودك در ايالت ويسكانسين آمريكا از يك ويروس مرموز و ناشناخته داده بود.

اين عامل بيماري كه در همين سال براي نخستين بار در ژاپن مشاهده شده بود، ويروسي است ناشناخته شبيه ايدز كه قربانيان آن تا كنون تنها كودكان زير يك سال بوده اند.

مارچيون نوشته بود: ماموران دولت آمريكا كه اين قضيه را با نگراني دنبال كرده اند به اين نتيجه رسيده اند كه پدر يكي از دوكوك متوفا اخيرا به خاور دور سفر كرده بود. عوارض اين بيماري مشابه سرماخوردگي عادي است.

سازمان آمريكايي پيشگيري از بيماري ها بررسي بيشتري را درباره اين ويروس آغاز كرده است.

 

1936: انتخاب سام هيوستن به رياست جمهوري تگزاس. تگزاس در آن زمان يك جمهوري مستقل بود كه بعدا به عضويت فدراسيون درآمد و يكي از ايالات پنجاه گانه امريكا شده است.

1885: نصب نخستين پمپ بنزين در جهان در ايندياناي امريكا. تا آن زمان بنزين در ظرف (حلبي) فروخته مي شد.

1905: جنگ ژاپن و روسيه با امضاي قرارداد پورسموت پايان يافت.

1958: نخستين دستگاه ضبط تصوير رنگي با نوار مغناطيسي (ويديو) به بازار آمد، و به تدريج جاي فيلم را گرفت.

1972: 9 ورزشکار اسرائيلي که براي شرکت در بازي هاي المپيک تابستاني به مونيخ آلمان رفته بودند در اقامتگاه خود در مجتمع المپيک، توسط هشت فلسطيني که خواستار آزادي 200 فلسطيني از زندان اسرائيل بودند به گروگان گرفته شدند.

1980: درازترين تونل زميني به طول 16 كيلومتر ميان سويس و ايتاليا كه در كوههاي آلپ كنده شده و سن گتهارد St. Gotthard نام دارد آغاز بكار كرد.

1981: علي قدوسي دادستان جمهوري اسلامي ايران هدف سوء قصد قرار گرفت و جان باخت.

1991: محاكمه مانوئل نوريه گا رئيس كشور پاناما در يك دادگاه فدرال آمريكا در ايالت فلوريدا آغاز شد. تا آن زمان، وي تنها رئيس كشوري بود كه در كشور خود دستگير و به يك كشور ديگر منتقل و به اتهام ارتکاب جرم عمومي (كمك به انتقال مواد مخدر) محاكمه مي شد. نيروهاي نظامي آمريكا براي دستگيري وي به پاناما حمله برده برده بودند که توام با تلفات بود. نوريه گا در دادگاه آمريکا به 40 سال زندان محکوم شد که بعدا به سي سال تخفيف يافت.

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------