جواد عزتي، طرفدار کمدي قطره چکاني!



ما هنوز براي ساخت آثار کمدي و طنز چه در عرصه سينما و چه در چهارچوب تلويزيون دست به دامن بازيگران نسل‌هاي قبل هستيم؛ در واقع از سه نسل قبل تا دو نسل قبل بازيگري بيش از امروز در اين ژانر بازيگر موفق و خلاق داشته‌ايم.

ما هنوز براي ساخت آثار کمدي و طنز چه در عرصه سينما و چه در چهارچوب تلويزيون دست به دامن بازيگران نسل‌هاي قبل هستيم؛ در واقع از سه نسل قبل تا دو نسل قبل بازيگري بيش از امروز در اين ژانر بازيگر موفق و خلاق داشته‌ايم.

به دلايلي که بر همگان پوشيده است ما در سال‌هاي اخير کمتر توانسته‌ايم بازيگر با استعداد، توانا، بامزه و البته مطلع از بازيگري که بتواند در اين گونه از نمايش حضوري موفق و دلچسب مخاطب داشته باشد.

جواد عزتي جزو معدود بازيگران نسل جديد است که توانسته با نوع و جنس بازي خاصش نظر مخاطب را به خود جلب کند. او به واسطه سالها کار تئاتر و شناخت وجوه مختلف ايفاي يک نقش کمدي و جدي امروز به جايي رسيده که مي‌تواند در راس هرم يک سريال تلويزيوني يک بازي چند وجهي داشته باشد.

«دردسرهاي عظيم» ساخته برزو نيک نژاد نشان از اين دارد که مي‌توان کم‌کم تلويزيون را چه در مقام کارگردان و چه در مقام بازيگر به نسل جديد سپرد؛ نسلي که با انگيزه و توانا آمدند و هرگز تصميم به تکرار خود ندارند.

جواد عزتي، طرفدار کمدي قطره چکاني


گفتگو با جواد عزتی


بعد از «دردسرهاي عظيم» چه خواهي کرد؟
ـ هنوز چيزي قطعي نشده، ولي فکر مي‌کنم سر يک فيلم سينمايي بروم. چند فيلمنامه سينمايي به دستم رسيده، پيشنهاد تئاتر دارم، سريال هم همينطور، ولي ترجيح خودم احتمالاً سينما باشد.

که امسال باشي در جشنواره فيلم فجر...
ـ (مي‌خندد) نمي‌دانم... البته فيلم‌هايي که دارم احتمالاً اکران شود و به جشنواره نيايد مثل فيلم علي عطشاني ضمن اينکه فيلم آقاي رضا کريمي و فيلم «در مدت معلوم» هم قطعا اکران مي‌شود قبل از جشنواره...

 و اما فصل دوم سريال «دردسرهاي عظيم»؛ به عنوان يکي از اضلاع اصلي اين مجموعه چقدر مطمئن بودي اين سريال در فصل دوم هم بتواند نظر مخاطبش را جلب کند؟
ـ اصولاً سري‌هاي دوم و سوم و... خيلي به مردم مربوط است و به نظر من خيلي تلويزيون و عوامل سازنده در آن دخيل نيستند. معمولاً تلويزيون مي‌آيد و اعلام مي‌کند فلان سريال بازخورد خوبي داشته و بيننده لازم را داشته که ما مي‌توانيم ادامه اين سريال را کار کنيم. ما خودمان در اولين صحبت‌هايي که با هم داشتيم (با حضور آقاي مهام، آقاي نيک نژاد و بنده) به اين نتيجه رسيديم تنها در يک صورت مي‌توانيم ادامه بدهيم که قصه‌مان قوي‌تر از فصل اول باشد.

يعني قصه‌مان محکم‌تر باشد. معتقدم اين گونه سريال‌ها بزرگترين رقيب‌شان خودشان هستند. در واقع نمي‌توانند با هيچ کاري مقايسه شوند چون قبل از هر چيز ما با فصل قبلي خودمان قابل مقايسه هستيم. قصه آن زمان کامل نوشته نشده بود، اما طراحي کلي نويسنده‌ها با مذاکراتي که با تهيه کننده داشتند، نشان از يک اتفاق خوب داشت. ما حس کرديم سريال در فصل دوم به لحاظ طراحي قصه، قوي‌تر از سري اول خواهد بود. به همين دليل با اطمينان پا پيش گذاشتيم. حداقل خودمان حس خوبي از سري دوم داشتيم.

در اين سريال ما از يک منظر قرار است مخاطب يک کار کمدي باشيم.
ـ بله...

و از سوي ديگر يک ماجرايي دراماتيک کليد مي‌خورد.
ـ دقيقاً...

اما با حضور جواد عزتي بر راس هرم يعني شکل‌گيري موقعيت‌هاي کميک در دل اين درام...
ـ ببينيد! ما در سري اول پتانسيل کمدي را داشتيم. در نگاه اول طراحي هويت قصه به شما مي‌گويد ما چقدر قرار است به سمت يک کار کمدي برويم. در فصل اول اتفاقات رخ داده همراه با پتانسيل کمدي بود.

قبول...
- من در سينما تجربه کارهاي کمدي‌ام بسيار کمتر از کارهاي جدي‌ است...

 اگر چه در هر صورتي مخاطب تو را بيشتر در مقام يک کمدين باور دارد؟
- قبول دارم اگر چه از 20 کارم در سينما، دو فيلم فقط کمدي است. در اين سريال هم نيت ما اين بود که فضا را طنز و کمدي ببينيم. در واقع کاراکتر جواد عزتي قرار است بخنداند. در فصل اول سريال اين موقعيت براي جواد عزتي وجود داشت.

 و در فصل دوم موقعيت‌هاي قصه به سمتي ديگر سوق پيدا کرد؟
- دقيقا درست مي‌گويي!

 در فصل اول حتي سبک و سياق ديالوگ‌نويسي هم تو را به سمت يک بازي کمدي مي‌کشاند.
- بله و من هم رفتم به دل يک نقش کمدي در يک سريال طنز...

 اما در فصل دوم...
- در فصل دوم هم موقعيت وجود داشت، اما بازخورد مردم نسبت به قصه اصلي بهتر بود. به نظر مردم در فصل دوم بيشتر قصه را دنبال کرده‌اند تا مناسبات کاراکترها را...

جواد عزتي، طرفدار کمدي قطره چکاني

خب قصه اينجا شکل و شمايل جدي‌تري هم به خود گرفته بود؟
- بله، وقتي که شما در کاري به يک کاراکتر محوري مي‌رسيد، ديگر قصه از اولويت خارج مي‌شود. کاراکترها خودشان موقعيتي به وجود مي‌آورند و تماشاگر را درگير مي‌کنند. اما در فصل دوم، مردم قصه را دنبال کردند.

ماجراي کودک پيدا شده در خودروي لطيف و حتي مرگ عموي بهار، دو اتفاق دراماتيک بود که نياز داشت کاراکترها با آن همراه شوند...
- ما هم سعي کرديم راوي قصه باشيم. معتقدم وظيفه بازيگر در وهله اول اين است که قصه‌اي را که کارگردان روايت مي‌کند، درست اجرا کند. بازيگر حتي اگر يک جمله اضافه بگويد که تماشاگر از قصه فاصله بگيرد، به نظرم بدترين کار ممکن را انجام داده است. در فصل دوم تعداد بازيگران اصلي بيشتر شد و ما اينجا تنوع قصه داشتيم و بايد اين توازن ميان چند قصه حفظ مي‌شد. ما در فصل اول قصه‌هاي کمدي‌مان بيشتر بود، ولي در اين فصل از سريال فضاي جدي و کمدي‌مان متوازن با هم پيش مي‌رود. حالا نمي‌دانم اين خوب است يا خير!

قصه سريال مخاطبش را جذب کرده و امروز پيگير اين داستان است که چگونه و به کجا مي‌رسد...
- بله...

اما اين تامين‌کننده فضاي کمدي سريال نيست.
- قبول دارم.

ديزالو (چسباندن) حضور تو در کنار يک قصه دراماتيک حتما کار آساني نيست...
- حرف شما را کاملا قبول دارم. من غير از يکي- دو کار فانتزي که قصه‌اش کاملا با بازي کمدي رئال فرق دارد، در اکثر کارهايم اصولا آدمي نبودم به سمت کمدي فانتزي بروم که بازي‌ام غيرملموس باشد و به داستان لطمه بزند. اينجا فتيله را بالاتر بردم و با خودم گفتم اين آدم يک کاراکتر است، يک شخصيت که هيچکدام از خصوصياتش بيرون نمي‌زند.

شرايط حضور اين کاراکتر و گرفتاري‌هايش در قصه است که قرار است ما را بخنداند.
- بله دقيقا، نمونه‌اش اين که وقتي اين آدم تا اين حد دردسر دور و اطرافش چيده شده است، پس من بايد او را مظلوم و آرام بگيرم تا اين کنتراست از تماشاگرش لبخند بگيرد. در واقع موقعيت است که خنده‌دار مي‌نمايد. ما اول آمديم يک تعريف درست از شخصيت ارائه داديم. گفتيم حالا که قرار است اين همه بدبختي بريزد سر اين آدم، پس بايد ما او را کلي مودب و مظلوم ببينيم که در اين موقعيت پر از جنجال، حضورش ديده شود. کنتراست شخصيت و اتفاقات قرار است در اين سريال کمدي بسازد.

اصولاً در کمدي شخصيتي که تعريف اوليه اين سريال است، حضور مکمل بسيار کمک حال است. فرمولي که در سينماي دنيا حتي کشور خودمان موثر بوده و جواب داده است. به نظرم نبودن مکمل ثابت کار شما را تا حدودي سخت کرده است؟ حتماً پاسکاري‌هاي تو و يک شخصيت مکمل مي‌توانست خالق لحظات جذابي باشد. اتفاقي که در فصل اول با مهدي هاشمي شکل گرفت، اما...
ـ قبول دارم ولي اجازه بده اين سوال را از زاويه‌اي ديگر با هم طرح کنيم. مکمل مدنظر شما اينجا يک نفر نيست. اينجا ما شخصيت‌هاي مختلفي داريم و البته موقعيت‌هاي خود داستان در مقام مکمل لطيف، يک جا امير غفارمنش، يک جا مهدي هاشمي، يک جا مهران رجبي و يک جا خود داستان و... . سريال ما کلي بازيگر خوب دارد. واقعاً که هر کدام توانايي اين مکمل بودن را دارند. من اگر بخواهم يک نگاه انتقادي به اين مسئله داشته باشم بايد بگويم تماشاگر هم علاقه‌مند است به يک مکمل ثابت، دوست دارد عادت کند به يک زوج ثابت. من هم معتقدم اين پراکندگي مي‌تواند لطمه بزند.

به نام نويسنده‌هاي سريال شما که نگاه مي‌کنيم متوجه مي‌شويم که اين دوستان در سابقه‌شان بيشتر قصه نويسي ديده مي‌شود تا شوخي نويسي، در اين شرايط قطعاً نيازمند يک بداهه گويي مفصل از سوي شما بوده‌ام.
ـ بله، منتهي اين تصميم تهيه کننده، کارگردان و خود نويسندگان بوده که بيشتر روي قصه‌ها و پيشرفت داستان زوم شود. فکر مي‌کنم آنقدر حد و اندازه کم شدن دوز کمدي کار زياد است که حتماً يک تصميم و تفکر پشت آن بوده است.

ولي دست تو باز است براي...
ـ خب چيز ديگري نداريم، اگر دست ما هم باز نبود. وقتي نويسنده فقط در حال قصه تعريف کردن است و به اين فکر مي‌کند که روابط شخصيت‌ها درست در بيايد، بايد شوخي و خنده از يک طرف ديگر تزريق شود.

ما الان ضبط و پخش همزمان داريم و نويسندگان تنها به پيشرفت داستان فکر مي‌کنند. من هم سعي مي‌کنم قطره چکان طور، شوخي وارد فضاي کار کنم که قصه آسيب نخورد. من اصولاً کمدي را خيلي قطره چکاني به قصه اضافه مي‌کنم. دوست ندارم شوخي‌ها قصه را تحت الشعاع قرار دهند.

بازيگر بايد جنس کار خودش را بلد باشد و وظيفه خودش را در دل آن داستان بداند و مراقبت کند که قصه را پيش ببرد.

و اما لطيف و استراکچري که به عنوان بازيگر، جدا از بحث نوشته و کارگرداني برايش در نظر گرفته‌اي چه بود؟
ـ من با خودم گفتم هر لحظه‌ کاري کني که تماشاگر قصه را گم نکند، برنده هستي. حالا وقتي برنده شدم مي‌توانم هر طور دوست دارم از مهمان خودم پذيرايي کنم. لطيف قصه را پيش مي‌برد و من نبايد از قصه بيرون مي‌زدم، اگر بيرون مي‌زدم باخته بودم.

جواد عزتي، طرفدار کمدي قطره چکاني

اينجا يک نگاه کج، يک لبخند يا يک ميميک اضافي از سوي شما مي‌توانست فوکوس را از قصه بگيرد.
ـ موافقم. ببين در قصه سري اول، داستان مال لطيف نبود و به مهدي هاشمي تعلق داشت که تعريف مي‌شد. آنجا من هر چه در راستاي قصه کمدي اضافه مي‌کردم، به قصه مهدي هاشمي آسيب وارد نمي‌کرد.

چون در فصل اول شما مسئول ايجاد فضاي مفرح بودي...
- بله، اگر چه من راوي قصه بودم، اما موضوع، موضوع مهدي هاشمي بود. اينجا داستان لطيف است، در واقع اينجا من مجبورم طوري بازي کنم که تماشاگر يک لحظه هم فکر نکند قصه در حال گول زدن اوست. ما اصلا نگاه فانتزي اينجا نداشتيم، چون با يک نگاه فانتزي به سرعت مي‌باختيم. من فقط به پيشرفت داستان فکر کردم ولاغير، اصلا دنبال کار کمدي نبودم.

تو از ادامه داستان خبر داري؟
-  باور کن نه! (مي‌خندد)

واقعا نه؟!
- باور کن از مردم بيشتر هيجان دارم که بدانم ماجرا به کجا کشيده مي‌شود. الان توجهات مردم به سمت قصه رفته و مهم است که چگونه به فينال مي‌رسد.

کليت کار را که در فينال مي‌داني؟
- (مي‌خندد) نه، چون هر روز عوض مي‌شود.

پايان بندي جذاب به ماندگار بودن اثر در ذهن مخاطب کمک بسياري مي‌کند؟
- بله، استرس اين را دارم که مخاطب فکر نکند يک ماه سرکار بوده است. براي من هم مهم است.

اين چندمين تجربه همکاري تو با برزو نيک‌نژاد است. او را به عنوان يک کارگردان جوان که سابقه کار در کنار کارگردانان بزرگ تلويزيون از جمله سيروس مقدم، سعيد سلطاني و... را دارد، چقدر در کارش متبحر ديدي؟
- تو مي‌داني من با کارگردانان مختلف کار کرده‌ام، هر کدام يک نگاه، يک ژانر و يک سبک دارند؛ از مهران مديري گرفته تا کمال تبريزي و همايون اسعديان و جواد رضويان و... که هر کدام نگاه خودشان را دارند. فکر مي‌کنم برزو يکي از بهترين کارگرداناني است که من با آنها کار کرده‌ام. علت هم اين است که جدا از کاربلد بودنش به لحاظ فکري هم خيلي به هم نزديک هستيم. شايد هم به هم نزيک شده‌ايم. اين يک هنر است که کارگردان به تفکر بازيگرش نزديک شود.

جواد عزتي، طرفدار کمدي قطره چکاني

و برعکس آن، البته...
- بله دقيقا، من از کار با برزو بسيار راضي‌ام.

فکر مي‌کنم ذهن برزو نيک‌نژاد هم يک فانتزي موثر در کار کمدي دارد که به بازيگر سر صحنه خيلي کمک مي‌کند.
- بله دقيقا. ضمن اينکه نگاهمان اندازه هم است. اگر من فکر مي‌کنم براي اين پلان بايد انقدر بازي کنم، انقدر شوخي داشته باشيم او هم دقيقا همين حس و نگاه را دارد. دقيقا چهارچوب کمدي و جدي‌مان به هم نزديک است.

علاقه شخصي جواد عزتي (جدا از اين سريال) خنده گرفتن از مخاطب است يا...
- من معتقدم وظيفه بازيگر جلو بردن قصه است. تماشاگر ما امروز يک مقدار از شوخي و جوک دور شده و شايد به واقعيت بيشتر بخندد و واقعيت خيلي رک را به يک جوک فانتزي ترجيح دهد.

و اين کار نويسنده را در ايجاد يک موقعيت جذاب، واقعي و... سخت مي‌کند قبول داري؟
نويسنده‌هاي ما بايد از تنبلي دست بکشند. نبايد منتظر اين باشند که يک نفر هست که قصه و ديالوگ‌ها را سر صحنه درست کند، حالا آن يک نفر مي‌تواند تهيه‌کننده باشد، کارگردان باشد يا بازيگر، قبول که بحث مالي در کار نويسنده‌ موثر است، ولي خود نويسنده بايد از تنبلي دست بکشند تا بتوانيم قصه جذابي خلق کنيم. به جاي اينکه بگوييم فلاني را بياوريم تا جلوي دوربين کار را پيش ببرد.

اخبارفرهنگی - بانی فیلم

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------