آخرین اخبار فرهنگی - هنری

فیلم رزمی،اخبار فرهنگی،خبرهای فرهنگی

۱۰ فیلم رزمی جذاب و دیدنی در مورد بوکس که علیرغم کیفیتشان نادیده گرفته شدند

روزیاتو | در طول سال ها اکران فیلم های مورد تحسین منتقدان و موفق در گیشه، چندین فیلم رزمی با موضوع بوکس تا حدودی دور از…

خبری از قهرمان‌های ساختگي نیست



اخبار,اخبار فرهنگی وهنری,ویلایی ها

«ویلایی‌ها» را می‌توان به فیلمِ «مدیوم‌شات» تشبیه کرد؛ فیلمی که در سطحی متعادل و معقول، کاراکترها را معرفی و قصه را آغاز می‌کند. نه شعار می‌دهد و نه قصد دارد تا از طریق کلیشه‌های تاریخی، قهرمان‌پروری کند.

 

محوریت دکوپاژ کارگردان، مدیوم‌شات‌هایی است که نه زیاد از حد راه به درون کاراکترها می‌دهد و نه از آنها دور می‌ماند و به‌جای تیپ‌سازی رایج فیلم‌های موسوم به دفاع مقدس، آدم می‌سازد و کاراکترها را همان‌گونه که هستند - از ساده و متصنع تا ترسو- به تصویر می‌کشد. در این فیلم خبری از قهرمان‌های قلابی آشنا نیست و حتی حضور شخصیت اصلی در منطقه جنگی، نه به دلیل باورهای قهرمانانه، بلکه از سر اجبار است. «سیما» (طناز طباطبایی) ترجیح می‌دهد که تن به مهاجرت بدهد، اما فرزندانش در جنگ بزرگ نشوند – بپذیریم که این اعتقادِ بخشي از آدم‌های واقعی است.

 

حال آنکه اسارت «سیما» در این ویلاها و رخدادهایی که به وقوع می‌پیوندند، باید موجب تغییر نگرش «سیما» شود. «ویلایی‌ها» روایتگر زنانی است که سیلی را به «مِیک‌آپ» ترجیح داده‌اند و حالا کسی وارد میدان می‌شود که چنین عقیده‌ای ندارد؛ و این اساس فیلم‌نامه‌اش است. نقطه قوت «ویلایی‌ها» این است که تکلیفش با خودش معلوم است؛ مسئله‌ای که در طول بیش از سه دهه ساخته‌شدن فیلم‌هایی با مسئله جنگ دفاعی، به‌سختی می‌توان آن را یافت؛ بنابراین به‌خاطر همین دلایل، «ویلایی‌ها» را با تمام ایرادات فاحشی که دارد، جزء معقول‌ترین فیلم‌های دفاع مقدس می‌دانم. این ارزیابی هم قطعا نشان از کیفیت مطلوب فیلم ندارد؛ بلکه همان قضیه معروف یک‌چشمی در شهر کورهاست.

 

موتور پیرنگ اصلی فیلم از همان ابتدا و با ورود شک‌برانگیز «عزیز» (ثریا قاسمی) به‌همراه دو کودک آغاز به کار می‌کند و چنددقیقه بعد و با حضور «سیما» هدف قصه مشخص می‌شود. در این میان، کارکرد خط فرعی فیلم‌نامه که فرماندهی خانم «خیری» (پریناز ایزدیار) است، می‌بایست در طول فیلم بر زندگی و افکار «سیما» تأثیر بگذارد و به پرورش استقامت و پایداری «سیما» - متناسب با مضمون فیلم- کمک کند. دو صحنه رفت‌وبرگشتی (کاشت و برداشت) در فیلم وجود دارد که مهر محکمی است بر اینکه فیلم قصد آشنایی‌زدایی نسبت به کلیشه‌های سطحی سینمای دفاع مقدس را دارد. صحنه کاشت، صحنه‌ای است در ابتدای فیلم که «سیما» از خانم «خیری» دلیل حضورش در این ناکجاآباد را می‌پرسد و به او می‌گوید: «ترشی و مربا را تهران هم می‌شود درست کرد». به رسم اکثر فیلم‌های دفاع مقدس، برداشت این صحنه معمولا باید صحنه‌ای شعاری باشد که احتمالا «سیما» به بالینِ زخمی خانم «خیری» می‌رسد و جمله‌ای شعاری - کمی ترش و کمی مرباگونه- می‌شنود. پاسخ گفته «سیما» صحنه‌ای است در اواسط فیلم که این‌بار خانم «خیری» از شوهر خود دلیل حضورش را می‌پرسد و عینا تکرار می‌کند: «ترشی و مربا را تهران هم می‌شود درست کرد». این دو صحنه تمام اندیشه‌های اثر را نشان می‌دهد که نشان از ذهن باز مؤثرش دارد.

 

از طرفی دیگر، فیلم‌نامه‌نویس‌ها / کارگردان به‌هیچ‌وجه قصد ندارند درام خود را به ملودرام تبدیل کنند.

ازاین‌رو سعی کرده‌اند تا از صحنه‌هایی کلیشه‌ای که بار ملودراماتیک دارند دوری کنند؛ برای مثال به صحنه‌ای که خبر شهادت شوهر خانم «خیری» را می‌شنویم دقت کنید که چقدر با شمایل فیلم‌های دیگر متفاوت است و به‌دور از حرفی آرمانی یا کنشی فیگوراتیو انجام می‌گیرد. حتی فیلم‌ساز در استفاده از موسیقی نیز تعادل به خرج داده تا از طریق موسیقی دست به درخواست ترحم نزند.

 

موسیقی در «ویلایی‌ها» دارای کارکرد دراماتیک است و نه دکوراتیو. موسیقی در این صحنه قصد برانگیختگی عواطف تماشاگر را دارد تا در صحنه بعدی که کودک از شدت خشم به شیشه ضربه می‌زند، واکنش او قابل درک باشد؛ بنابراین «ویلایی‌ها» با تمام تمهیداتی که به خرج می‌دهد قصد دارد تا شمایل معقولی را از سینمای دفاع مقدس نشان دهد؛ اما با تمام این نقاط قوت، ارزش‌گذاری فیلم، متوسطِ رو به پایین است. چرا؟ «ویلایی‌ها» دقیقا مثل بسیاری از آثار سینمای ایران، ضعف‌های آشکاری در فیلم‌نامه دارد و در یک کلام، نیمی از فیلم اضافی است و ربطی به پیرنگ ندارد.

 

اگر صحنه‌های پیرنگ اصلی و فرعی را از فیلم جدا کنیم چه می‌ماند؟ مراسم رقص کودکان، صبحانه‌خوردن، عشقِ «الیاس»، نماز جماعت و دعای توسل، عقرب‌کشی، بمباران‌ و پسر مجروحی که «عزیز» را مادر خود می‌خواند. این صحنه‌ها چه ارتباطی با پیرنگ‌ فیلم دارند؟ حتی تعلیقی که فیلم حول مرگ شوهر «سیما» ایجاد می‌کند و در نهایت می‌فهمیم که گول خورده‌ایم بی‌دلیل است و از آن صحنه‌هایی است که ارزش فیلم را تا سطح قابل‌توجهی پایین می‌آورد. وجود این صحنه‌های زائد، خبر از کمبود متریال داستانی در پیرنگ اصلی را می‌دهد؛ حال آنکه اگر «ویلایی‌ها» یک اثر نیمه‌بلند بود، می‌توانست الگوی روایی فیلم‌های دفاع مقدس پس از خود باشد. ایراد مهم دیگر فیلم‌نامه نیز ناتمام‌ماندن پیرنگ است.

 

بالاخره چه بر سر شوهر «سیما» آمد و چرا فیلم با مرگ شوهر خانم «خیری» به پایان رسید؟ پس تکلیف خط اصلی داستانی چه می‌شود؟ با این تفاسیر می‌توان گفت که پایان فیلم روی هواست. این میزان نوآوری و رویکرد ضدکلیشه زیر چرخ‌دنده‌های نابلدی در فن فیلم‌نامه نابود شده است؛ و سؤال آخر اینکه مگر قرار نبود کردار و منش خانم «خیری»، موجب تغییر نگرش شخصیت اصلی شود؟ پس چرا حداقل یک صحنه از این تغییرات به تصویر کشیده نشد؟ چطور و با چه جسارتی می‌توان پایان فیلم را رها کرد و کلایمکس را به آقای «کویتی‌پور» سپرد؟ با تمام آشفتگی‌هایی که در این فیلم می‌بینیم؛ ‌ای‌کاش فیلم‌های آینده دفاع مقدس، تحت‌تأثیر «ویلایی‌ها» آدم بسازند، نه ماشین.

 

علی فرهمند

 

روزنامه شرق

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------