به زودي شهر عطسه بلندي ميكند
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : سه شنبه, 17 مرداد 1396 16:40
به گزارش روزنامه اعتماد،اين اجرا نخستين اجراي رسمي گروه اتاق بود. «بامداد افشار» كه پيشينه اصلي فعاليتش به طراحي صدا و آهنگسازي در فضاي موسيقي الكترونيك برميگردد، با همراهي گروهش، اجرايي در فضاي موسيقي الكترونيك روي صحنه برد كه نميتوان سبك مشخصي به آن داد و با سازبندي متفاوت آنسامبل روي صحنه رگههايي از موسيقي ايراني، كلاسيك و راك نيز در اجرا پيدا ميشد. ايدههاي خلاقانه اعضاي گروه براي اجرايي با محوريت شهر تهران و انسان مدرن به واسطه گروهي بيست و چند نفره اتفاق افتاد كه در نهايت مجموعهاي منسجم را پس از سالها فعاليت شكل داد، مجموعهاي كه به موضوعاتي چون جنگ، مهاجرت، تنهايي و زندگي انسان مدرن و شهري ميپرداخت. در ادامه گفتوگو با بامداد افشار، اصغر پيران، كاوه عابديني و اميد سعيدي اعضاي اين گروه را ميخوانيد.
آقاي افشار چه شد كه گروه «اتاق» و اجراي «شهر- بازي» شكل گرفت؟
بامداد افشار: من از زمان دانشگاه بسيار به فضاهاي شهري و موسيقي شهر علاقه داشتم و براي پاياننامهام نيز روي اين موضوع كار كردم. در اين سالها همواره با گروههاي تئاتري و سينمايي فعاليت ميكردم و مشغول آهنگسازي و طراحي صدا بودم. اما هيچگاه فرصتي پيش نميآمد تا بتوانيم با يك گروه كاري كه خودمان ميخواهيم را انجام دهيم. چند سال پيش در نمايش «وُيتسك» من از صداي اصغر پيران بسيار خوشم آمد. آقاي پيران فقط خواننده نبودند و خواندنشان شخصيت داشت. از طرفي من هم دنبال خوانندگي صرف نبودم و اين هم نخستينباري بود كه به موسيقي با كلام فكر ميكردم. با آقاي پيران به فكر توليد يك آلبوم موسيقي افتاديم كه در كنار فضاي شهري موسيقي با كلام هم داشته باشيم. سه سال اين ايده در ذهن من بود و در اين مدت كارهاي زيادي به واسطه وسايلي كه مورد نظرمان بود انجام شد و حتي در اين مدت تعدادي ساز ساختيم و اعضاي گروه اتاق نيز به تدريج كامل شدند.
همان طور كه گفتيد هدف اصلي گروه اتاق اجراي موسيقي و انتشار آلبوم بود. چه شد تصميم به اجراي پرفورمنس گرفتيد و اساسا چرا شهر-بازي را موسيقي پرفورمنس ميدانيد؟
بامداد افشار: خواننده گروه صدايش كاراكتر داشت و بازي ميكرد و اشعار نيز از نظر محتوايي و فرمي بسيار تصوير ميسازند. براي اين كار ما نياز داشتيم با توجه به ايدههايمان تصاويري نيز به مخاطب بدهيم تا اشعار را هم بهتر متوجه شود. از طرف ديگر ما براي برگزاري كنسرت كار دشواري داشتيم اما با توجه به سابقه فعاليت من در تئاتر، همكاري بيشتري با ما براي مجوز ميشد و اجراي اين برنامه در فضاي تئاتر براي ما امكانپذير بود.
اصغر پيران: ما در اين اجرا چون با صداهاي شهري بازي ميكرديم عنوان شهر- بازي را انتخاب كرديم اما در مورد عنوان موسيقي پرفورمنس بايد بگويم كه پرفورمنس در هنرهاي نمايشي تعريف خاصي دارد كه ما به آن مفهوم از آن استفاده نكرديم.ما به مفهوم لغتي كلمه (به معناي اجرا) از آن استفاده كرديم.
يكي از نكات اجراي گروه اتاق، فاصله گرفتن از فضاهاي مرسوم موسيقي و شعر است. اساسا نوع صدادهي آنسامبل كاملا كاراكتر منحصر به فردي دارد. به طور مثال استفاده از نيانبان به عنوان يك ساز ملوديك در كنار گيتار باس خودش تجربه عجيبي ميشود يا از طرف ديگر در اشعار نيز اين غير متداول بودن كاملا به چشم ميخورد. علت اين فضاسازي در اجرايتان چه بود؟
بامداد افشار: من هميشه گروههاي راك يا اكسپريمنتال (تجربي) را كه ميديدم؛ دو نكته در اجراهايشان كم بود. اول اينكه به رنگ صدا توجه نميكنند يعني مثلا در استفاده از سازهاي بادي فقط به ساكسيفون و ترومپت فكر ميكنند يا به طور مثال كلارينت. من وقتي ميخوانم تهران جزو ١٠ شهر آلوده از نظر صوتي در دنياست يعني اين شهر يك رنگ صدايي منحصر به فرد دارد. من براي گروه اتاق هم فكر كردم كه بايد رنگ صداي متفاوتي داشته باشد پيش از آنكه بخواهيم به هارموني يا هرچيز ديگري فكر كنيم. در ابتدا من براي گروه به فكر ساز سرنا بودم كه بعد با اميد آشنا شدم و توانستيم ساز نيانبان را به كار اضافه كنيم. همان طور كه گفتيد بيشتر ساز نيانبان ملوديها را ميزند و در قطعاتي كه اين ساز نيست هم كمتر از گيتار الكتريك به عنوان ساز ملوديك استفاده شده است.
از طرف ديگر ما خوانندهاي داشتيم كه خيلي رها روي صحنه اصوات را توليد ميكرد و جز خوانندگي مشغول بازيگري بود. آقاي پيران به جاي اينكه به نيمپرده فالش بودن صدا توجه كند، روح خودش را در اين كار گذاشت.
بهواقع همهچيز در اين اجرا به سبب نياز گروه شكل ميگرفت يعني مثلا من علاقه خاصي به هنر «ساندآرت» داشتم و كاوه عابديني و محمد سپاهي كمك بزرگي به من كردند تا ما يك سري ساز بسازيم و بتوانيم صداي مورد نظرمان را توليد كنيم. از جمله اين سازها ميتوان به ساز پلاسكو، پايپ الكترونيكي، مگسكش برقي، چرخدنده و ماشين تايپ اشاره كرد. من هم اصلا قصد نداشتم بگويم كه ما ساز اختراع كرديم چون اين اتفاق صرفا به دليل نياز گروه براي صداهاي جديد ساخته ميشدند.
آقاي سعيدي تجربه نوازندگي ساز نيانبان در اين اجرا بسيار دورتر از شكل بومي و مرسوم آن بود. درباره تجربيات متفاوتي كه با اين ساز در اجراي شهر- بازي داشتيد، بگوييد.
اميد سعيدي: از روز اولي كه من شروع به نوازندگي ساز نيانبان كردم متوجه شدم اصلا نوازنده ساز نيانبان نيستم و در بوشهر هم بيشتر با اين ساز فضاسازي ميكردم. اما وقتي با بامداد آشنا شديم، هر دو يك چيز را ميخواستيم. براي همين بود كه ذهنيت ما براي استفاده از ساز نيانبان به شكلي كه شيوه متداول نوازندگي آن نيست روي كل كار نشست چون اساسا كار با اين ايدهها شكل گرفته بود.
يكي از سازهاي عجيبي كه روي صحنه وجود داشت، ساز پلاسكو بود. اين ساز روي صحنه خودش تبديل به مجسمهاي نيز شده بود كه بخشي از طراحي صحنه است. اساسا چه شد كه به اين گروه اضافه شديد آقاي عابديني؟
كاوه عابديني: طرح اوليه اين ساز بسيار ابعاد بزرگتري داشت ولي با پيشنهاد ما در ابعاد كوچكتري آن را آماده كرديم. به واقع بسياري از كاربردهاي اين ساز در زمان نواختنش كشف ميشد و گروه كاملا در اين زمينه تجربي پيش رفت. اما ايده اوليه در زمان فروريختن ساختمان پلاسكو اين بود كه با يك ساز بتوانيم، مواج بودن و ناپايدار بودن ساختمان پلاسكو را نشان دهيم و به آن صدادهي خاصي كه در ذهن بامداد بود نيز برسيم. تجربه شهر- بازي واقعا براي من بينظير است. من هميشه دنبال اين بودم كه مهندسي را به موسيقي نزديك كنم چون رشته خودم فني بود. در نمايش فهرست رضا ثروتي با بامداد افشار آشنا شدم و باعث شد تا ايدهام را به بامداد بگويم و گفتم به جاي توليد افكت الكترونيكي با ارتعاشات مكانيكي ميتوانيم به صداهاي مطلوبمان برسيم و اين باعث شد كه همكاري ما شروع شود.
موسيقي اين كار مدام در فضاها و سبكهاي مختلف قرار ميگرفت و شما هم براي خوانندگي هر قطعه ايده و طراحي خاصي داشتيد درحالي كه تا جايي كه ميدانم سابقه فعاليت شما بيشتر در فضاي موسيقي ايراني بوده. كمي درباره اين چالش بگوييد.
اصغر پيران: بله. كار و علاقهمندي من بيشتر موسيقي ايراني بوده است. من بيشتر اشعار كلاسيك يا نهايتا شعر نو شنيده بودم و راستش اشعاري با چنين قالبي نخوانده بودم. حتي اوايل به بامداد به شوخي ميگفتم اينها شعر نيستند كه من بخوانم و اصلا نميفهمم شعر چه ميگويد اما به مرور خيلي علاقهمند شدم.
بامداد افشار: اگر قرار باشد به اين كار سبكي بدهيم بايد همان عنوان تجربي باشد اما اساسا فكر ميكنم، نميشود گفت كه موسيقي كار در سبك مشخصي بوده است. ما موسيقي تجربي داريم كه موسيقي الكترونيك روي آن سوار ميشود اما در يك نقطه موسيقي ايراني است و يك جاي ديگر سمت موسيقي راك ميرود. اين فضاها و تغييرشان واقعا براي آقاي پيران هم چالش سختي بود. من تلاش ميكردم براي هر ايدهاي كه وجود داشت يك سبك متفاوت در نظر ميگرفتم و اصلا يك مسير مشخص براي ساخت موسيقي اين كار پي گرفته نشد.
چرا فضاي كلي اجرا آنقدر غمانگيز بود؟
بامداد افشار: من اين كار را بر اساس فضاهاي شهري ساختم. قطعاتي براي تهران دارم كه فضاي شادي دارند به طور مثال من يك كار براي خيابان بهار شيراز نوشتم كه خيلي شاد است اما در مجموعه قطعات اين اجرا نبود. فكر ميكنم اگر فضاي غمانگيزي به وجود آمده؛ همان چيزي است كه در شهرمان وجود دارد اما از طرف ديگر كار هم با اميدي به پايان ميرسد و آن هم صداي قلب بازيگر دختر و ديالوگي است كه ميگويد به زودي شهر عطسه بلندي خواهد كرد.
كار آلبوم گروه به كجا رسيده است؟
بامداد افشار: ما يكبار آلبوم را سال گذشته به همراه آقاي پيران دو نفري ضبط كرديم و نام گروه هم به خاطر همان اتاق كوچكي است كه ما دو نفري در آن كار ميكرديم. جالب اينجاست كه اشعار آلبوم همگي تاييد شدند و در بخش موسيقي كار سه بار رد شد. بعد از آن ما به فكر اجراي صحنهاي افتاديم اما امسال با گروه كامل اين آلبوم را بار ديگر ضبط كرديم كه اين روزها هم مشغول ميكس آلبوم هستيم و اميدواريم كه ديگر مسالهاي براي كار پيش نيايد.
اصغر پيران: جالب است كه ما اين كار را براي پايان نامه فوقليسانس بامداد هم اجرا كرديم و آقاي سرير استاد راهنماي بامداد بود و آن زمان بامداد بيست گرفت، اما الان براي انتشار كار ميگويند صداي خواننده فالش است. چطور چنين چيزي ممكن است؟ متاسفانه هربار هم براي رد كردن كار يك بهانهاي داشتند. من اميدوارم با ضبط دوباره اين كار و پس از اجراي عموم كه با استقبال هم مواجه شده؛ اتفاقات بهتري براي كار رخ بدهد.