در تعقیب یک دلقک ویژه و قاتل
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : یکشنبه, 03 دی 1396 09:37
تابستان سال پیش فیلم «چیزهای عجیبتر» از یک کاراکتر کوچک و به ظاهر معمولی در متن یک داستان نه چندان شاخص چنان چهره مطرحی ساخت که تبدیل به یک پدیده اجتماعی شد. همان رویداد بذلتوجهی تازه را به کارهای دهه 1980 استیفن کینگ، سلطان ادبیات وحشت و بویژه داستان «IT» او را موجب شد و این قصه درباره مبارزه تعدادی کودک با هیولایی است که حضورش فقط توسط همین بچهها حس میشود و بزرگان از حس کردن و دیدن او عاجزند. این چنین بود که مدیران و هنرمندان کمپانی نیولاین به سراغ «IT» رفتند و فیلمی که اینک در سطح جهان در حال نمایش است و تبدیل به پرفروشترین فیلم ترسناک اواخر تابستانی و اوایل پاییزی امسال سینمای جهان شده و حتی در برخی کشورها به اوایل زمستان 2018 هم بسط یافته، محصول آن رویکرد و تلاش است. این فیلم در شرایطی پخش میشود که یک فیلم اقتباس شده دیگر از کارهای استیفن کینگ به نام «برج تاریک» هم تابستان امسال با فروشی جالب توجه در سطح جهان به نمایش درآمد اما تفاوت عمده «IT» با «برج تاریک» در آسانتر بودن نسبی کار سازندگان فیلم جدید در قیاس با «برج تاریک» است. «IT» که آن را اندی موسچیهتی بعد از کنار کشیدن کری فوکو ناگا کارگردان اولیه ساخته است، قسمت نخست قصهای را میگوید که در دهه 1980 شروع و در زمان حاضر تمام میشود و ساخت قسمت دوم آن نیز محرز شده است.
شاید یکی از چالشهای اصلی این فیلم پیدا کردن مشتی بچه هماهنگ و با استعداد برای ایفای نقشهای اصلی بوده باشد و همین طور یافتن هنرپیشهای مناسب برای فرو رفتن در قالب کاراکتر بد ماجراها و او باید چنان در کارش موفق و واقعاً بد و خبیث میبود که «تیم کاری» در یک مینی سریال ساخته شده از روی «IT» در دهه 1990 چنین بود. IT در شناسایی کودکان بازیگر موفق بوده اما در بهکارگیری آدمی مانند تیم کاری به موفقیت نرسیده ولی توانسته است خیل عظیم طرفداران استیفن کینگ را که اکثر قریب به اتفاق کتابهایش به فیلمهای سینمایی برگردانده شدهاند، بیشاز «برج تاریک» از خود راضی سازد.
مرکز ثقل ماجراها
قدر مسلم اینکه ورود کاراکتر بد ماجرا به قصه و نخستین تصاویر مرتبط با وی چنان تند
و تکان دهنده است که سختتر از آن را نمیتوان تصور کرد. دلقکی که مرکز ثقل ماجراها است و او را پنیوایز صدا میزنند و نقش او را بیل اسکارزگارد ایفا کرده است، در حال گشت زنی و طعمهگذاری در اطراف یک تصفیهخانه آب است که پسر بچهای گریان به نام جورجی از راه میرسد و از او سراغ قایق کاغذیای را میگیرد که بتازگی گم کرده است. پنیوایز به پسرک وعده میدهد که بسرعت قایقش را پیدا کند اما دیری نمیپاید که پسرک هم گم میشود. ماهها بعد برادر بزرگ پسرک که بیل (جائهدن لیبهرر) نام دارد، همچنان معتقد و مطمئن است که برادرش زنده است و نباید از او قطع امید کرد و اگر واقعاً جستوجو شود پیدا خواهد شد. فرضیه او این است که جورجی در کنار آب جاری تصفیهخانه حرکت میکرده و موج شدید ناشی از بارندگی و ازدیاد آب وی را با خود برده و به آن سوی سیستم آبرسانی منتقل کرده و سه نفر از دوستان جورجی که مجاب شدهاند او درست میگوید برای کمک به وی اعلام آمادگی میکنند. آنها که دو سه نفر دیگر هم بعداً به جمعشان میپیوندند، انگیزههای زیادی برای کسب موفقیت در این مأموریت (یافتن پسرک) دارند، زیرا در مدرسه محل تحصیلشان دائماً متلک میشنوند و آدمهایی کوچک و ناکام تلقی میشوند و این فرصتی برای اثبات چیزی خلاف این است.
ترسیم دقیق
اندی موسچیهتی و همکارانش برای پرورش بیشتر موضوع، کاراکتر این پسرها و نوع نگاه و شکلظاهریشان را به دقت ترسیم میکنند. یکی از آنها میلنگد و دیگری چاقی محسوسی دارد، سومی دچار اختلالهای عصبی است و یکی هم که استن نام دارد (با بازی وایت اولف) نیز شکل و نمای عقب افتادهها را دارد و البته بد نیست متذکر شویم که بهورلی (سوفیا لیلیس) هم دچار دردسرهای خانوادگیاست و پدر خواندهاش وی را رنج میدهد. این نفرات ظاهراً و باطناً متفاوت بهترین همکاری با یکدیگر را در راه یافتن جورجی دارند و بینندگان فیلم نیز از تعقیب آنها و کارهایشان در این راستا لذت میبرند و حتی در دل آرزو میکنند کهای کاش کارگردان دقت بیشتری را به معرفی این کاراکترها اختصاص میداد ولی هرچه هست متن داستان و شرح اتفاقات حرکت منظمی به سوی نقطه پایانی خود دارند و در عین حال فیلمی که از این طریق شکل گرفته و جلوی چشمهای ما قرار دارد، به سطح «پای من بایست» دیگر فیلم مشهوری که براساس داستانهای استیفن کینگ ساخته شده، نمیرسد و اثرگذاری آن را ندارد و عبور فیلم از مرز 690 میلیون دلار پولسازی در سطح جهان و تبدیل شدنش به هشتمین فیلم پرفروش سال در آستانه پایان 2017 نیز گمانه زنی فوق را نقض نمیکند.
تفاوتها
تفاوت «IT» با «Stand By me» به این نکته ختم نمیشود و آدمهای بد ماجراها هم تفاوتی اساسی با یکدیگر دارند. بواقع بچههای بیگناه فیلم «IT» با دیو بسیار خطرناکتری نسبت به آدم بد «پای من بایست» مواجهند و این دیو هر لحظه میتواند به شکلی متفاوت درآید و حالتی را بگیرد که برای آن آدمهای خاص ترس برانگیزتر است. در این ارتباط سکانسهای متعددی در این فیلم وجود دارد که کابوس بچهها را از تقابل با این دیو مخوف نشان میدهد و این صحنهها که به بهترین شکل با سیستم کاملکننده فنی CG همراهند، به بینندهها هم کمک میرسانند تا این ترس مرموز را بیشتر لمس کنند و بفهمند که بر سر این بچهها چه میآید.
منبع: Film Review
مشخصات فيلم
عنوان: «IT»
محصول: کمپانی نیولاین
تهیهکنندگان: رویلی، دان لین، ست گراهام اسمیت، دیوید کاتزن برگ و دیو نیوش تادر
سناریستها: چیس پالمر، گری دوبرمن و کری فوکوناگا
کارگردان: اندی موسچیهتی
مدیر فیلمبرداری: چونگ هون چونگ
تدوینگر: جیسن بالانتین
موسیقی متن: بنجامین وال فیش
طول مدت: 134 دقیقه
بازیگران: بیل اسکارزگارد، جائهدن لیبهرر، جرهمی ری تیلور، سوفیا لیلیس، فین وولفارد، وایت اولف، چجوزن جاکویز، جک دیلن گریزر، نیکولاس همیلتون و جکسون رابرت اسکات
روزنامه ایران