بازماندههای اکران
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : چهارشنبه, 16 اسفند 1396 08:12
در شرایطی که این روزها سینمای ایران بیش از هر چیزی در تب و تاب اکران نوروزی به سر میبرد و تهیهکنندگان فیلمهایی که حتی اندک امیدی نیز به موفقیتشان در گیشه میرود تمام تلاششان را میکنند تا جایی در ترکیب اکران نوروزی برای فیلمشان دست و پا کنند؛ انتشار اسامی فیلمهایی که در حدود یکسال اخیر از قطار اکران جا ماندهاند، سویه دیگری از سینمای ایران را به نمایش میگذارد. ور ناامیدکننده و فرصتسوز این سینما را که گاه سرمایههای چند صدمیلیون تومانی را مدتها بلاتکلیف نگه میدارد...
روز گذشته چند خبرگزاری رسمی در گزارشهایی اعلام کردند که حدود بیست و یکی دو فیلم که طبق قواعد اکران باید در جریان اکران سال ٩٦ روی پرده آیند؛ تاکنون که دو هفته بیشتر به پایان سال باقی نمانده است، موفق به نمایش عمومی نشدهاند؛ و با این گزارش یک بار دیگر ظرفیت محدود سینمای ایران در زمینه اکران را یادآوری کردند...
جا ماندهها
در گزارشی که درباره جاماندههای اکران سال ٩٦ تنظیم شده بود؛ به اسامی فیلمهایی چون بنبست وثوق وحید کاویانی، بیحساب مصطفی احمدی، پشت دیوار سکوت ساخته مسعود جعفریجوزانی، ایستگاه اتمسفر به کارگردانی جعفری، ترومای سرخ اسماعیل میهندوست، چراغهای ناتمام مصطفی سلطانی و خرگیوش مانی باغبانی، سوفی و دیوانه مهدی کرمپور، سرطان حسین شهابی، سهیلا شماره ١٧ محمود غفاری، کوپال کاظم ملایی، لابی محمد پرویزی، ماهگرفتگی مسعود اطیابی، مرداد بهمن کامیار و نیمکت فلورا سام بهعنوان فیلمهایی که با گذشت یکسال از نمایش آنها در جشنواره فجر، همچنان فرصت اکران را بهدست نیاوردند، اشاره شده بود. به این فیلمها میتوان فیلم سینمایی کاناپه ساخته کیانوش عیاری را نیز افزود؛ که به دلیل معضل حجاب شخصیتهای زن فیلم در بلاتکلیفی به سر میبرد. با احتساب این فیلمها و نیز حدود شصت و هفت - هشت فیلمی که برای شرکت در جشنواره فیلم فجر امسال نامنویسی کرده بودند؛ و همچنین این موضوع که در جشنواره امسال تعدادی از فیلمها و بهخصوص فیلمهای کمدی نیز به جشنواره ارایه نشدند؛ این نتیجه به دست میآید که درحال حاضر حداقل صد فیلم در صف اکران سال ٩٧ به انتظار ایستادهاند؛ که نشان از راه دشواری دارد که سینمای ایران در سال آتی با آن مواجه خواهد بود...
سال بد، سال باد!
وقتی جشنواره سیوپنجم فیلم فجر به پایان راه رسید؛ بحث و سخن بسیاری از منتقدان و کارشناسان اکران در این زمینه بود که اگر واقعا بهترین فیلمهای سال سینمای ایران همین بیست و چند فیلمی باشند که در روزهای جشنواره روی پرده آمدند، قطعا و قطعا سینمای ایران روزهای بسیار دشواری را از نظر مالی و اقتصادی پیش رو خواهد داشت. در حقیقت در میان فیلمهای به نمایش درآمده در ده روز جشنواره فارغ از ارزشهای داشته یا ناداشتهشان، فیلمهای معدود و انگشتشماری را میشد یافت که واجد آن میزان از جذابیت باشند که تماشاگر سینما را مجاب به بیرون آمدن از خانه و سینما رفتن کنند. کشف و اعلام این نکته البته نیاز به هوش یا کاربلدی خاصی نداشت؛ و هر ناظر منصفی که فیلمهای جشنواره را دیده بود ناگزیر از چنین پیشبینی ناامیدکنندهای بود. نتیجهاش را نیز در اکران سال ٩٦ دیدیم. اکرانی که با اینکه سازمان سینمایی مدعی شده که فروش فیلمها در سال ٩٦ افزایش داشته و رکورد شکسته است، اما در اصل با کاهش مخاطب مواجه شد و اگر قیمت بالای بلیتها نبود میشد کاهشی آشکار را در فروش سالانه سینمای ایران به مشاهده نشست. با اینکه در شکل فعلی هم بیشتر فروش سالانه سینمای ایران مدیون چند فیلم کمدی است که در صدر جدول فروش ایستادهاند و اگر نبودند فروش فیلمها به مراتب افت بیشتری هم میکرد. حالا با این پیشفرض؛ وقتی این را نیز به ذهن آوریم که انتظار صد و اندی فیلم در صف اکران بالتبع زمان اکران را نیز خواهد کاست، آن وقت میتوان به تکرار داستان فیلمسوزی که به نظر میرسد در انتظار سینمای ایران باشد، به جد و یقین باور داشت.
فیلمسازی یا فیلمسوزی؟!
در ماههای میانی امسال شاید بشود به جرأت گفت که بیشترین واژهای که در نشریات و رسانههای سینمایی به کار رفت، فیلمسوزی بود. واژهای ترکیبی که کاربردش بیش از هر چیزی به کمبود امکانات سختافزاری سینما در ایران برمیگردد؛ و نگاهش معطوف تراکم بیش از اندازه فیلمهای روی پرده است که باعث شده آثار اکرانشده فرصت کافی برای ارتباط با مخاطب را نداشته باشند و با فروش پایین از پرده خداحافظی کنند. در حقیقت در روزهایی این ترکیب در دهان تهیهکنندگان و پخشکنندگان بدل به ترکیبهای پرکاربردی شد که به عینه دیدیم که در یک بازه زمانی کوتاه بیش از ٢٠ فیلم روی پرده آمدند و البته خیلی زود هم از پرده پایین کشیده شدند تا فقط و فقط تنها کارکردی که این اقدام برای سینمای ایران داشته باشد، کاهش فیلمهای منتظر در صف اکران باشد؛ ولاغیر!
حالا با توجه به صد و اندی فیلم منتظر اکران به نظر میرسد این سرنوشت در انتظار شمار دیگری از فیلمها نیز باشد. در حقیقت در شرایطی که همیشه فیلمسازان دوست دارند اکران فیلمهایشان در بهترین شرایط زمانی و مکانی صورت گیرد؛ تراکم فیلمهای روی پرده امکان معرفی مناسب فیلمها به مخاطبان و در نتیجه امکان رقابت عادلانه و سالم از فیلمها گرفته میشود.
دشوارتر از دشوار
درحالیکه به نظر میآید صد و اندی فیلم منتظر اکران که همگی در سال ٩٦ باید اکران میشدند؛ یک پیچ خطرناک و یک وضع دشوار را پیش پای سینمای ایران قرار داده؛ این واقعیت که در این بین از سالهای گذشته هم فیلمهایی باقی ماندهاند که خواستار اکران گسترده هستند- و البته با توجه به ترکیب عوامل و بازیگران و... این یک خواسته طبیعی هم به نظر میرسد، وضع و حال دشوار اکران سال آتی را بغرنجتر و پیچیدهتر هم میکند. در حقیقت درحالیکه به دلیل سرعت اکران فیلمها تعدادی از فیلمها در سال ٩٦ از اکران بازماندند، این واقعیت که فیلمهایی که سال ٩٤ یا حتی قبلتر هم تولید شدهاند، اما هنوز امکان اکران در سینماها را نیافتهاند؛ این پرسش را پیش میآورد که سینمای ایران قرار است با این همه فیلمهای بلاتکلیف چه کند؟ درواقع این نکته که شماری از فیلمها هنوز فرصت اکران عمومی به دست نیاوردهاند و با توجه به گزینههای اکران نوروز میتوان گفت که حداقل تا سه چهار ماه آینده هم شانسی برای اکران نخواهند داشت، میتواند به شدت نگرانکننده جلوه کند.
علاوه بر صد و اندی فیلمی که در بخشهای آغازین نوشته گفته شد؛ فیلمهای آخرینبار کی سحر را دیدی؟ ساخته فرزاد موتمن، به دنیا آمدن محسن عبدالوهاب، خماری داریوش غذبانی، امتحان نهایی ناصر رفاهی، حقالسکوتهادی نائیجی، چاقی راما قویدل، پاپ احسان عبدی، آرمان شهر حسن ناظر، مالیخولیا مرتضی آتشزمزم، سرزمین رها احمد مهرانفر، شهابی از جنس نور محمدرضا اسلاملو، شیفتگی علی زمانیعصمتی، رنج و سرمستی جهانگیر الماسی، زمستان آخر سالم صلواتی، افسانه سرزمین گوهران مجید شاکری، یک، دو، سه... پنج محمد معیری و... که بیشترشان در جشنوارههای سال ٩٤ به آن سو به نمایش درآمدهاند، هنوز رنگ پرده را ندیدهاند.
یادآوری
سال گذشته در چنین روزهایی در گزارشی مشابه نوشتم که «اضافهشدن فهرست فیلمهای نمایش داده شده در جشنواره اخیر و نیز فیلمهایی که میخواهند بدون نمایش جشنوارهای قرارداد اکران خود را ببندند، اوضاع دشوارتری را پیش روی فیلمهای بازمانده از اکران قرار خواهد داد. اوضاعی که میتواند ادامه حیات حرفهای شماری از فیلمسازان را تحتتأثیر قرار دهد.» گذشته از اینکه شرایط مشابه سال و سالهای گذشته یادآوری دوباره این واقعیت تلخ را الزامی جلوه میدهد؛ اما از این نیز نباید گذشت که سینمای ایران اگر ساختار درستی داشت، اگر رانت و سرمایهسالاری مسیر حرکت سینما را تعیین نمیکرد، اگر مثل هر جای دنیا تهیهکننده باید ذیل چرخه اکران، از طریق پول فیلم قبلی برای ساخت فیلمی دیگر، فعالیت کند، و اگر سود در تولید تهیهکنندگان اکران فیلم را بدل به یک موضوع حاشیهای و تشریفاتی نمیکرد؛ بیراه نیست که بگوییم آن وقت اصلا کار به این جاها نمیرسید...
به امید زندهایم
هادی انباردار تهیهکننده ماهگرفتگی| فیلم ماهگرفتگی فیلمی نیست که سوژهاش کهنه شود و بخواهیم آن را فراموش کنیم و به همین دلیل معتقدم اگر اکران فیلم کمی هم دیرتر شود، طوری نیست که فیلم به دلیل سوژهاش قابل فراموشی باشد. با این حال تمام تلاش ما این بوده که فیلم اکران و در زمان مناسبی هم اکران شود اما فعلا از گفتوگوهایی که انجام شده، نتیجهای نگرفتهایم. اما طی گفتوگویی مسئولان قول مساعد دادهاند تا پروانه نمایش فیلم صادر شود. تصمیمی که خود ما بهعنوان عوامل تولید این فیلم گرفته بودیم این بود که امکانی به وجود بیاید تا فیلم در اکران بعد از عید روی پرده باشد اما این موضوع نیاز به گفتوگو دارد. بههرحال شرایط اکران در سینمای ما شرایط خاصی است و فیلم ساختن هم هزینههای بالایی دارد. بهویژه فیلم ماهگرفتگی که فیلم خاصی است و صحنههایی دارد که ساختن آنها هزینهبردار بودهاند. بهعنوان نمونه در سکانسی از فیلم نیاز به نمایش اتوبوسی است که در خیابان جمهوری آتش گرفته است این خودش بخشی از یک سکانس است که هزینه هم دارد یا مجموعه سیاه لشکرهایی که در فیلم وجود داشت و طراحی صحنه و... هزینه زیادی را بر ما تحمیل کرد، اما شایعهها اطراف این فیلم زیاد بود. من نمیگویم این فیلم، فیلم کم خرجی بوده، اما ما توانستیم با حداقل هزینه کار را پیش ببریم هر چند به دلیل خاص بودن این فیلمها همیشه درباره آنها و هزینههایشان شایعه به وجود میآید. ما با اینکه مشکلات زیادی در مسیر تولید داشتیم و سه بار تا مرحله فیلمبرداری پیش رفتیم که همه اینها هزینهبردار بود با بودجهای کمتر از ٢میلیارد تومان این فیلم را ساختیم با اینکه شایعهها اعداد سه و چهارمیلیارد تومان و حتی بیشتر، هزینه فیلم را نشان میداد.
بههرحال با وجود این هزینهها فیلم اکران نشده و هنوز در انتظاریم تا این امکان به وجود بیاید. اکنون اکران عید را در پیش داریم و بعد ازسال هم که ماه رمضان است و اکران در این موقعیت خیلی مناسب نیست اما مسئولان برای بعد از عید قول مساعد دادهاند و ما همچنان امیدواریم چون انسان به امید زنده است. در این مدت هم حواشیزیادی حول فیلم وجود داشت و ما هم سعی کردیم خودمان به این حواشی دامن نزنیم به همین دلیل آرامش خودمان را حفظ کرده و درباره اکران هم خیلی بحث نکردهایم آنچه برای ما اهمیت دارد قول مساعدی است که داده شده و ما هم امید داریم اما سرگردان ماندهایم.
پولمان را در جوی آب ریختیم
محمود غفاری کارگردان سهیلا شماره ١٧| فیلم سهیلا شماره ١٧ که در جشنواره فجر سال ١٣٩٥ هم اکران شد، امسال اکران نشده و عملا امیدی به اکران آن نیست. اگر سوال این باشد که با اینهمه هزینه چه باید کرد پاسخش این است که عملا هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم و باید منتظر یک تغییر بزرگ باشیم به این دلیل که تغییرات کوچک دردی از ما دوا نمیکند و مشکل ما را حل نخواهد کرد. البته درست در همان زمان که اعتراضات در کشور شایع شد و تمام فضای مجازی هم مسدود شده بود خیلی ناگهانی به ما اعلام کردند که فیلم را اکران کنید و در آن شرایط تصمیمگیران میخواستند اقدامی انجام دهند که عملا رفع تکلیف بود. آنها نمیخواستند فیلمهای خودشان در آن زمان اکران شود به این دلیل که شرایط نابسامان و عملا اکران در آن شرایط فیلمسوزی بود. آمار و ارقام هم نشان میدهد فیلمهایی که در آن زمان اکران شدند، سوختند. دوستان که تصمیمگیر بودند آن روزها درحالیکه اصلا آمادگیای وجود نداشت به برخی از فیلمها که عملا نمیخواستند اکران شود، تماس گرفتند و اعلام کردند که فیلم را اکران کنید. در آن زمان من در مقابل این تصمیم ایستادم و موافقت نکردم و گفتم اکران فیلم در این شرایط حتی به آبرو ریزیاش نمیارزد.
شرایط سینما از این نظر، خیلی مناسب نیست البته افرادی هستند که در این شرایط در سینما کاسبی میکنند و سه چهار سالی است که درحال پول در آوردن از سینما هستند احتمالا تا دوسال دیگر هم همینها تضمین فروش در سینما را دارند اما این گروه کاسبکارهای سینما هستند و برایشان فرقی نمیکند که برجبسازند، مال بسازند یا فیلم؛ آنها میخواهند پول دربیاورند و تفاوتی هم برایشان ندارد از چه زمینهای قرار است پول دربیاورند اما درنهایت افرادی مثل من پای این سینما ایستادهایم و برای آن میمانیم. متاسفانه کار در سینما سخت است ما از زمانی که ایده به ذهنمان میرسد تا پایان کار، باید به این فکر کنیم که وزارت ارشاد سرش در کار ماست و در امور مربوط به فیلم دخالت میکند و در تمام زمینههایش نظارت است و نظارت و نظارت، اما زمانی که محصول تولید میشود و قرار است عرضه کنیم؛ میگویند به ما ربطی ندارد. نمیدانم این را باید به حساب اقدامات عامدانه گذاشت یا به حساب بیکفایتی که البته خودم از نظر اعتقادات شخصی این رابه حساب بیکفایتی میگذارم.فیلم سهیلا شماره ١٧، ٣٠٠ تا ٣٥٠میلیون تومان هزینه داشت و از قضا ما خودمان چون احتمال میدادیم چه رخ خواهد داد، خیلی در این فیلم هزینه نکردهایم حالا هم با این وضع اکران، هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم. من خودم در این فیلم شریک بودم و حتی دستمزد نگرفتم و امیدوار بودم در اکران فیلم بفروشد و بتوانیم هزینهها را جبران کنیم، اما عملا پولمان را در جوی آب ریختیم.
روزنامه شهروند