احسان عبدی‌پور:تماشاگران سینما به کلیشه‌های «توریستی» عادت کرده‌اند



اخبار,اخبارفرهنگی وهنری,فیلم سینمایی پاپ

فیلم «پاپ» (۱۳۹۲) به نویسندگی و کارگردانی احسان عبدی‌پور و فیلم‌برداری محمد آلادپوش در گروه سینمایی «هنر و تجربه» روی پرده رفته است. این فیلم روایتگر داستانی سه‌اپیزودی از زندگی خانواده‌ای رنگین‌پوست در بوشهر است.

 

وقتی فیلم عبدی‌پور را دیدم، با کارگردانی روبه‌رو شدم که عاشق بوشهر، سینما، فوتبال و موسیقی است. اصل و اساس داستان او هم عشق است. شخصیت‌های بوشهری فیلم «پاپ» در موسیقی، فوتبال و عشق غوطه‌ور هستند. در تیتراژ فیلم شاهد هستیم چند نویسنده با سرپرستی خود عبدی‌پور فیلمنامه را به سرانجام رسانده‌اند. گفت‌وگو با عبدی‌پور جنوبی که مانند همه آن‌ها خونگرم ویژگی‌های خاص خودش را دارد.

 

او خیلی رک و پوست‌کنده درباره زندگی سینمایی و فیلم‌های خودش حرف می‌زند و شما را با دغدغه‌هایش آشنا می‌کند. کارگردان «پاپ» در یادداشتی عنوان می‌کند: «ما هیچ نداشتیم، مجوز نداشتیم، ادوات رد کردن بروکراسی نداشتیم و همان همیشگی، پول هم نداشتیم!» پس با همین توصیفات متوجه می‌شوید که با فیلمی مستقل مواجه هستید. گفت‌وگوی ما را در ادامه بخوانید.

 

در اکران فیلم «پاپ» نکته خاص و عجیبی برایتان پیش نیامده است؟
والا چیز عجیب و غریب برایم موضوع تیزرهای تلویزیونی است. به ما گفته‌اند تنها ۲۰ عدد تیزر داریم.


واقعا ۲۰ عدد تیزر دارید؟
الآن دارم فکر می‌کنم که مدت زمان فراوانی برای پروانه نمایش و اکران فیلم «پاپ» زمان گذاشته‌ام. فیلم هم بالاخره اکران شده است. هیچ مورد خاصی ندارد. همه می‌توانند بلیت بخرند و آن را تماشا کنند. پس چرا تیزر به ما نمی‌دهند؟


با این حساب صدا و سیما در حق سینما جفا می‌کند...
این اتفاق در وضعیتی رخ می‌دهد که بسیاری از فیلم‌های دیگر از ۲۰۰ تا ۴۰۰ عدد تیزر تلویزیونی دارند.


تولید و اکران فیلم شما از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۷ طول کشیده است. داستان چه بود؟
دو سال و نیم طول کشید پروانه ساخت بگیریم. یک و سال نیم هم دنبال اکران گسترده‌تر بودیم. ولی در نهایت اکران فیلم ما در گروه سینمایی «هنر و تجربه» مهیا شد.


نظرتان درباره اولین کاری که در گروه سینمایی «هنر و تجربه» اکران می‌کنید، چیست؟
«هنر و تجربه» اصلا به لحاظ مالی خوب نیست. ولی، از نظر واکنش‌هایی که از مردم می‌گیرم بسیار عجیب و غریب است. اصلا فکر نمی‌کردم چنین «فیدبکی» (بازخوردی) داشته باشد. واقعا برایم خوشایند است.
به نظرم مخاطب‌های مشتاقی هم در سالن نمایش بودند...


بگذارید یک سوالی بپرسم. شما که فیلم را دیدید، به نظرتان فیلم «پاپ» چه خطراتی برای جامعه دارد؟ چرا تیزر به ما نمی‌دهند؟ چرا این کار را با فیلم می‌کنند؟
اگر نظر من را بخواهید، باید بگویم که نه تنها فیلم‌های «هنر و تجربه» مشکلی ندارند، بلکه باید بیشتر هم به آن‌ها توجه شود.


البته به فیلم‌های «هنر و تجربه» تیزرهای خوبی می‌دهند. چند فیلم را شاهد هستیم که تیزرهای خوبی دارند. مثلا فیلم «کوپال» تیزرهای خوبی دارد ولی به ما تیزر ندادند. به نظرم باید از فیلم «کوپال» حمایت کنند. همان‌طور که باید از فیلم «پاپ» هم حمایت کنند.


اگر از منظری دیگر نگاه کنیم، نقدهای سینمایی مختلفی را می‌بینیم که سینمادوستان و اهالی سینما برای فیلم «پاپ» می‌نویسند.
همین نقدها برایم خیلی جالب بوده است. توجه داشته باشید که فیلم «پاپ» را با پول زندگی‌مان ساخته‌ایم. خیلی امیدوار هستم که هزینه فیلم را با فروش سر به سر کنیم. اصلا منظورم این نیست که کمی هم سود کنیم، فقط می‌خواهم عین آن هزینه‌ای که برای فیلم شده است، برگرد. آن هم بعد از پنج سال. من آدمی هستم که فیلم‌های بفروش نمی‌سازم. دنبال بساز بفروشی در سینما نیستم. جیب مردم را خالی نمی‌کنم. دنبال قصه‌هایی هستم که متفاوت است. مگر چقدر پشتوانه مالی دارم؟ چقدر پول دارم؟ از کسی هم انتظار هیچ لطف خاصی ندارم. فقط می‌خواهم هزینه‌هایی که برای فیلم «پاپ» کردم به همان میزان برگردد. تلویزیون مگر برای مردم نیست؟ مگر نمی‌گویند تلویزیون برای افراد خاصی نیست؟ آن‌ها در حق ما جفا کرده‌اند. از هر نظری نگاه کنید به ما جفا کرده‌اند. چه از نظر عدالت و چه از نظر دینی.


در فیلم «پاپ» با سه اپیزود روبه‌رو هستیم که در آن مرکززدایی کرده‌اید. مانند فیلم‌های دیگرتان به جنوب ایران به طور خاصه بوشهر می‌پردازید. «پاپ» فضای متفاوتی نسبت به فیلم‌های آپارتمانی تهرانی دارد که مشکلات طبقات پایین، متوسط، بالای پایتخت را روایت می‌کند. البته دیدگاه توریستی هم نسبت به جنوب ایران ندارید. نظرتان چیست؟
راستش را بخواهید اصلا متوجه این قضیه نیستم. کارم را شروع می‌کنم. فیلم‌برداری می‌کنیم و بعد به یک‌باره می‌بینم که فیلم من در بوشهر است.


فضای بوشهر در ناخوداگاه شما نقش بسته است؟
واقعیت این است که نزدیک‌ترین نشانه‌ها برای من در بوشهر است. نه چیز خلاقانه‌ای است و نه احتیاج به مدال دارد. به نظرم کار راحتی هم است. ساده‌ترین کار را در پیش گرفته‌ام.


البته، بسیاری از فیلم‌سازها علاقه دارند وارد جریان اصلی سینما بشوند و فیلم‌شان را در مرکز ایران جلوی دوربین ببرند.


خیلی‌ها دوست دارند که داستان خودشان را در فرهنگ تهران روایت کنند. آن‌ها فکر نمی‌کنند که می‌توانند لایه‌های داستان خودشان را مثلا در مهاباد روایت کنند. یک نوع سلیقه‌ کلیشه‌ای در مخاطب شکل گرفته است. مسئولان سینمایی ما هم اینگونه شده‌اند. یکی از مخاطب‌های فیلم «پاپ» به من گفت که: «شما مگر بچه بوشهر نیستید؟» گفتم: «چرا». بعد گفت: «جایی در فیلم «پاپ» است که دختر خانواده می‌خواهد پسری را ببیند. پدرش به او چند تا «دی وی دی» موسیقی «جز» می‌دهد.» من هم گفتم: «اشکال موسیقی جز چیست؟» گفت: «مشکل موسیقی جز نیست. مشکل این است که پدر خانواده باید با چاقو به دختر حمله کند!» گفتم: «شما نباید فرهنگ بوشهر را به من بوشهری توضیح بدهید.»
سینمای جریان اصلی تماشاگرها را به کلیشه‌های تکراری و عجیبی عادت داده‌ که دور از واقعیت هم است...


این‌ها کلیشه‌های «توریستی» هستند. مخاطب‌های سینما وقتی فیلمی می‌بینند که در تهران نیست، دیگر انتظارشان دیدن چیزی از زندگی واقعی نیست. دنبال این نیستند که آدمی واقعی را ببینند.


در فیلم «پاپ» از موسیقی «جَز» استفاده کردید که متوجه شدم برای تعدادی از مخاطب‌ها عجیب بود. شاید برخی از مخاطب‌ها فکر می‌کنند در فیلم جنوبی باید موسیقی سنتی جنوبی را بشنوند. یا در جایی از فیلم کلاه‌های خاصی را روی سر بندرنشینان رنگین‌پوست گذاشته بودید که باز هم برخی از مردم جا خوردند. این نشانه‌ها برای مخاطب آشنایی‌زدایی می‌کند؟
به نظرم مردم باید خودشان بیایند و بوشهر و بندرعباس را از نزدیک ببینند. اگر به آن‌جا بیایند در چند روز به اندازه کل عمرشان موسیقی‌های گوناگون را می‌شنوند. آن هم چه موسیقی‌های خوب و درجه یکی! روزی رضا یزدانی خواننده به من گفت: «یک بار از بندرعباس به من زنگ زدند و گفتند که برای داوری فستیوال هارد راک می‌آیید؟» یزدانی در ادامه گفت: «فرو ریختم! مگر چند تا گروه موسیقی راک در آن‌جا وجود دارد که حالا فستیوال راک هم برگزار می‌شود؟»


محمد آلادپوش فیلم‌برداری فیلم «پاپ» را انجام داده است. تصویرهای فیلم در بستری رئالیستی روایت می‌شود. درباره شیوه همکاری خودتان با آقای آلادپوش بگویید.
اول بگذارید درباره کاراکتر محمد آلادپوش بگویم. از آن آدم‌هایی که نسل او در حال انقراض است. شخصیتی است که چاکر هیچ آدم الکی نیست. اگر انسان اخلاقی نباشید، آلادپوش جلوی شما می‌ایستد! برای فیلم «پاپ» یک برگ کاغذ هم ننوشتیم! یک تلفن سه دقیقه‌ای به او زدم. اصلا نفهمیدم چطوری ‌آمد و ‌رفت. یک بار با موتور و دفعه دیگر با دوچرخه سر لوکیشن ‌آمد. گاهی هم با دوچرخه. کار کردن با آلادپوش خاطره عجیبی است. از شریف‌ترین انسان‌های سینماست. از لحاظ تکنیکی هم بگویم که کاش بازیگرها هم مانند او بودند. آلادپوش خودش را محو ایده فیلم می‌کند. اصلا شوق دیده‌شدن ندارد. نمی‌خواهد مجزا باشد. او می‌تواند ژانگولرهای عجیب و غریبی در فیلم‌برداری پیاده کند، ولی اصلا از این کارها نمی‌کند.


چطور فضاسازی فیلم «پاپ» را انجام دادید. آن هم فیلمی که سه اپیزودی است. کار شما در مرحله تدوین احتمالا سخت بوده است.
کار تدوین فیلم را خانم نازنین مفخم انجام داد. ایشان همسر آقای آلادپوش هستند. خانواده آن‌ها خیلی به من کمک کردند. واقعا دمشان گرم. فضاسازی‌ها در فیلمنامه موجود است. اما به لحاظ اجرایی با بازیگرهای غیر حرفه‌ای مواجه بودم. تلاش می‌کردم سنگینی فضا را کم کنم، همه چیز را معمولی و عین واقعیت جلوه بدهم. بازیگرها دیگر یادشان می‌رفت که محمد آلادپوش سال‌ها تجربه در سینما دارد و جلویش راحت بودند. همه گروه با هم راحت بودند. قبل از اینکه کسی بفهمد چه خبر است، پلان‌های فیلم را می‌گرفتیم.


اگر از منظر نشانه‌شناسی به فیلم «پاپ» نگاه کنیم با چند نشانه بسیار مهم روبه‌رو می‌شویم. موسیقی جز نشانه خیلی مهمی است. نشانه بعدی، فوتبال است. برخی از شخصیت‌ها لباس فوتبالی تنشان است و از فوتبال حرف می‌زنند. مردم مدام دور هم جمع می‌شوند و در آخر اینکه هر سه اپیزود فیلم «پاپ» حول محور عشق می‌گردد.


اگر نشانه‌های آیینی و دینی را هم به نشانه‌هایی که گفتید اضافه کنیم با جهان‌شمول‌ترین نشانه‌ها زندگی روبه‌رو هستیم. فوتبال تبدیل به عنصر مهمی در زندگی مدرن شده است. فردی گفته بود: «ماراکانا معبد فوتبال است.» (ورزشگاه ماراکانا در ریودوژانیرو برزیل) به نظرم فوتبال خیلی مهم است.


کتابی با عنوان «فوتبال و فلسفه» را هم خواندم که خیلی جالب بود. توصیه می‌کنم که همه این کتاب را بخوانند. فوتبال دیگر یک بازی ۲۲ نفره‌ در مدت زمان ۹۰ دقیقه‌ای نیست. درباره عشق هم خیلی حرف زده شده است. از آن بگذریم. ولی موسیقی به نظرم چیز عجیبی است. من آدم مذهبی هستم. از نظر مذهبی بخواهم به موسیقی نگاه کنم آن را «کیف‌ناک‌ترین گناه بشر» می‌بینم.


و حرف آخر؟
از مردم دعوت می‌کنم که فیلم «پاپ» را نگاه کنند. فیلم عجیب و غریبی هم نیست. اینجوری نیست که اگر آن را نبینید نصف عمرتان بر باد برود! به نظرم اگر فیلم «پاپ» را نبینید صرفا به سفری ۹۲ دقیقه‌ای نخواهید رفت. به این سفر بیایید.

 

روزنامه ابتکار

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------