بی حاصل ترها پرسروصداترند



اخبار,اخبارفرهنگی وهنری,سالارعقیلی

 در همان دورانی که هنوز می‌شد بعد از نامش لقب جوان را آورد، شاید ورق زندگی هنری اش با تصنیف « نام جاوید وطن» برگشت. این تصنیف زیبا بر اساس کاری از موسیولومر ساخته شد و اثری بود از پیمان سلطانی. به قول شهرام ناظری شوالیه موسیقی ایران خواندن «نام جاوید وطن»، قسمت همان خواننده جوان شد و الحقوالانصاف از پس اجرایش خوب برآمد. از همانجا بود که ایران صدای خواننده ای جوان را برای فریاد کشیدن نامش انتخاب کرد نه تنها برای تصنیف پیمان سلطانی که برای سال‌ها و شاید تا پایان عمر هنری سالار عقیلی!


«وطنم ای شکوه پابرجا»، «تبریز در مه»، «جان من فدای ایران»، «ابریشم و آهن»، «ایران سربلند، «ایران زمین»، «مهر ایران»، «سمفونی خلیج فارس» فقط تعدادی از آثار است که با نام صدای سالار عقیلی به ملی میهنی موسوم شدند؛ خواننده ای که نه نام فامیلش او را به جلو برد، نه پارتی و رانت داشت و نه دور زدن ها به یاری اش آمد. عقیلی تنهای تنها بود از همان روزی که وارد میدان سخت موسیقی ایرانی شد.


از آن زمان که هنرستانی بود فهمید دلداده موسیقی ایران زمین شده است، از همان دوران مدام تلاش کرد، سال‌ها به آلبوم ها و کنسرت هایش مجوز ندادند، می دانست در پی چه به این میدان آمده، اصلا زود دیده نشد اما بالاخره صدای تازه او با پیانو و دف حریر شریعت زاده متحد شدند و کار خودشان را کردند؛خوشه چین را همگی مان به یاد داریم.


این خواننده ملی میهنی چند روز قبل باز هم برایمان اثری ملی میهنی خوانده است؛ یازده ستاره! او در گفت و گوهایی که درباره این اثر انجام شد، خوشحال بود و راضی از اینکه شاید توانسته در کنار مردم وطنش یار دوازدهم تیم ملی فوتبال ایران شود در جام جهانی اما گمان نمی کنم امروز چندان خوشحال باشد، آخر همین دو روز قبل برادرش را از دست داده است. آنچه بار این غم را برای عقیلی سنگین تر می کنداین است: بر خلاف آنچه همیشه از فرهنگ و ادب ایرانی گفته و ما اهالی رسانه نوشته ایم، عده ای در فضای مجازی آمده اند تا دلش را بشکنند. این به ناحق کوبیدن ها تازگی ندارد اما این بار عجیب تر از عجایب گذشته است؛ طرفداران یک نام شناخته شده (گمان نمی کنم شهرتش برآمده از خصائل نیکش باشد)گوی سبقت را از دیگر بی مهران ربوده اند؛ طرفداران همو که روزگاری شد سمبل تبلیغاتی سید مشهدی در انتخابات ریاست جمهوری،مریدان همو که شاهنامه فردوسی بزرگ را برعکس گرفته بود و مسخره می کرد.

 

هرچند در مقام انسانی آن شخص هم محترم است اما توهین و بی مهری به هنرمندی که با تمام جان و دلش برایمان خوانده از سوی جان برکفان آدمی که انگار بر رفتار و کردارش مسلط نیست، غم انگیز، تاسف بار و شرم آور است! به عنوان کسی که سالار عقیلی را مهربانانه دوست می‌دارم و همیشه سعی کرده‌ام در عرصه روزنامه نگاری هنری و موسیقایی در کنارش باشم، به نمایندگی از کسانی که از این سخنان ناراحت و غمگین اند، از صدای وطنم «ایران زمین» عذرخواهم و به او تسلیت می گویم. سالار خان عقیلی خداوند روح برادر تازه در گذشته‌ات را رحمت کند. این را هم بدان اغلب مردم ایران دوستت دارند منتها بی‌حاصل ترها عموما پرسروصداترند.

 

روزنامه همدلی

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------