چرا فیلم «۲۴ فریم» آخرین ساخته عباس کیارستمی همچنان مورد توجه است ؟
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : شنبه, 05 خرداد 1397 16:17
عباس کیارستمی بیش از ۵۲ فیلمنامه، فیلم کوتاه، فیلم بلند و مستند را تولید کرده است که آخرینش فیلمی به نام «۲۴ فریم» است. کیارستمی آخرین فیلم خودش را در حالی به پایان برد که در بیمارستان بستری بود و ساعات آخر زندگی خود را زیست میکرد. این فیلم در بخش رویدادهای هفتادمین جشنواره فیلم «کن» روی پرده رفت و واکنشهای مختلفی را هم در پی داشت. افرادی که سینمای کیارستمی را دنبال میکردند در جریان بودند که او در فیلمهای آخرش مسیر متفاوتی از سینمای «رئالیستی» (واقعگرایی) دورههای گذشته را پیش گرفته بود. فیلمهای او به سمت «تجربهگرایی» ذهنی گام برمیداشتند و در عین حال دیدگاه واحدی هم نداشتند. مثلا فیلم «کپی برابر اصل» (۱۳۸۹) با حضور «ژولیت بینوش» آنچنان با فیلم «شیرین» (۱۳۸۷) متفاوت است که شاید بیننده آماتور سینما دو فیلم مذکور را از دو کارگردان متفاوت بداند.
آخرین ساخته کیارستمی همچنان در جشنوارهها و نشستهای سینمایی به نمایش درمیآید. فیلمی که دیگر کارگردانش در میان ما نیست ولی آثار هنری او همچنان زنده و قدرتمند نفس میکشند. آخرین ساخته کیارستمی یک اثر سینمایی تجربی که شامل عکسهای کیارستمی است. این کارگردان درباره فیلم آخرش گفته بود: «نقاشان تنها یک فریم از واقعیت را ثبت میکنند و نه هیچچیز پیش و پس آن را. در فیلم «۲۴ فریم» تصمیم گرفتم از عکسهایی که در طول این سالها گرفتم، استفاده کنم و چهار و نیم دقیقه از آنچه را که تصور میکردم پیش و پس از هر عکس رخ داده در آن قرار دادهام. اولینبار هنگامی که مشغول فکر درباره آثار نقاشان بزرگ پیش از اختراع سینما بودم، ایده فیلم «۲۴ فریم» شکل گرفت. درباره شوق نقاشان آن دوره برای ثبت واقعیت با تمام دقت فکر کردم که در این سطح از دقت در آثار چون «شکرچیان در برف» از «پیتر بروگل» و «خوشهچینها» اثر «ژان فرانسوا میله» مشهود است. نقاش در اینجا یک فریم از واقعیت را ثبت میکند، نه هیچ چیز پیش و نه هیچ چیز پس از آن. فیلم «۲۴ فریم» با اندیشه در نقاشیهای تاریخی و دورانساز آغاز شد و عکسهایی که خودم در طول سالها گرفته بودم به تکامل رسید.
هر یک از این فریمها در واقع چهار دقیقه و سی ثانیه از آن چیزی است که تصور کردم پیش و پس از ثبت هر عکس روی داده است.» عباس کیارستمی علاوه بر سینمای رئالیستی مانند فیلم «گزارش» (۱۳۵۶) با تمثیلهای شاعرانه از زندگی روزمره نیز شناخته میشود. فیلم «خانه دوست کجاست» (۱۳۶۵) نمونه مشخص چنین سینمایی است. «مارتین اسکورسیزی» کارگردان تاثیرگذار سینمای هالیوود بعد از شنیدن خبر درگذشت کیارستمی گفت: «او یک هنرمند حقیقی بود». سینمای کیارستمی تاثیر چشمگیری بر فیلمهای رئالیستی ایران و دیگر نقاط جهان گذاشته است که نقد و بررسی آن خالی از لطف نیست.
۲۴ فریمی که انسان را به خلسه میبرد
فیلم «۲۴ فریم» اثری ما بین سینما، شعر و عکاسی است. در واقع، باز هم کیارستمی دست به تجربهگرایی زده که در تاریخ سینمای ایران بی همتا است.
احمد کیارستمی، فرزند زندهیاد عباس کیارستمی در گفتوگویی با «توماس پیج» از خبرگزاری «سیانان» در جشنواره «کن» در همین رابطه میگوید: «او کارش را با نقاشی شروع کرد. پدر میگفت نقاشها یک صحنه را به تصویر میکشند اما این صحنه فقط یک برداشت است. در شگفتم پیش و پس از این برداشت چه روی میدهد؟ او با جانبخشی به تابلوی نقاشی شکارچیان در برف اثر پیتر بروگل کارش را آغاز کرد. بعد جانبخشی به عکسهایی را که خودش گرفته بود، شروع کرد. در آخر، او عناصری برآمده از تصاویر متفاوت داشت اما صحنه کامل را گردآوری کرده بود. او بیش از ۴۰ فریم داشت. او کار همه این فریمها را به پایان نرساند؛ از بعضی از آنها راضی نبود. اما گزیدهای که در این فیلم میبینید کارهای اصلی خود اوست.»
دیدگاه عباس کیارستمی از نظرگاه فیلمسازهای داستانگو به شدت دور است. او خود را یک هنرمند میدانست و تلاش میکرد از طریق هنر سینما حرفهایش را گوش دیگران برساند. تصاویر کیارستمی همیشه ترکیبی از عکاسی، شعر و نقاشی هستند. فیلمنامههای او داستان دراماتیکی را برای مخاطب روایت نمیکند بلکه تلاش دارد با فضاسازی و خلق موقعیت به زندگی به همراه شیطنت شاعرانه نظر بیاندازد البته فیلمهایی مانند «طعم گیلاس» (۱۳۷۶) و «مثل یک عاشق» (۱۳۹۱) داستان «فراروایی» را پیش میبرند. داستانهایی که انسانهای خاصی را هدف گرفتهاند ولی «فرامتن» آنها مانند آثار «اگزیستانسیالیستی» (وجودگرا) انسان عاصی و سرگشته در جهان مدرن است، انسانی که به دنبال معنا و تکاپو برای زندگی جاری خود است.
چنین، معنایی با وضوح هر چه تمامتر در فیلم «زندگی و دیگر هیچ» (۱۳۷۰) مطرح شده است. فیلمی که تاثیرش بر کیانوش عیاری در فیلم «بیدار شو آرزو» نیز مشخص است. کیارستمی سه روز پس از زلزله استان گیلان در سال ۱۳۶۹ با دوربین خود به آنجا میرود. تصاویری که کیارستمی نشان میدهد به شدت از کلیشههای آثار مستند و تبلیغی به دور هستند. فیلم او کاملا مستقل و ویژه است. پدر و پسری از تهران به منطقه زلزلهزده و بهجست و جوی بابک و احمد احمدپور، بازیگران فیلم «خانه دوست کجاست؟» میروند. بهدلیل راهبندان، آنها مجبور میشوند راههای فرعی مختلفی را برای رسیدن به روستای «کوکر»، محل زندگی پسربچهها، طی کنند. پدر و پسر احمد پورها را تا پایان فیلم نمیبینند اما خبرهایی از سلامت آنها بهدست میآورند. اما چیزی که مخاطب در فیلم میبیند امید مردم برای زندگی است. امیدی که در مستندهای زمان جنگ هم شاهدش بودیم. اما در تصاویر آن فیلمها زندگی و مرگ به گونهای دیگر نمایش داده میشد.
پسر زندهیاد عباس کیارستمی در مصاحبهای که ذکرش رفت ادامه میدهد: «پدر همیشه میگفت دوست ندارم داستانسرایی کنم. او فکر نمیکرد فیلمساز است. میگفت من هنرمندم، مدیومهای متفاوتی دارم که از طریق آنها هنرم را ابراز میکنم. فیلم یکی از آنها است. در سالهای اخیر میگفت از عکاسی بیشتر از فیلمسازی لذت میبرم، چرا که در عکاسی مجبور نبود با هزینه، عوامل و همه این کارها سر و کار داشته باشد. او خودش هزینههای عکاسی را میپرداخت. فقط دو نفر را داشت که با آنها همکاری میکرد. با علی که صحبت میکردم، او میگفت در روز ۱۰ تا ۱۲ ساعت و گاهی هم ۱۴ ساعت کار میکند. پدرم شش ساعت کار میکرد، ساعتها به یک صحنه خیره میشد. شش ساعت تماشا میکرد و بعد میگفت کافی است، خسته شدیم. حالا وقتش است روی عکسها کار کنیم. از نظر او فراغت از کار، رفتن سراغ عکسها بود.»
«ژان بروکس» منتقد سایت «گاردین» وقتی فیلم «۲۴ فریم» را دید، گفت: «این پروژه حس یک تجلیل را ندارد، حتی حس تالیف را هم ندارد و چیزی غنیتر و عجیبتر از آن است، انگار که در لحظه مرگ، ضمیر ناخودآگاه این مرد بیرون ریخته و در یک بطری گیر افتاده است. بله، «۲۴ فریم» به شدت امتحانی است؛ نیازمند صبر و درگیر شدن است اما این فیلم شبحوار باعث شد من کاملا در خلسه فرو بروم.» با تمام این احوال باید اعلام کنیم آخرین فیلم کیارستمی در کنار دیگر آثارش همچنان زنده و خلسهآور است.
روزنامه ابتکار