چاوش‌خوان مردم



اخبار,اخبارفرهنگی وهنری,محسن چاوشی


در میان هنرها موسیقی به چند دلیل اهمیت ویژه دارد:
1- به دلیل پایه‌ای بودن موسیقی و قابلیت تلفیق با سایر رشته‌ها، 2- به دلیل فراگیری و گستردگی دامنه مخاطب و 3- به دلیل کوتاه بودن فرآیند خلق ایده تا اجرا‌. در جامعه ما از دیرباز موسیقی با فرهنگ ایرانی پیوند داشته و از سوی دیگر به دلیل حرمت شرعی همیشه محل تضارب‌آرا بوده است. در نتیجه در کنار سه عامل بالا به همین علت اخیر هم باید به این پرسش پاسخ داد که موسیقی متعهد چیست؟ عنوان موسیقی متعهد در دل خود تفکیک موسیقی خوب و  موسیقی بد را دارد و این یعنی اینکه موسیقی خوب را به رسمیت می‌شناسیم. پس همین ابتدای سخن راهمان از دو گروه، جدا خواهد شد! به اعتبار آنچه گفته شد و به حکم وظیفه روشنگری باید مولفه موسیقی خوب و بد و در مرحله بعد، مشخصات یا مصادیق موسیقی متعهد را برشماریم. موسیقی بد: عامل یا تسهیل‌گر سرخوشی‌هایی که پایانش یا حال بد است یا پشیمانی. موسیقی اساسا قرار است حال ما را خوش کند و بهی را بهتر  و ناخوشی را خوش کند. موسیقی اگر اختیار انسان را سلب کند اصلا موسیقی نیست  و ماهیتش قلب شده است. چه آنقدر تند و محرک باشد که بی‌اختیار انسان، بشود آنچه که نباید... و چه آنقدر تلخ و پوچ و یاس‌آور باشد که زورش به زور میل به زندگی بچربد! و پایانی جز به کام مرگ رفتن نداشته باشد. هیجان مثبت باشد یا منفی، وقتی به افراط بکشد ضد‌زندگی و موسیقی ذاتش زندگی است. موسیقی صدای زندگی است؛ پس هرچه جز این باشد، در زمره موسیقی خوب است.

اما موسیقی متعهد و غیر‌متعهد‌: موسیقی هرچه بیشتر در خدمت کاهش رنج و التیام زخم‌های زندگی باشد، متعهدتر است. اصلا تعهد مگر چیزی جز این است؟

موسیقی در ایران با کلام پیوند جدی دارد؛ چرا‌که شعر، زبان مردم این سرزمین است. پس وقتی سخن از موسیقی متعهد می‌شود ناگزیر بار اصلی این تعهد به دوش شعر خواهد بود. در همه انواع موسیقی هم این قاعده ساری و جاری است؛ خواه سنتی، پاپ، راک یا رپ.

تاریخ معاصر موسیقی ایران به اعتبار «‌تعهد»‌، تصنیف از «علی‌اکبرخان شیدا» و «عارف قزوینی» آغاز می‌شود. از خون جوانان وطن لاله دمیده... (‌یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که آنچه در اینجا به عنوان تعهد و موسیقی متعهد یا تاریخ موسیقی متعهد از آن یاد می‌شود، صورت دیگری از عنوان «موج نوی ترانه» یا «ترانه نوین» است. گاهی اشتراک لفظ رهزن معنا‌ست و گاه هم به عکس، افتراق الفاظ و عناوین و صورت‌بندی‌ها گمراه‌کننده است.) تصنیف‌های موسیقی سنتی هم از همین زاویه قابل تفکیک‌اند: متعهد – غیرمتعهد؛ با خاصیت-‌ بی‌خاصیت‌. در موسیقی سنتی به دلایل مختلفی این بحث جدی گرفته نمی‌شود: 1- به نظر می‌رسد فراگیری سابق را با وجود رقیب قدرتمند (پاپ‌) از دست داده است. 2- جامعه مذهبی حساسیت زیادی بر آن ندارد. 3- گردش مالی به اندازه پاپ ندارد. 4- پسوند ایرانی و سنتی در حکم سپری مقابل منتقدان قرار داده شده است. به همه این دلایل ما نیز ورود بیشتری به ماجرای «تعهد در موسیقی سنتی» نمی‌کنیم و بحث را با «تعهد در موسیقی پاپ» به صورت موردی و مصداقی پی می‌گیریم و تنها به برشماری مصادیق بارز، اثرگذار و ماندگار موسیقی متعهد اشاره‌ای مختصر کرده و بازخوانی سیر تطور تصنیف را به وقتی دیگر موکول می‌کنیم:

مرغ سحر ناله سر کن (شجریان)
ای ایران ای سرای امید (ناظری)
تا کی به تمنای وصال تو یگانه (مختاباد)
و ...

تعهد در موسیقی پاپ بروز بیشتری داشته است؛ هم به دلیل تعدد آثار اجرا و منتشر شده، هم به دلیل تکثر خوانندگان و در نتیجه سلایق و مناظر متفاوت و هم شنیده شدن و اثرگذاری. مصداق مشهود تعهد در موسیقی به ویژه موسیقی پاپ، آثار اجتماعی است با سویه‌های اعتقادی، سیاسی و فصل موسیقی اجتماعی و غیر‌اجتماعی، انتقادی بودن اثر است. خوشبختانه موسیقی پاپ در دو دهه‌ای که دچار رنسانس شده کارنامه خوبی دارد؛ اما به لحاظ کمیت کافی نیست که به دو دلیل عمده بازمی‌گردد؛ یکی جدایی هنرمندان سلبریتی‌زده که در خدمت مردم نیستند و دیگری مدیرانی که مسیر کم‌خطر موسیقی بازاری را به موسیقی اجتماعی ترجیح داده‌اند و پشت توجیهات مختلفی در‌امانند.

به بهانه قطعه موسیقی «خوزستان» اثر اخیر و مهم محسن چاوشی، متن تعدادی از اشعار اجتماعی این خواننده مردمی را که با استقبال زیاد مردم نیز، همراه بود، مرور می‌کنیم. اشعاری که غالبا از  «حسین صفا» است. چاوشی یکی از بهترین نمونه‌هاست که نشان دهیم وقتی از موسیقی متعهد سخن می‌گوییم، منظورمان چیست. آن هم در قالب موسیقی پاپ که سال‌ها مخالفانی جدی داشته که آن را خطری برای فرهنگ مردم می‌دانستند. دشواری دیگر موسیقی پاپ آن است که باید در جبهه‌ای دیگر با سرمایه‌داری و مارکتینگ بازار بجنگد. اما همیشه چشمه زلال از دل سنگ‌های سخت می‌روید. از 12 آلبوم مستقل چاوشی از سال 83 با حدود 153 قطعه مستقل و داخل آلبوم، تعداد زیادی از این آثار اجتماعی، اعتقادی و البته انتقادی است. محسن چاوشی با صدای زخمی‌اش گرچه همیشه از دردها می‌خواند اما امید شاه‌بیت آثار اوست و این‌گونه است که انتقادات او از جنس اعتقاد است و مصلحانه شنیده می‌شود.
 

«خوزستان»: حسین صفا
تنهای تنهای تنهایی
مظلوم مظلوم مظلومی
بی‌یار بی‌یار بی‌یاری
خوزستان خوزستان خوزستان
.
بی‌دردا خوابیدن خوابیدن
نامردا خوابیدن خوابیدن
اما تو بیداره بیداری
خوزستان خوزستان خوزستان
.
ای مردم ای مردم ای مردم
بارون کو بارون کو بارون کو
ای بارون ای بارون ای بارون
کارون کو کارون کو کارون کو
.
از خاکت از نفتت از خونت
شب دستش رنگینه رنگینه
ای قاضی ای قاضی ای قاضی
شب جرمش سنگینه سنگینه

بمب بارون بمب بارون بمب بارون
طیاره طیاره طیاره
نارنجک نارنجک نارنجک
خمپاره خمپاره خمپاره

این ظلمه وقتی که زالوها
تو جیب این مردم میلولن
وقتی که خیلی از این مردم
بی‌پوله بی‌پوله بی‌پولن

ای قاضی مردم چی میگن
آبادی آبادی آبادی
ای قاضی این مردم چی می‌خوان
آزادی آزادی آزادی

جان آرا جان آرا جان آرا
خوزستان تنهای تنها شد
خوزستان از اشک این مردم
دریا شد دریا شد دریا شد

ای قاضی مردم چی میگن
آبادی آبادی آبادی
ای قاضی این مردم چی میخوان
آزادی آزادی آزادی
 
«لنگه کفش»: حسین صفا
قطعه «لنگه کفش»، از زبان لنگه کفش کهنه‌ای است که با همه تنهایی و سختی‌های زندگی از غیرت و تلاش دم می‌زند و جان‌مایه این اثر چیزی نیست جز امید. امید حلقه مفقود موسیقی اجتماعی- انتقادی ماست. این قطعه در آلبومی به همین نام در زمستان سال 1384 منتشر شد.

یه لنگه کفش پیر و درب و داغون
افتاده بود یه گوشه خیابون

هیشکی اونو یه لحظه پاش نمی‌کرد
هیشکی یه لحظه هم نگاش نمی‌کرد

می‌گفت که تنهایی و بی‌پناهی
یه روز به آخر برسه الهی

یه‌ لنگه کفش پاره بی‌کس و بی‌ستاره
افتاده زار و گریون یه گوشه خیابون
.
شب بود و شبگردی بارون و باد
رد شدم و چشام به چشماش افتاد

دیدم که زخماش همه از غربته
مثل خودم خسته و بی‌طاقته

دیدم و گفتم که نباید نشست
یه کفش بیچاره رو دید و نشکست

رفتم و گفتم که چرا نشستی
تلف نکن عمرتو دستی دستی

درسته که از همه تنهاتری
اسیر این دردای زجرآوری
.
کفشای غیرتو باید پا کنی
بگردی و لنگه تو پیدا کنی
 
«جنگ‌زده»: پدرام پاریزی
محسن چاوشی اهل خرمشهر است و بیشترین آثار درباره خوزستان در میان همه خوانندگان متعلق به اوست. چاوشی درد خوزستان دارد؛ چه وقتی از گرمای جنوب و بازار خرمشهر می‌خواند، چه وقتی از جنگ و شیمیایی و رشادت می‌گوید، چه وقتی از هوای خاک‌آلود جنوب می‌گوید. «جنگ‌زده» یکی از قطعات آلبوم پرطرفدار امیر بی‌گزند بود که با استقبال بسیار زیادی از سوی مردم همراه شد.


دلت تهرون چشات شیراز لبت ساوه هوات بندر
بمم هر شب تنم تبریز سرم ساری چشام قمصر
دلم دلتنگ تنگستان رو دوشم درد خوزستان
غرورم ایل قشقایی توو رگهام خون کردستان
تو خونه‌ام (یا خونم) جنگ تحمیلی تو خونت ملک اجدادی
خرابم مثل خرمشهر ولی تو خرم‌آبادی
تموم کودکی‌هامو بهم دنیا بدهکاره
تو با لالایی خوابت برد منم با موج خمپاره
دیگه خسته‌ام از این شهر و از این دنیای وامونده
میخوام برگردم اونجایی که انگشتام جا مونده
دلم بعد از تو با هرچی که ترکش داشت جنگیده
دیگه بعد از تو به هرکی که د(ت)رکش کرد خندیده
رو دستم داغ سوسنگرد تو قلبم عشق خونین‌شهر
خیالم رکس آبادان اسیرم باز تو این شهر
موهام(ت) قشلاق دستامه برام بنبسته هر کوچه
مث تالار آیینه به هر سمتی برم پوچه
دیگه خسته‌ام از این شهر و از این دنیای وامونده
می‌خوام برگردم اونجایی که انگشتام جا مونده
دلم بعد از تو با هر چی که ترکش داشت جنگیده
دیگه بعد از تو به هرکی که درکش کرد خندیده
 
«خلیج ایرانی»: حسین صفا و سینا حجازی 
اغلب هنرمندان از جمله خوانندگان و ترانه‌سرایان نسبت به عرق ملی- میهنی خود حساسند و بارزترین جلوه وطن‌دوستی و ایرانی‌گری هنرمندان، در رثای خلیج‌فارس بوده و هست. چاوشی به سبک خودش در قطعه «خلیج ایرانی» رجزخوانی کرده است. ترانه این کار را حسین صفا و سینا حجازی سروده‌اند که هر یک امضای خودشان را پای اثر گذاشته و لحن خود را حفظ کرده‌اند.


تیغیم و می‌بُریم رعدیم و می‌غریم
فریادمون پشت کوهُ تکون میده
از جار و جنجال دشمن نمی‌ترسیم
این خاک خیلی از این بازیا دیده

خون عزیزامون دریاست ای دنیا
طوفان‌ترین دریا با ماست ای دنیا
سبز و سفید و سرخ آباد و آزاده
تا هست این پرچم بالاست ای دنیا

خلیج ایرانی آبی و آزاده
یه ملت عاشق پشت تو وایستاده
برای داشتنِ تو دنیا اگه جمع‌شه
فکر کن اجازه بدیم یه‌مو ازت کم شه

هر آدمی تو دنیا یه تیکه خاک مال اونه
عاشق آب و خاکشه خاک من ایرونه
کوچولو جلوتر نیا این گربه بی‌رقیبه
این گربه استخرش واسه تو زیادی عمیقه

ما دستامون تو دست همه شما دستاتون تو نفته
کوچولو شیطونی بسه دیگه انگاری یادتون رفته
این گربه خوابه ولی اگه بیدار شه می‌غره
شیطونی کنی یهو دیدی گوشتونُ می‌بُره

خلیج ایرانی آبی و آزاده
یه‌ملت عاشق پشت تو وایستاده
برای داشتنِ تو دنیا اگه جمع‌شه
فکر کن اجازه بدیم یه مو ازت کم‌شه

خلیج ایرانی آبی و آزاده
یه‌ملت عاشق پشت تو وایستاده
برای داشتنِ تو دنیا اگه جمع‌شه
فکر کن اجازه بدیم یه مو ازت کم‌شه
 
«نخلای بی‌سر»: محسن چاوشی  
همان‌طور که گفتیم چاوشی بیشترین حساسیت را به زادگاه خود دارد و همواره قطعاتی که برای آن دیار اجرا کرده از کلیشه‌های مرسوم به دور است.
هنوزم شهر من زیباست
ولی مث من افسردست
هنوزم بوی خون میـــــــــــده
هنوز مهجور و سرخوردست

هنوزم بوی خون میده
 هنوز بوی جنون میده
با سرخیــــش راه دریا رو
به ماهی‌ها نشون میده

هنوزم روی دیواراش
نشون گلوله‌ها پیداست
هنوز تو کوچه‌هاش عطر
تن فرمانده جهان‌آراست

هنوز آواز می‌خونن
تموم مردای بندر
واسه زخمای بی‌مرهم
برای نخلای بـــی‌ســــر

با اینکه دورم از شهرم
با اینکه آخر خطــــــــم
با اینکه شهر ویرونست
هنوزم عاشق شطــــم

خدایا من با این مــــردم
با این احساس همدردم
نذار با دستای خالی
به خرمشهر برگردم

 «خودکشی ممنوع»:  ترانه مکرم
ترانه مکرم، شهرتش را مدیون چند اثری است که با چاوشی کار کرده است؛ به ویژه در فیلم سینمایی سنتوری. «خودکشی ممنوع» یکی از همکاری‌های موفق مکرم و چاوشی بعد از «گوشی رو بردار تا صدات...» است؛ قطعه‌ای که عنوانش بیانگر ترانه کار است. این قطعه با توجه به میکس و مستر خاص چاوشی فضای جالبی را ایجاد کرده است.
از این بالا نیگا کـردم زمین منـو صدا می‌‌‌زد
یکی می‌گـف بپر پایین یکی تـو قلبم جـا می‌زد

وقـت تمـوم کـردن کار شهامـت دل بریدن
خط کشیدن دور همـه به حـس پرواز رسـیدن

حـالا باید چی کار کنـم خاطـره‌ها رو خـط زدم
کـاری که اینـجا ندارم گـذشتن و خـوب بلدم

برای گـریه کـردنات یکـی دو روزی کـافیه
سـیا بپوش بـرای من اینم بـرای قافیه

فقط مـن از اینجا مـیرم فک نکنم چـیزی بشه
نه آسـمون زمین میاد نه ابری بـارونی مـیشه

حرفـای آخرو زدم کـارو باید تمـوم کنم
حیفـه که این ثانیه رو بــرای حرف حـروم کنم
 
 «واسه آبروی مردمت بجنگ»: روزبه بمانی
محسن چاوشی احتمالا تنها خواننده پاپ مشهور و محبوبی است که همکاری‌های کمی با روزبه بمانی داشته است. اما همان تعداد کم هم جزء پرمغزترین قطعات این سال‌ها بوده است. زاویه‌دید جدید و استفاده از تعابیر بکر، از شگردهای تخصصی هر دو نفر است.
حاضرم به خاطر غرور تو
به نبرد همه ی دنیا برم
من زمین خوردم تمام عمرمو
تا همین یه پله رو بالا برم
من زمین خوردم تو بالاتر بری
تا همه دنیا تورو صدا کنن
اگه بالا رفتم از این پله‌ها
واسه این بوده تورو نگاه کنم
از یه سینه ستبر خالی و
زور بازو پهلوون نمی‌شه ساخت
از خودت کم کن به عشق مردمت
رو ترازو پهلوون نمی‌شه ساخت
میون این پهلوونا هیچ کسی
با یه برد احساس خوشبختی نکرد
واسه آبروی مردمت بجنگ
این مدالا تختیُ تختی نکرد
گاهی اون کسی زمینت می‌زنه
که خودت حس می‌کنی تو مشتته
وقتی اون گنده‌ترا رو می‌بری
 شک نکن که قلب مردم پشتته
.
از یه سینه ستبر خالی و
زور بازو پهلوون نمیشه ساخت
از خودت کم کن به عشق مردمت
رو ترازو پهلوون نمی‌شه ساخت

 

 

روزنامه فرهیختگان

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------