كارنامه سينمايی بهرام توكلی کارگردان «تنگه ابوقريب»
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : یکشنبه, 04 شهریور 1397 14:36
كارنامه سينمايي بهرام توكلي مجموعهای است تجربي از نگاه عميق به مسائل دروني انسان كه هر بار قالبي مخصوص به خود را براي بيان روائي و تصويري به خود اختصاص داده است. فیلمسازی كه با نشانه رفتن لایههای دروني بشري به غیرقابلدسترسترین و درعینحال ملموسترین لایهها نفوذ كرده و بدون آنكه آنها را مبتذل جلوه دهد، براي مخاطب قابلدرک میکند.
«پابرهنه در بهشت» در سال ١٣٨٦ كه پرداختن مستقيم به بيماري ايدز و مبتلايان به آن چندان باب و البته سهل نبود، به آسايشگاه ايزوله شده اين بيماران پرداخت. اثري تجربهگرا بر بستري از نوآوریها در حيطه روايت، درامپردازي و اجرا كه با كمترين اطلاعات از كاراكترها، مکانها و موقعیتها آغاز میشود و در سيري كابوس وار بهتدریج مخاطب را با خوانشي جديد از آدم ها و موقعيت هاي جاري مواجه مي كند.
فيلم داستان روحاني جواني به نام يحيي است كه براي پوشيدن لباس روحانيت ترديد دارد و براي غلبه بر اين ترديد تصميم میگیرد به شكلي خودخواسته به آسايشگاه قرنطينه بيماران مبتلابه ايدز برود تا بهواسطه اين همجواری به تزكيه نفس برسد. در اين فيلم هرچند بيماري ايدز نمود رئال دارد اما بهمثابه يكي از عوارض جامعه مدرن كه در آن اخلاق دچار خدشه شده، موردتوجه قرارگرفته است. اين نمونهای از خوانش متفاوت و شخصي است كه توكلي به مسائل جاري بشر امروز دارد كه لایههای دروني انسان را به شكلي غير کلیشهای نشانه میرود.
«پرسه در مه»تجربه يك فرم روائي جديد را براي به تصوير كشيدن مضموني متعارف محور كار قرار داده است. فيلم داستان زندگي يك موسيقيدان است كه دچار تلاطمات روحي و رواني شده و نسبت به خود و خلاقيتش ترديد میکند. اين وضعيت بر زندگي خانوادگي، حرفهای و اجتماعي او تأثير میگذارد تا جايي كه در بنبست ذهنش گم میشود.
توكلي براي روايت اين قصه كه داستاني پيچيده و دروني را به زبان تصوير ترجمه میکند، فرم متقاطع را تجربه كرده است. درواقع راهي خاص براي واكاوي روح خسته يك هنرمند خلاق كه در حال فرورفتن در باتلاق است. درنهایت تقاطع روایتها درگذشته دور، گذشته نزديك و زمان حال شرايطي ايجاد میکند تا روند تدريجي سقوط قهرمان از كنار هم قرار دادن قطعات اين پازل وضوح پيدا كند.
«اينجا بدون من» با اقتباس از نمايشنامه «باغوحش شيشهاي» تنسي ويليام، فيلمي ساده و روان و بدون ساختارشكني در فرم و روايت است و اين نكته را به اثبات میرساند كه تجربهگرایی اين فیلمساز بيش از هر چيز تابع نياز قصه، درام و فيلم است.
در اين فيلم قصه بر محور روابط انساني بانفوذ به لایههای ناديده آدمهای درگير بحرانهای بيروني و دروني پيش میرود. كاراكترهايي كه با چينش خاص روابط و روندي ملايم درام را پيش میبرند و نيازي به ساختارشكني و تجربههاي فرمي براي روايت و بيان بهتر قصهشان وجود ندارد. به همين دليل كارگردان اصرار ندارد اين وجه ساختارشكني را به فيلم تحميل كند تا تبديل به ويژگي سبكي فیلمسازیاش شود.
«آسمان زرد کمعمق» روايتي است از پیچیدگیهای ذهن يك انسان در كشمكش با تئوریهای فلسفي براي اثبات انتخابگری بشر كه درنهایت حكم به تقديري بودن مرگ وزندگی میدهد. در اين فيلم داستان بيش از هر چيز بهانهای است براي پرداختن به آنچه در زيرلايه درام جريان میزند كه چيزي نيست جز دغدغههای ذهني و دروني بشر كه برگردان آنها به كلام مشكل است چه برسد به زبان تصوير. فيلم در عين امکانهای متفاوت و خاصي كه در اختيار فیلمساز براي ترجمه تصويري دغدغههایش قرار میدهد، پیچیدگیهای خاص خود را دارد. بخصوص ازاینجهت كه در صورت عدم اغنا تصويري مخاطب، به اين دليل كه قصه پررنگي مطابق با اصول متعارف داستانگویی ندارد، میتواند مخاطب را سرخورده و سردرگم كند.
«يگانه» با اقتباس از نمايشنامه «اتوبوسي به نام هوس» تنسي ويليامز، خوانشي ايراني از اين درام دارد كه بر محور رابطه يك زوج و خواهر ناتني زن حركت میکند كه با ورود خود آرامش خانه و رابطه اين زوج را با يادآوري گذشته برهم میزند.
فيلم متكي بر جزئياتي است كه روابط سه كاراكتر محوري را از خلال گذشته در زمان حال به چالش میکشد و كدهايي از گذشته و حال ارائه میشود كه قرار است در زمان حال به كار بيايند يا لایههای پنهان آنها را عيان كند.پیچیدهترین و جذابترین شخصيت اين مثلث، كاراكتر نسرين با بازي پانته آ بهرام است كه بهواسطه بازي ظريف و متكي بر جزئيات بهرام بهشدت قابلباور و ملموس میشود.
روزنامه اعتماد