نگاهی به فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده»، ساخته هومن سیدی
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 07 آبان 1397 12:57
هومن سیدی در آثارش همواره به آنچه خلق کرده متعهد بوده و این نکته بزرگترین نیازی است که سینمای ایران را به جلو پرتاب میکند. از «آفریقا» تا «مغزهای کوچک زنگ زده» سیدی روند روبه صعودی را در پیش گرفته و مقصد خود را از پیش تعیین کرده است. «مغزهای کوچک زنگ زده» به عنوان آخرین اثر سیدی تکامل یافتهترین اندیشهای است که یک فیلمساز میتواند از جامعه متحجر خود داشته باشد . لزوما این تحجر نیاز به کلی گویی ندارد و همين که فیلمساز روایتی از مشاهدات پیرامون خود داشته باشد، میتواند به نقدی که بر چنین اندیشه هایی دارد نزدیک شود.
سینمای سیدی ، سینمای غربی نیست
در برخورد با ساختار سینمایی این اثر باید نوشت که دکوپاژی برای یک فیلمنامه ایرانی متناقضترین دستاوردی است که به مخاطب ارائه داده میشود. هومن سیدی با به کار گیری عناصر آکادمیک سینمای جهان در برابر فیلمنامهاش موضع جهتمندی به ساختار اثر داده است اما این جهت کمی در سینمای ایران گندهگویی به نظر میرسد. اول اینکه مخاطب ایرانی از یک اثر ایرانی انتظار چشماندازهای گرافیکی و قاببندی های نولان گونه ندارد و به همین جهت عادت کرده تا دوربین رودست ببیند و میزانسن را آشفته حال دریابد.
سیدی با استفاده از مهمترین الگوهای سینمایی ثابت میکند که سینما آنچه تاکنون دیدهاید، نیست و میتوان از یک فیلمنامه و حال و هوای ایرانیزه شده اثری پویا و متفکرانه خلق کرد و به دنبال نوآوری در سینما نبود. تا این جا مشکلی با کوپاژ این اثر ندارم اما وقتی مخاطب حس میکند این فیلم ایرانی نیست و تارانتینو پشت دوربین این فیلم جلوس کرده آنجاست که باید کمی تامل کرد. اول تکلیف را روشن کنم که سیدی یک سینماگر غرب زده نیست بلکه او سائقهای هنری خود را از سینماگرانی آموخته که خود به آنچه خلق می کنند، متعهد نیستند و تا حدودی در آثارشان این نقیضه را می توان یافت . در اینجا قصد واکاوی این موضوع را ندارم بلکه میخواهم به این نتیجه برسم که «مغزهای کوچک زنگ زده» همان قد که سینمایی است، میتواند مضحک و خندهدار به نظر آید اگر فیلمساز تا به این اندازه سعی در بزرگ نمایی قابهای خود داشته باشد.
قاب هایی که خالی از فنا هستند
هومن سیدی چشمانداز وسیعی نسبت به اطراف خود دارد. بازی خوبی که از اصلانی شاهد هستیم بیش از ۷۰ درصدش کاری است که سیدی انجام داده و به نظرم من نوید محمد زاده و فرهاد اصلانی در کنار هم میتوانند یک باند مافیایی خوب برای سینمای ایران باشند. از سویی دیگر سیدی همچنان بر ایجاد هیجان از طریق تنشهای عصبی با استفاده از دیالوگها و کنشهای بازیگران تاکید دارد که در این اثر به اوج خود رسیده و «۱۳» و «اعترافات ذهن خطرناک من» را پشت سر نهاده است .
اما مهمترین وجه سینمایی که در آخرین ساخته سیدی به بلوغ رسیده، قاببندی سینمایی وی است. قاب ها با توجه به پیشینهای که فیلمساز در کارهای گرافیکی و نقاشی دارد بسیار سوژه محور هستند و به خوبی می توانند به کشف لایههای فیلمنامه از سوی مخاطب کمک کنند اما همانطور که در بالا به آن اشاره کردم، چنین سینمای مرسوم سینمای دیالوگ زده ایران نیست که میخواهد با شعار نظر خود را به مخاطب القا کند. سینمایی که از «آژانس شیشه ای» تا «جدایی نادر از سیمین» همواره هدف را سخنرانی برای مخاطب گذاشته و از وجه هنری این ابر رسانه غافل مانده است. پس باید چنین نوشت که سیدی با پشت سر گذاشتن روند سینوسی در در رسیدن به اندیشهای مناسب یک جامعه تحجر زده اکنون وجههای از سینما را به سینمای ایران نمایش میدهد که گویی برای همه تازگی و جذابیت دارد اما غافل از اینکه سینمای واقعی این چنین است .
درون گرایی خلاقانه برای رسیدن به مدرنیته معقوله ای که سیدی در تک تک آثارش به آن اشاره میکند و این درون گرایی در «مغزهای کوچک زنگ زده» به نهایت خود میرسد؛ از سویی دیگر سیدی میخواهد میان ارباب و رعیت در این اثر تفرقه اندازد غافل از اینکه خود فیلمنامه انکار شدید جامعه است که میخواهد این چنین باشد اما با فرهنگ روز مغایرت دارد . فیلم پر تعلیق و به معنای واقعی کلمه دراماتیک «مغزهای کوچک زنگ زده» این امکان را به مخاطب میدهد که در سینما بی نمای ایران برای چند دقیقه هم که شده تصاویر و قصهای را شاهد باشد که تماما سینمایی است و میخواهد از سینمایی بودن خود دفاع کند.