جواد عزتی و بازیگران «دردسرهای عظیم» درباره این سریال چه می‌گویند؟



اخبار , اخبار فرهنگی,سریال های ماه رمضان,جواد عزتی و دردسرهای عظیم

 

از سه سريالي كه در ماه مبارك رمضان امسال از تلويزيون پخش مي‌شود، «گاهي به پشت سر نگاه كن» يك ملودرام اجتماعي/خانوادگي است و دو سريال ديگر يعني «پايتخت٤» و «دردسرهاي عظيم٢» درامي طنز است.

از سه سريالي كه در ماه مبارك رمضان امسال از تلويزيون پخش مي‌شود، «گاهي به پشت سر نگاه كن» يك ملودرام اجتماعي/خانوادگي است و دو سريال ديگر يعني «پايتخت٤» و «دردسرهاي عظيم٢» درامي طنز است. «گاهي به پشت سر نگاه كن» پيش از شروع ماه مبارك رمضان ساختش به اتمام رسيده است و در اين ايام به صورت مرتب و مشخص پخش مي‌شود اما دو سريال ديگر همزمان با ماه مبارك رمضان در حال فيلمبرداري و آماده‌سازي براي پخش از تلويزيون هستند.

 

در ايام شب قدر اين دو سريال به دليل طنز بودن‌شان پخش نمي‌شدند و تنها «گاهي به پشت سر نگاه كن» بود كه هر شب در ساعت مشخصش‌ پخش مي‌شد. البته پخش نشدن آن دو سريال براي سازندگانش بد هم نبود چون در همين چند روز توانستند خودشان را در ارايه سريال جلوتر بيندازند. براي گزارش از اين فشردگي در ساخت سريال و شب و‌روز كار كردن بايد يكي از اين دو سريال را انتخاب مي‌كرديم.

 

فيلمبرداري «پايتخت٤» كه در شمال بود و «دردسرهاي عظيم٢» هم كه در سوهانك؛ به سراغ گزارش از «دردسرهاي عظيم٢» رفتيم كه پس از ايام شهادت و شب‌هاي قدر، از شبكه سه و جمعه شب دوباره پخش‌اش شروع مي‌شود. در «دردسرهاي عظيم٢» مهدي هاشمي، مريم سعادت، الناز حبيبي، جواد عزتي، شهين تسليمي، پرستو گلستاني، مهران رجبي، زهره فكور صبور، امير غفارمنش، اشكان اشتياق و... ايفاي نقش مي‌كنند و كارگردان اين مجموعه برزو نيك‌ نژاد است كه سري اول اين سريال را نيز كارگرداني كرده است. «اعتماد» با حضور بر سر صحنه اين سريال در ايام پنج روز تعطيلي نمايش‌اش از تلويزيون با برزو نيك نژاد، جواد عزتي مريم سعادت، شهين تسليمي و الناز حبيبي در پشت صحنه اين سريال گپ زده است.

 يك روز گرم تابستاني مهمان گروه فيلمبرداري سريال «دردسرهاي عظيم۲» شديم، مجموعه‌اي كه در شب‌هاي رمضان از شبكه سوم سيما پخش مي‌شود و توانسته در ساعات ابتدايي افطار مخاطبان را پاي جعبه جادو بنشاند.

لوكيشن اصلي مجموعه در سوهانك واقع شده، البته انتهاي آن، كوچه‌اي به نام «تنگه» كه آسفالت هم نيست و بالا رفتن از آن مساوي يك كوهنوردي حسابي است. خانه‌اي بزرگ و حياط‌دار با دو در، خانه منير، لطيف و آلاچيقي كه اعضاي فاميل دور آن جمع مي‌شوند، همين‌جاست. اعضاي پشت صحنه در حيات نشسته‌اند و گروه فيلمبرداري در حال تمرين براي سكانس افطار در خانه هستند. بهار تازه از سر كار برگشته، منير بچه را نگه داشته و حالا مي‌خواهند سفره افطار را حاضر كنند.

 

در همين ميان منوچهر هم كه از دست عروس‌هايش به خاطر كارهايي كه براي به دست آوردن خانه انجام داده‌اند، ناراحت است به آنجا آمده و قصد دارد خبري را هم به گوش بهار برساند. دفتر خاطرات عمويش را كه همه اتفاقات زندگي خودش و اطرافيانش را در آن ثبت مي‌كرده پيدا كرده‌اند و ممكن است در آن چيزهايي درباره لطيف هم پيدا كنند. ساحل دختر كوچولوي بازيگر فيلم خسته است، گرمش هم هست و اين را مي‌توان از قرمز شدن پوست صورت و بدنش فهميد. تمرين‌ها را با عروسك انجام مي‌دهند تا بچه در بغل پدرش كمي سرحال بيايد.

منير: مادرش رو پيدا مي‌كرديد، بهتر بود.

بهار: ‌اي بابا منير خانم، بچه كه گم نشده، خود مادره آورده گذاشتش تو ماشين آقا لطيف.

منير: (در حالي كه بچه را بغل بهار مي‌دهد) به خدا آنقدر كار دارم، هنوز هيچي براي افطار حاضر نكردم. منوچهر سر‌مي‌رسد و گفت‌وگوها در آشپزخانه ادامه پيدا مي‌كنند، منير بيرون مي‌رود و صحبت‌ها ميان بهار و پدربزرگش درباره دفترچه شروع مي‌شود. پشت صحنه شلوغ است، هركسي كاري را انجام مي‌دهد تا همه‌چيز بر اساس برنامه‌ريزي‌ها پيش برود، شهين تسليمي كه در نقش منير بازي مي‌كند، حالا روي صندلي زير سايه‌هاي درخت گردو نشسته، به جوان‌ترهايي كه كنارش هستند، مي‌گويد: «اين گردوهايي كه كامل نرسيده‌اند، دواي مرض قند هستند، اگر سه شب چندتا از آنها را با پوست له كنيد و به بيمار بدهيد، حالش خوب مي‌شود» و يكي از بچه‌ها را صدا مي‌كند كه برايش چند تا از گردوهاي كال را بكند تا براي كسي ببرد.

همه براي گرفتن تصويرهاي اصلي حاضر هستند كه ساحل كوچولو خستگي‌اش را با خميازه‌هاي پي‌درپي نشان مي‌دهد، با اين حال چندبار سعي مي‌كنند تصويرها را بگيرند كه خوب از آب در نمي‌آيد و ساحل هم چندباري گريه مي‌كند، ساحل خوابش گرفته و گروه كار را متوقف مي‌كنند تا بخوابد و بيدار شود، در اين مدت بيشتر اعضاي حاضر در لوكيشن با گوشي‌هاي‌شان سرگرم مي‌شوند يا با يكديگر عكس يادگاري مي‌گيرند.

 

در مدت زماني كه بازيگر اول صحنه خوابيده، مي‌توان پاي صحبت‌هاي بازيگرها و كارگردان نشست. حسين محب اهري كه نقش منوچهر را بازي مي‌كند درباره زمان كاري فشرده‌تر در برنامه‌هاي مناسبتي مي‌گويد: «فكر نمي‌كنم كار كردن كسي را اذيت كند، چون ما معمولا در زماني كه بايد كار كنيم، كمتر فعاليت انجام مي‌دهيم اما در پروژه‌هايي كه زمان مشخصي براي پايان‌شان وجود دارد، فشرده‌تر كار مي‌كنيم. » او يكي از حسن‌هاي ساخت سري مجموعه‌هاي چند قسمتي را اين‌گونه معرفي مي‌كند: «وقتي سري‌هاي ديگري از يك مجموعه كه پيش از اين ديده شده، ساخته مي‌شود به عوامل كمك مي‌كند كه از نقطه نظراتي كه پيش از اين ارايه شده، استفاده و بتوانند نقاط قوت را بيشتر و نقاط ضعف را كمتر كنند.

 

همچنين ماه رمضان زمان مناسبي براي پخش سريال‌هاست و معمولا هم مردم آنها را دنبال مي‌كنند. » محب اهري در پايان تاكيد مي‌كند كه تلويزيون يك مجله تصويري است و در آن داستان‌هاي سرگرم‌كننده هم وجود دارد كه سريال‌ها هستند و خيلي نبايد به دنبال نقد آنها باشيم.

 

برزو نيك‌نژاد، كارگردان اين مجموعه تلويزيوني درباره ساخت ادامه «دردسرهاي عظيم» مي‌گويد: «براي ساخت مجموعه قبلي از دل‌مان مايه گذاشتيم و فكر مي‌كنم همان اتفاق دلي هم باعث شد آن مجموعه به دل مردم بنشيند و خود به خود مديران و تهيه‌كننده به اين نتيجه رسيدند كه كار را ادامه دهند.» او درباره تغييرات فضاي مجموعه توضيح مي‌دهد: «ما سعي كرديم خيلي تفاوت نداشته باشد، اما مطمئنا در اين سري درام كار بيشتر شده و شايد صحنه‌هاي اشك‌آلود در آن بيشتر شده‌ باشد كه البته بيشتر به خاطر پخش شدن در ماه رمضان است و مطمئنا اگر قرار بود مجموعه در عيد پخش شود، حال و هواي ديگري هم داشت.

 

اين مجموعه در سري قبل هم طنز نبوده، فقط ممكن است در برخي صحنه‌ها موقعيت‌هاي كمدي را به وجود آورده باشيم.» اين كارگردان دليل چند قسمتي شدن مجموعه‌هاي مختلف را تاثير يك شخصيت بر روند داستان توصيف مي‌كند و ادامه مي‌دهد: «خيلي قصه‌هاي قوي وجود دارند كه ممكن است نتوانيم به سري دوم آنها فكر كنيم، اما وقتي يك كاراكتر دوست‌داشتني داشته باشيم، مي‌توانيم به ادامه‌دار بودن آن اميدوار باشيم.» نيك‌نژاد تاكيد مي‌كند كه هرچقدر در سينما فيلم‌هاي‌مان با انتهاي باز تمام مي‌شوند، به جايش در تلويزيون قطعا پايان داريم و سرنوشت همه كاراكترها هم مشخص مي‌شود.

 

او همچنين بزرگ‌ترين دليل ساخت اين مجموعه را در كنار موضوعاتي مانند زندگي شرقي، احترام به بزرگ‌تر و ديگر موضوعات، وجود اميد مي‌داند و مي‌گويد: «بايد يادمان باشد كه هر دردسري كه به وجود مي‌آيد، اميد و توكل وجود دارد و هميشه افرادي هستند كه براي حل مشكلات در كنار ما هستند.»گلدان‌هاي شمعدوني كه در اطراف خانه منير هستند، به نظر تشنه مي‌آيند، شهين تسليمي كه حالا منتظر بيدار شدن بچه است، نگران اين گل‌ها در هواي گرم تابستان است، آب‌پاشي مي‌گيرد و همه‌شان را آب مي‌دهد، مي‌گويد: «گناه دارند، زبان بسته‌ها! هوا گرم است و اينها تشنه‌شان مي‌شود.

 

گاهي بايد به فكر حيوانات هم باشيم، مي‌توانيم ظرف كوچك آبي را گوشه كوچه بگذاريم تا بخورند، من حيوانات و گياهان و هر چيزي را كه خداوند خلق كرده، دوست دارم. » اين بازيگر با اشاره به اينكه دردسرها در «دردسرهاي عظيم» خيلي عظيم شده‌اند، ادامه مي‌دهد: «همين حضور يك بچه كم سن و سالي كه در بيشتر سكانس‌ها هم حضور دارد، كار ما را سخت كرده، بايد منتظر بمانيم بخوابد و سرحال باشد.

 

البته در لوكيشني كه حالا هستيم، به دليل مكان و درخت‌هايي كه دارد؛ هوا نسبت به قسمت‌هاي ديگر شهر خنك است. » تسليمي درباره منير مي‌گويد: «من همچنان صاحب ‌خانه‌اي هستم كه به دنبال خوشبخت كردن پسرم هستم؛ پسري كه خيلي هم از پس كارها بر نمي‌آيد.

 

از آن‌جايي كه متن تكه تكه به دست‌مان مي‌رسد، نمي‌دانيم در آخر چه اتفاقي مي‌افتد، اما از آن‌جايي كه من شخصيت مغروري دارم و نمي‌خواهم به او بربخورد، دوست دارم دختر خوبي را پيدا كنم و عروسي مجللي را هم براي پسرم بگيرم.» تسليمي از اينكه نمي‌داند پايان داستان چه اتفاقي مي‌افتد و هربار با ديدن متن جديد همه آن را مي‌خواند تا بداند در انتها چه مي‌شود، برايش جالب است، اما از طرفي هم معتقد است وقتي قرار باشد كاراكتري را بازي كنند، بايد بدانند تا پايان چه رفتارها و كارهايي دارد و چه شخصيتي را دنبال مي‌كنند.

 

ساحل كوچولو بيدار مي‌شود و سرحال و پرانرژي براي فيلمبرداري حاضر مي‌شود، بعد از گرفتن سكانسي كه پيش از خواب او تمرين كرده بودند، حسين محب اهري و شهين تسليمي از اعضاي گروه خداحافظي مي‌كنند و مي‌روند، حالا همه منتظر رسيدن مريم سعادت و جواد عزتي هستند.

عقربه‌ها ساعت هفت را نشان مي‌دهند كه صداي جواد عزتي مي‌آيد، در همان بدو ورود سراغ ساحل مي‌رود و از آن‌جايي كه رابطه خوبي با هم دارند، انرژي را در چشم‌هاي ساحل هم مي‌توان ديد، عزتي هم كم نمي‌گذارد و مشغول بازي با او مي‌شود.

 

در همين زمان مريم سعادت از راه مي‌رسد و پيش از گريم و تعويض لباس درباره سري دوم اين مجموعه مي‌گويد: «زماني يك داستان مي‌تواند ادامه داشته باشد كه خوب پرداخته شود و اگر قرار باشد با سرهم‌بندي كاري را انجام دهند، حتما ادامه خوبي براي مجموعه نبود. اما خوشبختانه فكر مي‌كنم دردسرهاي عظيم خط خوبي را دنبال كرده و مردم هم نظر مثبتي به آن داشته‌اند. » او فيروزه را همان فيروره سري قبل تعريف مي‌كند كه حالا وجوه مختلفي از زندگي‌اش را مي‌بينيم و با مشكلاتش بيشتر آشنا مي‌شويم.

 

مريم سعادت با تاكيد بر اينكه در مديوم‌هاي مختلف بازيگري، تئاتر را بيشتر از بقيه مي‌پسندد، ادامه مي‌دهد: «وضعيت در سينما و تلويزيون متفاوت است، در سينما مردم پول مي‌دهند و مي‌روند و انتظار ديدن يك كار خوب را دارند، با اين حال تا پايان مي‌نشينند.

 

اما تلويزيون در خانه خيلي از ماها هميشه روشن است و با اينكه هر كسي كار خودش را انجام مي‌دهد، اما از اتفاقاتي كه در آن مي‌افتد هم خبر دارد، در اين شرايط ايجاد جذابيت براي مخاطب كار خيلي سخت‌تري است تا او را پاي مجموعه نشاند، كاري كه تلويزيون تاكنون نتوانسته انجام دهد. اصلا چه اشكالي دارد در همه ماه‌هاي سال مانند محرم و رمضان، برنامه‌ريزي‌هايي براي ساخت سريال پر‌مخاطب وجود داشته باشد؟ در اين شرايط هم بازيگرها هم كارگردان‌ها انگيزه بيشتري خواهند داشت و رقابت‌ ميان گروه‌هاي سازنده باعث توليد كارهاي بهتر مي‌شود.»

الناز حبيبي هم كه در اين مجموعه‌ها در نقش بهار حاضر شده، مي‌گويد بهار هيچ تفاوتي با مجموعه قبلي نداشته و او براي پايان اين مجموعه هيچ نظريه‌اي ندارد!

جواد عزتي در پشت صحنه خيلي خوش‌اخلاق است، ساحل هم به قدري با او احساس راحتي مي‌كند كه وقتي بغل اوست، نه گريه مي‌كند و نه بهانه مي‌گيرد، خودش دليل اين موضوع را كوچك بودن ساحل در روزهاي ابتدايي فيلمبرداري مي‌داند و مي‌گويد: «در آن زمان ساحل تقريبا شش ماهه بود و خيلي تصويري از چهره‌ها نداشت، در مدتي كه فيلمبرداري مي‌كرديم، او هم بزرگ شد و چون در بيشتر صحنه‌ها در بغلم بود، خيلي به من عادت كرد. »

 

بازيگر نقش لطيف توضيح مي‌دهد: «قصه‌اي كه براي سري دوم نوشته شده به نظرم بهتر از سري اول است و فكر مي‌كنم اگر به يك قصه خوب نمي‌رسيدند هم نبايد اين مجموعه ساخته مي‌شد. » البته خودش نمي‌تواند بين اين دو سري يكي را انتخاب كند و با اينكه هميشه نقدهايي به مجموعه‌هاي مختلف وجود دارد، اما در نگاه كلي، قصه، كارگرداني و در برخي قسمت‌ها بازي‌ها را بهتر از سري اول مي‌داند.

 

عزتي با بيان اينكه در اين سري لطيف در موقعيت‌هاي تازه‌تري قرار گرفته است، مي‌گويد: «با تغيير اين موقعيت‌ها بعدهاي مختلفي از يك كاراكتر را مي‌بينيم كه البته در اين قسمت‌ فشارها روي لطيف بيشتر شده است و به همين دليل عكس‌العمل‌هاي جدي‌تري از او را مي‌بينيم.

 

در سري قبلي قصه‌ها پخش‌تر بود، اما اينجا به شكل مستقيم‌تري داستان‌ها به لطيف اشاره مي‌كنند. » اين بازيگر كه خودش هم از اين بلايي كه بر سر لطيف مي‌آيد در تعجب است، با خنده مي‌گويد: «فكر مي‌كنم خود نويسنده‌ها هم از نفس افتاده‌اند.»بعد از اين صحبت‌ها گروه براي ادامه فيلمبرداري حاضر مي‌شوند.

 

هركدام در جايي كه كارگردان تعريف كرده مي‌ايستند و مي‌نشينند. همه‌چيز آماده شروع فيلمبرداري است؛ قرار است سر سفره افطار بهار به لطيف درباره دفترچه خاطرات عمويش بگويد. دفترچه‌اي كه معلوم نيست در آن درباره لطيف چه نوشته شده و احتمالا لطيف را نگران‌تر از وضع حالايي كه هست بكند ؛ بيچاره لطيف.

 

اخبار فرهنگی - خبرآنلاین

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------