پانته‌آ پناهی ها: تئاتر را برای زندگی كردن دوست دارم



شايد در نخستين صحنه‌هايي كه از «نفس» مي‌بينيد، باورتان نشود پيرزن بداخلاق و غرغروي شصت و هفت، هشت ساله «نفس»، پانته‌آ پناهي‌هاي مهربان و دوست‌داشتني است كه ٣٠ سال از نقش خود كوچك‌تر است.

روزنامه اعتماد -  شايد در نخستين صحنه‌هايي كه از «نفس» مي‌بينيد، باورتان نشود پيرزن بداخلاق و غرغروي شصت و هفت، هشت ساله «نفس»، پانته‌آ پناهي‌هاي مهربان و دوست‌داشتني است كه ٣٠ سال از نقش خود كوچك‌تر است. هر بازيگر كاربلدي مي‌داند بازي در اينچنين نقش‌هايي جرات و البته قدرت ريسك بالا مي‌خواهد و پناهي‌ها بازي در چنين نقشي را قبول كرده تا به گفته خودش به نكات جالب و قابل كشف در هنر بازيگري دست يابد.

 

اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,پانته‌آ

 

پانته‌آ پناهي‌ها نقش «ننه‌آقا» را عجيب‌ترين و دور از ذهن‌ترين نقشي مي‌داند كه تا به حال بازي كرده است. براي توصيف نقش‌آفريني اين بازيگر در فيلم «نفس» مي‌توان به نقطه نظر هوشنگ گلمكاني، منتقد سينماي ايران و نقدي كه پس از جشنواره فيلم فجر نوشت، رجوع كرد. گلمكاني در بخشي از نظر خود اينچنين گفته بود كه «در همان نخستين سكانس، پيرزن روستايي پرده را تسخير مي‌كند. يك پيرزن به‌شدت آشنا و باورپذير، فارغ از جلوه‌گري‌هاي نمايشي مصنوعي.»

پانته‌آ پناهي‌ها اين روزها با فيلم «نفس» به كارگرداني نرگس آبيار در جشنواره جهاني فيلم فجر حضور دارد. با اين بازيگر درباره جزييات نقش «ننه آقا» در اين فيلم سينمايي به گفت‌وگو نشستيم.

در فاصله بين بازي در فيلم‌هاي «مواجهه» و «آن مرد را نكشيد» تا بازي در فيلم «خانوم» تينا پاكروان حدود ١٠  سال در سينما بازي نكرديد. دليل حضور نداشتن در طول اين سال‌ها در سينما چه بود؟
واقعيت اين است كه از بازي در تئاتر لذت مي‌بردم و دلم نمي‌خواست به سينما بيايم. از دنياي بازيگري سينما لذت نمي‌بردم و از داستان‌هايي كه پيرامون هنر بازيگري در سينما وجود داشت نيز خوشم نمي‌آمد. زماني كه تازه وارد تئاتر شده بودم، پيشنهاد بازي در سينما به من داده شد. اما من خواستم كه اجازه دهند به جاي بازي منشي صحنه شوم ولي در نهايت يك نقش هم بازي كردم. به اين ترتيب بازي در فيلم «مواجهه» در كنار كار منشي صحنه بودنم اتفاق افتاد. بعد از اين فيلم در سال ٧٩ در فيلم «آن مرد را نكشيد» رفتم اما بعدها توقيف شد. همان‌جا بود كه تصميم گرفتم ديگر بازيگري سينما نكنم و همزمان با بازي در تئاتر، پشت صحنه سينما بمانم. تا اينكه همكاري و دوستي دلنشيني بين من و تينا پاكروان سر فيلم «وقتي همه خوابيم» بهرام بيضايي شكل گرفت. بعد از آن تينا به من گفت من نقشي برايت در فيلم خودم نوشته‌ام و تو بايد آن را بازي كني و من هم قبول كردم.

در واقع با فيلم «خانوم» به كارگرداني تينا پاكروان به بازي برگشتيد و آغاز موفقيت‌هاي بعدي خود در عرصه بازيگري در سينما را به نوعي كليد زديد.
همين طور است. بعد از به پايان رسيدن بخش اول «سرزمين كهن» ساخته كمال تبريزي، حرفه منشي صحنه در سينما را كنار گذاشتم و تئاتر را جدي دنبال ‌‌كردم. در همين زمان بود كه با كيارش اسدي‌زاده آشنا شدم و گفت كه فيلمنامه‌ «گس» را نوشته و نقشي براي من نيز در نظر گرفته است و تاكيد كرد كه اگر كمك نكنم، نمي‌تواند فيلم را بسازد. خلاصه با اصرار زياد و البته توجه به اين موضوع كه قرار بود صابر ابر نقش مقابل مرا را بازي كند، قبول كردم. در واقع بازي در اين دو فيلم به شكل حرفه‌اي براي من اتفاق نيفتاد و به واسطه دوستي با عوامل، كاملا دلي كار كردم.

براي هر دوي آنها هم جايزه‌هايي گرفتيد؟
بله. «گس» در ونيز جايزه مجموع بازيگران را گرفت و در جشنواره فجر در بخش فيلم اولي‌ها براي فيلم «خانوم» جايزه ويژه‌اي به من و امير جديدي داده شد.

در صحبت‌هاي خود اشاره كرديد بازي در سينما را از ابتدا خيلي دلي شروع كرديد. حال سوال اين است كه از چه زماني بازيگري سينما را به عنوان يك حرفه جدي دنبال كرديد؟
بعد از «گس»، كاوه سجادي حسيني از نقش زني كر و لال در فيلم جديدش «بوفالو» به من گفت و من هم براي بازي رفتم. البته بخش عمده‌اي از نقش در تدوين از دست رفت اما تجربه جالبي براي من بود. از آن فيلم به بعد ماجراي بازيگري به عنوان شغل جدي‌تر شد و حس كردم در كنار بازيگري به عنوان يك شغل، مي‌توان از كار در سينما هم لذت برد.

در ادامه هم بازي در فيلم «من ديه‌گو مارادونا هستم»، سريال «شهرزاد» و فيلم «آاادت نمي‌كنيم» را تجربه كرديد تا اينكه در نهايت به فيلم سينمايي «نفس» رسيديد. اين‌طور نيست؟
بله، دقيقا همين مسير را طي كردم.

در ادامه اين مسير از آشنايي خود با نرگس آبيار بگوييد و توضيح دهيد كه چرا براي بازي در نقش «ننه آقا» انتخاب شديد؛ در حالي كه از اين نقش ٣٠ سالي كوچك‌تر بوديد؟
روزبه سجادي حسيني، دستيار كارگردان، در جريان بازي من در فيلم «بوفالو» بود و من را به نرگس آبيار پيشنهاد داد. كارگردان هم معتقد بود حضور بازيگر همسن و سال «ننه آقا» در اين پروژه با وجود شرايط سخت كاري انتخاب اشتباهي است و نياز به بازيگر پرانرژي‌تري دارد.

پذيرفتن چنين نقشي سخت و البته جرات مي‌خواست. از انجام چنين ريسكي در حرفه بازيگري نترسيديد؟
به عنوان كسي كه سال‎ها در پشت صحنه كار كرده‌ام، دقت و وسواس زيادي داشتم و مي‌دانستم بازي در اين نقش خيلي ريسك دارد. اما نترسيدم فقط كنجكاو بودم و جالب بود كه ببينم از پس كار برمي‌آيم يا خير.

 

اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,پانته‌آ

 

برداشت اوليه شما از نقش چه بود؟
«ننه آقا» به علت سن بالا و بومي بودن كاراكتر از من بسيار دور بود و همين موضوع در آغاز مرا هيجان‌زده كرده بود. از ابتدا به خانم آبيار هم گفتم از تمرين نمي‌ترسم. تمرين كنيم و ببينيم اين لحن و كلامي كه شما مي‌خواهيد در لهجه‌ام وجود دارد يا نه و قرار شد بعد از اين مرحله قرار تست گريم بگذاريم.

مجموع تمرين‌ها با خانم آبيار چقدر طول كشيد و تا چه حد موثر بود؟
براي رسيدن به نقش هم با خانم آبيار تمرين مي‌كردم و هم با افراد زيادي هم‌تيپ نقش آشنا شدم. بسياري از افراد را مي‌ديدم، صداي آنها را گوش مي‌دادم و تازه بعد از يك هفته از فيلمبرداري كه تغييرات زيادي در گريم و بازي به وجود آمد، به اين نتيجه رسيديم كه ادامه دهيم.

در طول بازي براي شما پيش آمده بود كه بگوييد‌ اي كاش صحنه‌اي را به گونه ديگري بازي مي‌كرديد؟
حتما پيش آمده. پيش از بازي در نقش «ننه آقا» در تئاتر، اتود كاراكترهايي كه سن بيشتر از خود بازيگر داشتند، مي‌زدم. اما متوجه شده‌ام اين قبيل نقش‌ها نياز به تمركز دارد. بعضي جاها سر فيلمبرداري به دليل شلوغي صحنه، تمركز خود را از دست مي‌دادم و الان كه فيلم را مي‌بينم، مي‌گويم اي ‌كاش فلان جا را اين طور بازي نمي‌كردم.

وقتي نخستين بار خودتان را در فيلم ديديد، انتظارتان از نقش همان بود كه داشتيد؟
بازخورد بدي از نقش تا به حال نشنيده‌ام و نديده‌ام اما خودم هنوز وقتي خودم را در فيلم مي‌بينم تا حدي از ديدنش خجالت مي‌كشم.

خجالت چرا؟
نمي‌دانم. من هميشه از نقشي كه بازي مي‌كنم، خجالت مي‌كشم و وقتي بازي خودم را مي‌بينم به نظرم از همه بدتر هستم. به اين معروفم كه بعد از تئاترهايم هميشه گم مي‌شوم. مگر اتفاق خاصي بيفتد و مثلا ٣٠ اجرا رفته باشم تا من كم‌كم پيدا شوم. در سينما هم اساسا با شنيدن صدا و تصوير خودم اذيت مي‌شوم. حال عجيبي است و وقتي خودم را روي پرده مي‌بينم، از خجالت در صندلي فرو مي‌روم!

دليلش چيست؟
اساسا شخصيتي تا اين اندازه برون‌گرا ندارم. پس آنچه بر پرده يا صحنه از خودم به عنوان بازيگر مي‌بينم با من واقعي، كاملا متفاوت است. در عين حال اصلا حتي هنوز نمي‌دانم كه بازيگر خوبي هستم يا نه. فقط تلاش مي‌كنم آنچه به من سپرده شده، با تمام توان انجام دهم و به دليل سال‌ها تجربه‌ام در حرفه منشي صحنه، هنگام بازي دقت زيادي در بازيگري دارم و نكات اشتباه خيلي سريع براي من جلب‌توجه مي‌كند.

 

اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,پانته‌آ

 

آيا الگويي براي رسيدن به كاراكتر «ننه آقا» داشتيد؟ يا چه تمهيداتي براي نزديك شدن به نقش انجام مي‌داديد؟
خانم آبيار خانمي را مي‌شناخت كه شبيه نقش بود. كاملا به شخصيت او اشراف داشت و مي‌دانست چه رفتارهايي دارد. آن الگوي بخصوص را من هيچ‌وقت از نزديك نديدم اما با كمك‌هاي خانم آبيار با كاراكتر مورد نظر آشنا شدم و سعي كردم نقش را به او شبيه كنم. البته در لهجه الگوهايي داشتم كه از نزديك مي‌ديدم‌شان، به لهجه‌هاي قمي‌شان دقت مي‌كردم و تكه‌كلام‌هاي خاص را برمي‌داشتم.

به فيزيك انتخاب شده براي نقش‌تان چگونه رسيديد و تئاتر در اين مسير تاچه حد موثر بود؟
قطعا تئاتر براي رسيدن به اين نقش، تاثيرگذار بوده است. همان روزهاي اول من سه مدل راه رفتن يك پيرزن از خودم به خانم آبيار نشان دادم. چون الگوي راه رفتن و حالت پا را هرگونه كه انتخاب كني به بقيه بدنت هم شكل مي‌دهد. كارگردان هم يكي از آنها را انتخاب كرد. در ابتدا تصوير من از يك پيرزن، كسي به اين فرزي نبود. زمان فيلمبرداري و اوقات بيكاري در يزد با همان تيپ «ننه‌آقا»، به دور و بر مي‌رفتم و خانم‌هاي پيري را مي‌ديدم كه در باغ‌ها كار مي‌كردند و فرز بودند و تند و چابك. چيزهاي زيادي را از آنها ديدم و ياد گرفتم و در كل ذهنيتم نسبت به نقش تغيير كرد.

ارتباط با چهار تا بچه‌ شيطان و بازيگوش كه بيشترين بازي را با آنها داشتيد، چگونه شكل گرفت؟
وقني وارد كار شدم، خانم آبيار به من گفت با بچه‌ها جدي باش و بگذار تو را با گريم و لباس ببينند و به عنوان «ننه‌آقا» باورت كنند. روزهاي اول ارتباطم با آنها تنها در دورخواني‌ها بود آن هم با لهجه. پس از دورخواني‌ها هم سعي مي‌كردم سريع از محيط خارج شوم تا با آنها روبه‌رو نشوم. در يزد صبح‌ها گريم مي‌شدم. بعد از اتمام كار با همان لباس و اكسسواري كه داشتم به هتل مي‌رفتم و بچه‌ها من را هميشه با همان هيبت مي‌ديدند.

يعني همان اندازه كه در فيلم از شما حساب مي‌بردند، در واقعيت هم همين‌طور بود؟
از آنجا كه «ننه آقا» كمي خشن و ترسناك است، فقط يكي از بچه‌ها (چغاله بادوم) آن هم به دليل كوچك بودن به «ننه آقا» نزديك است. در واقعيت هم روژان بازيگر «چغاله بادوم» در موقعيت‌هاي مختلف به من نزديك مي‌شد و خوش‌اخلاقي مي‌كرد. به مرور با پيش رفتن كار، بچه‌ها ياد گرفتند و پذيرفتند كه يك «ننه‌آقا»اي هست و يك خاله پاني و واقعا بين اين دو فرق مي‌گذاشتند.

از تجربه بازي كنار مهران احمدي به عنوان نقش مقابل بگوييد.
در «نفس» همكاري حرفه‌اي و دلنشيني ميان من و مهران احمدي شكل گرفت. نقش‌هاي‌مان به دل جفتمان نشسته بود، آن را درك كرده بوديم و با هم در اين مسير همدل بوديم كه تا چه حد «ننه‌آقا» و «غفور» آدم‌هاي بدبختي هستند. در واقع داستان براي ما تبديل به زندگي شده بود. جاهايي بود كه به عنوان بازيگر نياز داشتم تا از درستي كارم مطمئن شوم و مهران احمدي به عنوان نقش مقابل به من قوت قلب مي‌داد و مرا خاطر جمع مي‌كرد. هميشه در تئاتر هم مي‌گويم بخش مهمي از نقش به بازيگر مقابل برمي‌گردد. بعد از كارگرداني و متن، آنچه بازيگران را بر روي صحنه باورپذير مي‌كند، زندگي است كه بين بازيگران روي صحنه جريان پيدا مي‌كند و اگر اين زندگي بين هم بازي‌ها به جريان نيفتد، ديگر براي مخاطب باورپذير نخواهد بود يا حداقل به دل نمي‌نشيند. من زندگي تئاتري‌ام را مديون كساني بودم كه نقش مقابلم بودند و اگر آنها نبودند به تنهايي نمي‌توانستم كاري انجام دهم. در واقع هنگام كار آنها را از خودم مي‌دانم و فكر مي‌كنم جمعي هستيم كه بايد حال مشخصي را نشان دهيم و بازي كنيم. خوشبختانه تا به حال اتفاق نيفتاده با كسي همبازي شوم كه نتوانيم با هم ارتباط خوبي برقرار كنيم.

شما سال گذشته با سه فيلم «نفس»، «آااادت نمي‌كنيم» و «لاك قرمز» و با نقش‌هاي متفاوت در جشنواره فيلم فجر حضور داشتيد. برخلاف پيش‌بيني بسياري از منتقدان و كارشناسان با وجود بازي خوب در فيلم «نفس» حتي جزو كانديداي نقش اول هم نبوديد. از اين قضيه ناراحت نشديد؟
نه به هيچ عنوان.

 

اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,پانته‌آ

 

خواهش مي‌كنم صادقانه بگوييد.

راستش را بگويم؟ اصلا نه. از قبل جشنواره همه به من مي‌گفتند تو قطعا يكي از كانديداهاي امسال خواهي بود. اما هميشه معتقدم چيزي كه همه مي‌گويند، اتفاق نمي‌افتد. البته وقتي مي‌شنيدم كه از بازي در «نفس» تعريف مي‌شود خيلي خوشحال مي‌شدم اما هميشه نسبت به خودم از همه منتقدان بدتر و سختگيرتر هستم. هرزمان هم كه در تئاتر جايزه‌اي گرفته‌ام، شرمنده بقيه شده‌ام و سر تعظيم فرود آورده‌ام. معتقدم جايزه گرفتن باري را بر دوش آدم مي‌گذارد كه بسيار سنگين است. نقش «ننه آقا» كاملا متفاوت و سليقه‌اي است و خيلي‌ها ممكن است بگويند اصلا چرا من چنين نقشي را بازي كرده‌ام.

نقش خاصي هست كه دوست داشته باشيد براي يك‌بار هم كه شده آن را بازي كنيد؟
نقش خاصي نيست اما بازي در «جينگو» تورج اصلاني براي من به عنوان بازيگر، دنياي فانتزي داشت كه جالب بود و معتقدم در سينماي ما هنوز كم است و به نظرم تجربه‌اش براي بازيگران بايد بسيار جذاب باشد.

آيا نقشي هم بازي كرديد كه بگوييد كاش بازي نمي‌كردم؟
تمام انتخاب‌هايم در بازيگري دلي بوده و سعي كرده‌ام، نقش‌هايي را انتخاب كنم كه براي خودم هم نكته جالب و قابل كشف داشته باشد. سال گذشته متاسفانه به خاطر كمك كردن به بعضي از دوستانم كه فيلم اول‌شان بود، نقش‌هايي را قبول كردم كه شايد اگر مي‌خواستم از مقام يك بازيگر حرفه‌اي به قضيه نگاه كنم، نبايد آن را مي‌پذيرفتم. در پايان سال كاري به اين نتيجه رسيدم الان ديگر در موقعيتي نيستم كه هر كاري را قبول كنم و من كه هميشه وسواس زيادي در انتخاب نقش‌هايم در تئاتر داشتم، در سينما هم بايد اين وسواس را ادامه دهم تا ديگران هم جدي بگيرند. پس وقفه‌اي براي خودم به وجود آورده‌ام كه بيشتر فكر كنم تا بتوانم انتخاب درستي كنم. همين طور بيشتر بخوانم و مطالعه كنم تا اگر بقيه از من انتظاري دارند، بتوانم انتظارات آنها را برآورده كنم.

بهترين نقشي كه تاكنون بازي كرده‌ايد، كدام بوده است؟
هنوز در سينما نقشي كه فكر كنم با ديدن آن نتوانم ايرادي از آن نگيرم، اتفاق نيفتاده است اما از لحاظ حسي نقش «طوبي» در فيلم «خانوم» براي من فيلم اولي بوده است و عجيب‌ترين و دور از ذهن‌ترين نقش هم «ننه‌آقا» در فيلم «نفس» بوده است و در عين حال از جهت رواني كاراكتر «اعظم» در «لاك قرمز» براي من سخت‌ترين نقش به شمار مي‌آيد. در تئاتر اما فكر مي‌كنم اگر خودم را هم بكشم نقش ماري در «ويتسك» برايم تكرار نمي‌شود و ديگر هيچ گاه در آن موقعيت و چنين نقشي قرار نخواهم گرفت. بازي كردن در نقش ماري كه نقش كاملا دراماتيكي است از شانس‌هاي زندگي‌ام بوده و به نظرم به معناي دقيق كلمه شاه نقش است.

كارگرداني رضا ثروتي هم تاثير داشت؟
اگر رضا ثروتي نبود، شاه نقش نمي‌شد. او ماري را به شاه نقش تبديل كرد. كارگردان‌هاي مختلف دنيا مانند ورنرهرتزوك اين داستان را كار كرده‌اند اما ماري در آنجا نقش دو را دارد.

با اين حساب مي‌شود گفت كه تئاتر را به سينما ترجيح مي‌دهيد.
تئاتر را براي زندگي كردن و لذت بردن ترجيح مي‌دهم. در موقعيتي هستم كه به خاطر سابقه‌ام هر تئاتري را نمي‌توانم كار كنم كه من را راضي نگه دارد و به من لذت دهد. پس بايد چيز جديدي در نقش باشد تا قبولش كنم. البته ممكن است با توجه به اينكه سنم به عنوان يك بازيگر بالا مي‌رود آنچه در تئاتر دوست دارم ديگر اتفاق نيفتد.

 

اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,پانته‌آ

 

به عنوان آخرين سوال و به بهانه اينكه اين روزها «نفس» در جشنواره جهاني فجر حضور دارد، به نظر شما بين فيلم‌هاي خارجي كه از كارگردانان مطرح دنيا در جشنواره امسال حضور دارند، با كدام ويژگي‌هاي منحصر به فرد مي‌تواند در جشنواره مطرح شود؟
فيلم «نفس» اثر متفاوتي از ايران است كه مي‌تواند سينماي ايران را به شكل جديدي به دنيا معرفي كند. دنياي كودكانه‌اي كه به شكل فانتزي گاهي با انيميشن به تصوير كشيده و روايت مي‌شود. قصه و درام عجيب و خاصي هم ندارد و تنها يك روايت ساده و كودكانه است. فكر مي‌كنم اگر هركس ساده به تماشاي اين فيلم بنشيند، از تماشاي آن لذت مي‌برد و به نظرم براي ميهمانان خارجي مي‌تواند جالب و نو باشد.

تصوير تمام‌قد از ايراني قرباني جنگ
مهدي نادري، كارگردان: به اعتقاد من مهم‌ترين ويژگي فيلم «نفس» اين است كه ايران قرباني جنگ را كه همواره در مقام دفاع از خود برآمده به جهانيان توضيح مي‌دهد. از سوي ديگر اين فيلم براي من از اين جهت دوست‌داشتنى است كه ساختارى ناتوراليستى دارد و فارغ از قصه‌گويي است. اين اثر به خوبى مى‌تواند ايران را در حالى كه ناخواسته با پديده جنگ روبه‌رو شده به دنيا نشان دهد. سينماى ناتوراليستي، قصه‌پردازي نيست اما زمينه به وجود آمدن ايده براى سينماى مدرن است. همين ويژگي‌هاست كه «نفس» را دوست‌داشتنى كرده است.

فيلم «نفس» يك اثر سينمايى جامعه‌شناسى است كه ايران بعد از جنگ را نشان مي‌دهد. بهار، كودك نخبه‌اى است كه با يك دنيا اميد و تلاش زندگي مى كند، اما يكباره به دليل جنگ زندگي‌اش به پايان مي‌رسد و به همين دليل است كه عده‌اى اين فيلم را تلخ مى‌دانند چراكه انسان در اين فيلم با حسرت‌هاى بزرگى باقى مى‌ماند.

اين فيلم شرح لطمه‌هايي است كه از پديده شوم جنگ بر ملت ايران وارد شده است. اين فيلم توصيف زندگي خانواده‌هايى است كه با فقر و بى‌عدالتى مواجه بودند و حتى با جنگ هم تغييري در زندگي آنها رخ نمى‌دهد چراكه بدون هيچ چشمداشتي و تمام‌قد براى كشورشان ايستادند و تجربه تاريخي هر ايراني نشان داده كه از اين دست افراد در زندگي هريك از ما ايرانيان كم نبوده است.

فيلم، روابط انساني در خانواده‌هاي ايراني را به بهترين شكل نشان مي‌دهد و مي‌توان گفت كه اين فيلم سينمايي هواي تازه‌اي به پيكر سينماي ايران دميده است و به خوبي مي‌تواند سينماي ايران را در سي‌وچهارمين جشنواره جهاني فجر نمايندگي كند.
يك نكته هم بايد در مورد كارگرداني اين اثر بگويم و آن اين است كه سينماى ايران با حضور فيلمسازان زني چون نرگس آبيار قدرت ويژه‌اى مى‌گيرد.

بازي‌هاي اين فيلم هم قابل توجه هستند. بازى درخشان كاراكتر اصلي فيلم كه كودكى هشت ساله به نام بهار است در سينماي ايران كم‌نظير است و به جرات مى‌توان نام نخبه را بر ساره نور موسوي گذاشت. البته بازى پانته‌آ پناهى‌ها كم‌نظير بود و معتقدم بازي اين بازيگر تئاتر و سينما در جشنواره فيلم فجر مورد كم‌لطفى داوران قرار گرفت.

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------