آخرین اخبار فرهنگی - هنری

فیلم رزمی،اخبار فرهنگی،خبرهای فرهنگی

۱۰ فیلم رزمی جذاب و دیدنی در مورد بوکس که علیرغم کیفیتشان نادیده گرفته شدند

روزیاتو | در طول سال ها اکران فیلم های مورد تحسین منتقدان و موفق در گیشه، چندین فیلم رزمی با موضوع بوکس تا حدودی دور از…

ليلي رشيدي: تماشاخانه خصوصی نباید محدودیت زمانی تالار دولتی را داشته باشد



اخباربازیگران,اخبارهنرمندان,رشیدی

اگر اهل تماشاي تلويزيون هستيد چهره دوست‌داشتني ليلي رشيدي را با مجموعه‌هايي مانند «قصه‌هاي تابه‌تا»، «بدون شرح» و «آب پريا» به خاطر مي‌آوريد و اگر اهل ديدن فيلم سينمايي هستيد او را در کارهايي مثل «دلشدگان» و «مرباي شيرين» به ياد داريد اما اگر بيشتر تئاتر مي‌بينيد گزينه‌هاي‌تان براي به خاطرآوردن ليلي رشيدي بسيار است.

صبا- نمايش‌هايي همچون «باغ آلبالو»، «خرس و خواستگاري»، «مسخ»، «آمديم، نبوديد، رفتيم»، «پروفسور بوبوس»، «منهاي دو» و «مکاشفه در باب يک مهماني خاموش» و غيره از جمله آثاري بوده‌اند که رشيدي در آنها بازي کرده است. شايد هم سال گذشته به تماشاي نخستين تجربه کارگرداني او با نام «اسم» در تماشاخانه ايرانشهر نشسته باشيد.

اين روزها مي‌توانيد هر شب ساعت 21:30 و 22:45 به تماشاي ليلي رشيدي در نقش يک معلم نقاشي در «دکلره» بنشينيد که با حضور سه بازيگر ديگر؛ نويد محمد‌زاده، ستاره پسياني و صحرا فتحي و با کارگرداني مشترک مهدي کوشکي و صحرا فتحي در تماشاخانه تازه‌تاسيس تئاتر مستقل تهران روي صحنه مي‌رود. ليلي رشيدي همچنين در نمايش «پرتغال‌هاي کال» به کارگرداني صابر ابر که در سالن دکتر ناظر‌زاده کرماني تماشاخانه ايرانشهر اجرا مي‌شود بازي مي‌کند. آنچه در ادامه مي‌خوانيد گفت‌و‌گويي است با ليلي رشيدي به بهانه بازي در «دکلره» و غيبت در تلويزيون از سال 91 تاکنون.

اگر «دکلره» را چنان‌که در مشخصات آن در سايت تيوال آمده است نمايشي مستند بدانيم مي‌توانيم با اتکا به آگاهي‌مان بگوييم تئاتر مستند شخصيت‌ها، ديالوگ‌ها و قصه‌اش را از جهان بيرون وارد متن نمايشنامه مي‌کند. مي‌خواهم با ويژگي‌هاي بازي در تئاتر مستند آغاز کنيد.
با توجه به آنچه شما گفتيد و با ذکر اين نکته که در اين مورد خاص مي‌توانيد براي کسب اطلاعات بيشتر با کارگردانان «دکلره»، صحبت کنيد بايد بگويم «دکلره» تئاتر مستند نيست. من فکر مي‌کنم امکان اين‌که کساني شبيه به شخصيت‌هاي نمايش «دکلره» در جامعه ما وجود داشته باشند هست اما مهدي کوشکي به عنوان نويسنده ما‌به‌ازاي مشخصي را در نظر نداشته و احتمالا به حوادث متعددي که در اين زمينه رخ داده انديشيده است و نه مشخصا به موردي خاص.

اتفاقي که در «دکلره» ديده مي‌شود مي‌تواند بارها و بارها و به شکل‌هاي مختلف در جامعه رخ دهد و فکر مي‌کنم کوشکي در مقام نويسنده به حوادث متعددي در زمان‌هاي مختلف فکر کرده و در نهايت به آنچه در «دکلره» مي‌بينيد رسيده است.
آنچه پيش از شروع بازي در اين نمايش به آن فکر کردم اين بود که بايد کاملا واقعي بازي کنم. شايد بهروز دستياري که نويد محمدزاده نقش او را بازي مي‌کند مشخصا وجود واقعي نداشته باشد اما همه مي‌دانيم رخ‌دادن آنچه در «دکلره» مي‌بينيم دور از ذهن نيست. به همين خاطر همانطور که کارگردانان نمايش خواستند فکر مي‌کنم حسي که مخاطب بايد از بازي ما در «دکلره» بگيرد اين است که همه اين اتفاقات واقعا رخ داده‌اند.

پس مي‌توان همين نکته را تفاوت نوع بازي در نمايش مستند با ساير نمايش‌ها دانست؟
بازي ما بايد به سمت‌و‌سويي مي‌رفت که واقعي به نظر برسد. البته ممکن است در خيلي از نمايش‌ها کارگردان همين درخواست را از بازيگران داشته باشد اما ما بايد کاملا به سمت زندگي واقعي مي‌رفتيم و از هرگونه اضافه‌کاري چشم مي‌پوشيديم. من نزديک‌تر شدن به واقعيت را در حذف شاخ‌و‌برگ اضافه نقش مي‌بينم. روبر برسون مي‌گويد چيزي را که مي‌توانيم نشان دهيم نبايد بگوييم و چيزي را که مي‌توانيم بگوييم نبايد نشان دهيم. من اين جمله را در راستاي حذف همان شاخ‌و‌برگ اضافه کار مي‌دانم که در تئاتر مستند پر‌رنگ‌تر مي‌شود.

شما و سه بازيگر ديگر «دکلره» در تمام طول نمايش که يک ساعت است پشت چهارميز آهني نشسته‌ايد. اين ميزانسن نشسته را با موضوع نمايش هماهنگ مي‌دانيد؟
معتقدم «دکلره» همين ميزانسني را که مي‌بينيد مي‌طلبد و درستي ميزانسن و هماهنگي آن با محتوا، کار بازيگر را آسان‌تر مي‌کند. اگر در طول نمايش در قسمتي از من بخواهند بلند شوم و کاري کنم به نظرم دشوار مي‌آيد چون «دکلره» به ميزانسن ديگري جز نشستن ما پشت ميزها نياز ندارد.

همان‎طور که در نمايش ديديد من نقش معلمي را بازي مي‌کنم که شاهد حضور او در جلسات مختلف کلاس‌هايش هستيد و در يکي از جلسات حالش بد مي‌شود و کلاس را ترک مي‌کند بدون اشاره به باقي ماجرا براي لو نرفتن نقش بايد بگويم اگر کارگردانان اثر از من بخواهند بلند شوم و فلان ميزانسن را اجرا کردم کارم دشوار خواهد شد چون از واقعيت نقش دور مي‌شوم.

به نظرتان اگر نمايشي قابليت روي صحنه‌ماندن و جذب تماشاگر را داشته باشد تماشاخانه‌هاي خصوصي مي‌توانند به سمتي بروند که آن اثر را براي مدت زمان طولاني‌تري و بيش از سي شب روي صحنه نگه دارند؟
با توجه به استقبال مخاطبان از «دکلره» و آنچه از کارگردانان اين نمايش شنيده‌ام احتمال اينکه اين اتفاق در مورد «دکلره» رخ دهد وجود دارد. من کاملا با اين عقيده موافقم که تماشاخانه‌هاي خصوصي به سمتي بروند که به نمايش‌هاي پر‌مخاطبشان اجازه اجراي طولاني‌مدت بدهند و محدوديت زماني سالن‌هاي دولتي را براي تعداد اجرا نداشته باشند.

سال گذشته از چهار تير تا 9 مرداد نمايش «اسم» را در سالن دکتر ناظر‌زاده کرماني تماشاخانه ايرانشهر روي صحنه برديدکه با استقبال مخاطبان نيز مواجه شد. اکنون که حدودا در سالگرد اولين تجربه کارگرداني‌تان در عرصه تئاتر هستيم وسوسه کارگرداني دومين نمايش را نداريد؟
«اسم» براي من تجربه شيريني بود. هر چند با سختي‌ها و دلشوره‌هايي همراه بود اما نتيجه کار تجربه‌اي دوست‌داشتني شد و قطعا گروه خوبي که همراه من بودند در دوست‌داشتني‌شدن حاصل کار نقش مهمي داشتند.

ما «اسم» را فقط 29 شب روي صحنه برديم، به اينکه با توجه به استقبال مخاطبان مجددا همان نمايش را اجرا کنم فکر کرده‌ام و حتي به اينکه با «اسم» به شهرستان‌ها بروم هم انديشيده‌ام. جدا از «اسم» اگر متن خوبي هم به دستم برسد به کارگرداني فکر خواهم کرد و اين کار را دوست دارم.

نکته قابل توجهي که در مورد «اسم» وجود داشت اين بود که با وجود آن که اجراي ما به دليل هم‌زماني با ماه مبارک رمضان ساعت 11 شب شروع مي‌شد اما استقبال تماشاگران فوق‌العاده بود. قطعا نمايش‌هايي هستند که در ماه رمضان دو اجراي پشت هم دارند و اجراي دوم‌شان ساعت 11 شب شروع مي‌شود اما «اسم» اجراي اولش در آن ساعت بود که پيش از آن سابقه نداشت.

تقريبا هم‌زمان با سالگرد اولين کارگرداني‌تان در سالن دکتر ناظر‌زاده کرماني تماشاخانه ايرانشهر اين بار در مقام بازيگر و با کاري از صابر ابر به همان سالن بازگشته‌ايد.
متن «پرتغال‌هاي کال» توسط سينا آذين نوشته شده است و همان‌طور که اشاره کرديد کارگردان آن صابر ابر است. گمان مي‌کنم اين نمايش اثري ديدني، جذاب و خاص است. همان‌طور که به گروه نمايش «اسم» و نقش آن‌ها در موفقيت آن اثر اشاره کردم بايد به گروه خوب «پرتغال‌هاي کال» هم اشاره کنم. ترجيح مي‌دهم چيزي در مورد نقشم در اين نمايش نگويم و اجازه دهم مخاطبان به تماشاي آن بنشينند و از بازخوردشان دريابم که با نظر مثبت من به عنوان يکي از بازيگران اين نمايش در مورد اثر موافق هستند يا خير.

ليلي رشيدي در دوره‌اي در فرهنگسراي رسانه براي کودکان کلاس‌هاي آموزش بازيگري و نمايش خلاق برگزار مي‌کرد. اين دوره‌ها هنوز هم ادامه دارند؟
(با ذوق و شوق) اين دوره‌ها هم‌اکنون برگزار مي‌شوند و با توجه به شروع تابستان استقبال از آن‌ها بيشتر خواهد شد. اين کلاس‌ها به شدت براي من جذاب هستند. دنياي کودکان دنياي زيبايي است که هميشه مرا سر ذوق مي‌آورد.

اين سوال بيشتر جنبه شوخي دارد. در شروع «دکلره» همان‌طور که سه بازيگر ديگر خودشان را با نام‌هاي واقعي‌شان معرفي مي‌کنند و سپس نام شخصيتي را که بازي مي‌کنند مي‌گويند شما مي‌گوييد ليلي رشيدي هستم اما نه آن ليلي رشيدي که با آن عروسک معروف به ذهنتان مي‌آيد. اين که با مجموعه «قصه‌هاي تابه‌تا» و عروسک زي‌زي‌گولو به خاطر بياييد را دوست نداريد؟
(با خنده) اتفاقا از اين مخاطبان مرا با «قصه‌هاي تابه‌تا» و عروسک زي‌زي‌گولو به ياد بياورند خوشحال مي‌شوم چون به نظرم آن مجموعه اثر بسيار خوبي بود. خوشحالم که تماشاگران بعد از حدود 22 سال که از پخش «قصه‌هاي تا به تا» از شبکه دو سيما مي‌گذرد هنوز هم آن را به ياد دارند.

 

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------