آخرین اخبار فرهنگی - هنری

اخبار،اخبار جدید،اخبار روز

نقش متفاوت لیلا حاتمی در یک فیلم آمریکایی

با آماده نشدن فیلم «مسیر باد» ساخته کارگردان آمریکایی «ترنس مالیک» برای نمایش در جشنواره کن، پیش بینی می‌شود که نخستین نمایش…

چرا برادر سریال خوبی نیست؟



برادر تنها یکی سریال مناسبتی رمضان است که حتی یک روز هم در پخش آن وقفه نمی افتد. نه کمدی است و نه اپیزودیک. یک قصه کامل ساده و تک خطی دارد که مردم علاقه مند به شنیدنش هستند.

روزنامه هفت صبح : «برادر» تنها یکی سریال مناسبتی رمضان است که حتی یک روز هم در پخش آن وقفه نمی افتد. نه کمدی است و نه اپیزودیک. یک قصه کامل ساده و تک خطی دارد که مردم علاقه مند به شنیدنش هستند. جواد افشار موقع پخش سریال «کیمیا» کاملا متوجه شد که مخاطبانش چه می خواهند و برای «برادر» باز هم روی همان ها دست گذاشت.

قصه، به خودی خودش برای مخاطبان عام جذاب است اما سایر عناصر تشکیل دهنده، از بازی ها گرفته تا شخصیت پردازی کاراکترها و دیالوگ ها، همگی با ضعف اصلی رو به رو هستند. بازیگرانی که پیش از این بازی های خوبی از آنها سراغ داشتیم حالا به دلیل شخصیت پردازی نامناسب و استفاده از دیالوگ های دم دستی، حتی سطح استانداردی از بازی هم ارائه نمی کنند.

موقعیت ها، مکان ها و نشانه ها همگی تکراری است و به طور کلی انگار عوامل «برادر»، آن طور که باید دقت زیادی برای ساخت و پرداخت آن نکرده اند. با همه این اوصاف، «برادر» هر شب روی آنتن می رود و بخش مهمی از مخاطبان هم آن را تماشا می کنند. در این بخش، به نکات اصلی که باعث شده «برادر» با وجود دیده شدن، آن طور که باید نتواند سریال خوبی باشد، در پنج بخش اشاره می کنیم.

 

اخباربازیگران,اخبارهنرمندان,برادر

 

روایت قصه
موفقیت سریال: با تمام انتقاداتی که به سریال «برادر» وارد است اما نمی شود این مسئله را انکار کرد که مردم آن را می بینند. طبق فرمول سریال های عامه پسند تک خطی و ساده ساخته شده و هیچ پیچیدگی ندارد. مخاطبانی که توجه زیدی به سریال های ترکیه ای نشان می دهند، دقیقا دنبال چنین قصه هایی هستند.

«برادر» ماجرای یک خانواده است. پدر و مادر و خواهر و برادر دارد. قهر و دعوای میان این اعضاء، خواستگاری و ازدواج، رابطه عاشقانه و پسری که بیم این می رود تا نااهل شود. همه اینها برای مخاطبان علاقه مند به شنیدن قصه های خانوادگی جذاب است و سرنوشت تک تک اعضای خانواده، برایشان پراهمیت. جواد افشار در «مادرانه» و «کیمیا» هم دقیقا روی همین فرمول جلو رفت. قصه تعریف کرد و مردم دلشان همین قصه را می خواست.

مشکل اصلی: قصه سریال جذاب است. جدای از بحث اشکالات اساسی دیالوگ ها و شخصیت پردازی ها، راحت پیش می رود و توی ذهن مردم جا می گیرد اما ماجرای اسپانسری و حمایت از محصولات داخلی، مثل یک وصله ناجور میان این قصه قرار گرفته و اینجاست که حتی در جاهایی مردم را هم دلزده می کند. دیالوگ های سخت درباره حمایت از تولیدات ملی و اقتصاد خالی، چیزهایی نیستند که مردم علاقه مند به شنیدن قصه را ترغیب کند. اینجاست که یا پیام ها در چنین بستری شنیده نمی شود یا مردم وسط کار آن را رها می کند یا می گذارند کنار.

 

اخباربازیگران,اخبارهنرمندان,برادر

 

موقعیت های تکراری
داستان تکراری: تا به حال چندین سریال مختلف مناسبتی ساخته شده که موضوع آن دقیقا مشابه همین «برادر» است. حاج آقا یا پدر خانواده ای سنتی و اصیل که روی مرز مشخصی حرکت می کند، درستکار است و حتی حاضر نمی شود یک ارزن مال غیرحلال داخل کسب و کارش شود، یک مرتبه به خاطر کارهای فرزند ناخلفش شرمنده مردم کوچه و بازار می شود و... پسری که می خواهد سریع به موفقیت نرسد و یک شبه پولدار شود، دختری خبرنگار که خطر می کند و تا ته ماجراها می رود و... همه اینها را بارها در سریال های مختلف دیده ایم.

نشانه های تکراری: زمانی که قرار می شود سریال مناسبتی رمضان ساخته شود اول از همه سراغ یک محله قدیمی می روند. یک بازار، یک زورخانه، یک مسجد و حتی یک نانوایی. رابطه حاج آقا همیشه با امام جماعت مسجد خوب است. او از دست پسری که راهش به کجی رفته پیش امام جماعت گلایه می کند و او هم نصیحتش می کند. مادرها همیشه کلیشه ای هستند. دل نگران پسرها و همسر هستند، گل می کارند و همیشه کارشان درست است.

معمولا گلریزانی می شود، کار خیری صورت می گیرد و... درست است که سریال رمضانی به هرحال باید تم مذهبی داشته باشد اما چه لزومی دارد که از سال 80 و زمانی که رامبد جوان «گمگشته» را ساخت تا الان، همیشه این نشانه ها در تمام سریال های رمضانی تلویزیونی تکرار شود؟ مگر در بستری دیگری نمی شود کار مناسبتی انجام داد؟

 

اخباربازیگران,اخبارهنرمندان,برادر

 

دیالوگ ها
ویژگی دیالوگ ها: یکی از ضعف های اصلی سریال «برادر» از نحوه نگارش دیالوگ ها آب می خورد. دیالوگ های اغراق شده و شعاری مریم، حاج حیدر و مسعود و... که بیشتر آدم را یاد بیانیه های رسمی می اندازد. هرچقدر هم که بازیگران تلاش کنند خوب بازی کنند و روابطی تصنعی با هم نداشته باشند باز هم این دیالوگ ها نمی گذارد روند ملموس بودن درست طی شود. دیالوگ ها به هیچ عنوان ملموس و طبیعی نیستند. آدم نمی تواند باور کند که خواهر و برادر یا پدر و پسری با هم در منزل این طوری صحبت کنند.

جنس دیالوگ ها در جمع بدمن های سریال، طبیعی تر است. حداقل آنها تلاشی برای اثرگذاری و بیان جمله های درجه یک نمی کنند.

نمونه دیالوگ ها: از ابتدای شروع پخش سریال، دیالوگ های عجیب زیادی شنیده ایم. مثلا مریم رو به برادرش می کند و می گوید: «قاچاق کالاهای اصلی بازار، واقعا وضعش وخیمه ناصر.» یا «من میگم حمایت از تولید داخلی و فرار از اقتصاد نفتی چی میشه؟»
 
حاج کاظم به پسرش می گوید: «پسرم خیلی خوشحالم که به سنت حسنه رسول اکرم (ص) عمل کردی و می خواهی ازدواج کنی.» یا حاج کاظم درباره اینکه بهرام، در دوران جنگ برنج ها را احتکار کرده و به دست مردم نرسانده خطابه ای سر می دهد که واقعا در محاورات مردم کوچه و بازار نمی گنجد.

شاید همه این دیالوگ ها حرف های قشنگی به همراه داشته باشند اما وقتی در قالب دیالوگ محاوره ای آن هم درون خانه دربیایند، اصلا قابل باور نمی شود.

 

اخباربازیگران,اخبارهنرمندان,برادر

 

کاراکترها
ویژگی کاراکترها: به هیچ عنوان از شخصیت خاکستری داخل سریال خبری نیست. همه یا سفید سفیدند یا سیاه. سفیدها مثل حاج کاظم، مسعود، مریم و فاطمه خانم، تک تک رفتارهایشان درست و منطقی است و حتی اگر اشتباهی هم انجام می دهند کاملا توجیه پذیر است و خیلی راحت می شود از آنها درگذشت. در نقطه مقابل، بهرام، ناصر، شهاب و نازی هستند که مدام دسیسه می چینند و به فکر سود و منفعتی هستند که بازار برایشان دارد. حتی مسائل عاطفی شان هم زیر همین فکرهای مادی جریان دارد.

مشکل اصلی: کاراکترها عموما کلیشه ای هستند. حاج حیدر، نمونه بارز تمام حاجی های درستکاری است که تا حالا بارها در سریال های مختلف تلویزیون آنها را دیده ایم. ناصر، دقیقا همان پسر جوان و جویای نامی است که می خواهد یک شبه ره صدساله را برود. نازی از جنس همان دخترهای ثروتمندی است که پایشان به زندگی یک پسر باز می شود و می خواهند او را از راه به در کنند و استفاده ببرند.

حتی مریم و فاطمه خانم هم کاراکترهای جدید و بدیعی نیستند. یک کلیشه کامل از خواهر و مادر سنتی. حتی مریم که ظاهرا روزنامه نگار است و باید رفتاری متفاوت از سایرین داشته باشد، آنقدر در رفتار و صحبت ها ضعیف به آن پرداخته شده که برای مخاطب قابل باور نیست. به لحاظ رفتار با مادر و برادر و پدر هم با همان کاراکترهای کلیشه ای قبلی مو نمی زند.

 

اخباربازیگران,اخبارهنرمندان,برادر

 

بازی ها
بازی های بد: در بخشی از گفت و گو با جواد افشار مسئله بازی ها را مطرح کردیم. اشاره شده که فیلمنامه شعاری و گل درشت «برادر» نه تنها اجازه بازی خوب را نمی دهد که روی کیفیت کار بازیگران اثر منفی گذاشته. حسین یاری در نقش برادر خوب داستان، آن قدر سفید است که هیچ لکه سیاهی در کارنامه اش دیده نمی شود. بازیگر برای خوب نشان دادن شخصیت، باید بر یک منوال حرکت کند؛ لحن کلام، نوع حرفی که می زند، چگونگی راه رفتن و نشستن و بقیه رفتار و سکناتش پهلوان ها را به یاد بیاورد. حسن پورشیرازی گذشته ای تاریک داشته و حالا می خواهد جبران کند. پس به اقتضای موقعیتش باید مهربان باشد و سفید.

بازی های بدتر: در حالی که آدم بدها باید جای بیشتری برای عرض اندام می داشتند، این اتفاق رخ نداده. شمایل پوریا پورسرخ یادآور همان پسر لوس و منحرف خانواده است که این بار غلظتش دوچندان شده. گلاره عباسی بازیگر مقابل پورسرخ به قدری هویت و ماهیت نقش را «تابلو» عیان کرده که یک بیننده معمولی در همان قسمت اول می داند نیتش چیست.

عشوه ها و اکت فریبای او همچنان تحت تاثیر «شهرزاد» است با این تفاوت که در «برادر» دوز بدجنسی اش را بد ارائه می کند. تکلیف رضا توکلی و کاظم بلوچی در بد بازی کردن از همان قسمت اول روشن شد! گریم آن ها از دور داد می زند که ما آدم های بد بازار هستیم و به قصد قاچاق کالا فعالیت می کنیم! این دو برای غلظت بدمن بودن، از حرکات افراطی در بیان، نگاه و بدن استفاده می کنند.

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------