آخرین اخبار فرهنگی - هنری

اخبار،اخبار جدید،اخبار روز

آخرین وضعیت بیماری ترانه علیدوستی | زهرا مینویی: برخلاف میل ترانه باید خبررسانی کنم

ترانه علیدوستی از مرداد ۱۴۰۲ به سندرم Dress مبتلا شده‌اند که پزشکان علت آن را یک تداخل دارویی تشخیص داده‌اند. به گزارش…

نادین گوردیمر، همیشه جوان و الهام بخش



اخبار فرهنگی - نادین گوردیمر، همیشه جوان و الهام بخش

نادین گوردیمر درگذشت. باورنکردنی است. او همیشه جوان بود؛ به مانند یکی از درختان بسیار قدیمی و کوچکی که در قطب می رویند، در هم تنیده و محکم ولی همیشه سبز. برخلاف جثه کوچکش، حضور پرعظمتی داشت.

نادین گوردیمر: 2014-1923
نادین گوردیمر درگذشت. باورنکردنی است. او همیشه جوان بود؛ به مانند یکی از درختان بسیار قدیمی و کوچکی که در قطب می رویند، در هم تنیده و محکم ولی همیشه سبز. برخلاف جثه کوچکش، حضور پرعظمتی داشت. ندای حقیقت بود و رساتر از غوغاهای سیاسی خود را به گوش مردم می رساند. منبع الهام تمامی نویسندگانی بود که در جامعه با موانعی عظیم مواجه می شدند و می بایست بین حقیقت گویی مخاطره آمیز و منافع شخصی شان یکی را انتخاب کنند. به سختی بتوان تاریخ رمان قرن بیستم آفریقای جنوبی و در واقع رمان سیاسی قرن بیستم را بدون در نظر گرفتن نقش او متصور شد.

در سال 1923 به دنیا آمد. از نوجوانی آغاز به نوشتن کرد. در میانه جنگ جهانی دوم بیست ساله شد و زمانی که آپارتاید به طور رسمی در آفریقای جنوبی برپا شد، 25 ساله بود.

 

تناقضات موجود برای نویسنده جوان و هوشیاری مانند او بسیار آزاردهنده بودند. از یک سو جنگی که در نبرد با نژادپرستی نازی ها انجام می گرفت و از سوی دیگر نظامی نژادپرستانه در آفریقای جنوبی اعمال قدرت می کرد.

نخستین رمان او، روزهای فریبنده (1953)، قلمروی جستجو را تا انتهای مسیر زندگی اش مشخص ساخت. تقابل میان زندگی شخصی و سیاسی و چگونگی تاثیرگذاری فشارهای بیرونی بر زندگی شخصی افراد. دو اثر از مهمترین و پیچیده ترین آثارش، دختر برگر (1979) و مردم جولای (1981)، را نیز در دهه ششم زندگی اش به نگارش درآورد؛ زمانی که تجربه سال ها مبارزه با آپارتاید را داشت و همانگونه که انتظارش را داشت هر دو این کتاب ها توسط دولت آپارتاید ممنوع شدند.

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,نادین گوردیمر

 
دیگر فهمیده بود که راه حل روشن و قاطعی برای بی عدالتی هایی که طی قرن ها ریشه دوانده وجود ندارد: زخم ها عمیق اند و دستیابی گروهی از مردم به آزادی سیاسی به معنای خوشبختی همگان نخواهد بود. آنها در نهایت انسانند: انگیزه های مختلفی دارند، اعمال شان هم ورای هر ایدئولوژی می تواند اشتباه باشد و گرسنگی انگیزه ای بسیار قوی و تاثیرگذار بر رفتار انسان هاست. از این روست که گوردیمرِ نویسنده برخوردهایی کاملا غیراحساساتی دارد و تن به قهرمان پروری نمی دهد.

درون مایه بیشتر آثار او سوالی است که اورسلاکی لوگویین در داستان مشهور «کسانی که از خبر اُملاس گذشتند» به خوبی مطرح کرده است: «اگر بدانی زندگی زیبایی که از آن لذت می بری بر پایه ظلم به مردم بی گناه بنا نهاده شده است، آیا می توانی آگاهانه هیچ عکس العملی نشان ندهی؟» پاسخ گوردیمر به این سوال همواره منفی بود.

گوردیمر جوایز ادبی بسیاری را به خود اختصاص داد که جوایز نوبل و بوکر در رأس آنها قرار دارند اما دستیابی به منزلت هنری تنها یکی از خواسته های او بود و مبارزه با بی عدالتی های آپارتاید هم به همان اندازه برایش اهمیت داشت.

به رغم تعجب برخی، تمرکز شدید گوردیمر بشر حقوق بر به فمینیسم ختم نشد. با هرگونه تبعیض مخالف بود و نمی توانست خود را راضی کند تا برای بهبودی فقط یک گروه از مردم تلاش کند. در نتیجه از پذیرفتن جایزه اُرنج که مختص زنان نویسنده بود سر باز زد؛ به عقیده او مردان از این جایزه محروم شده بودند.

در این باره با او صحبت کردم و موضع او بسیار صریح بود: «مسائل تبعیض نژادی و آزادی بیان برایش از درجه اول اهمیت برخوردار بودند و او مایل بود تا انرژی سیاسی اش را در این زمینه ها صرف کند. استعداد او، میزان تعهد او، شجاعت او و خشم او، نزدیک به یک قرن حضوری پرشکوه را برای او رقم زدند. ندایی رسا و دلیر خاموش شد.

*** آثار گوردیمر نیم قرن از تاریخ پرآشوب آفریقای جنوبی را شرح می دهند؛ او سال ها با آپارتاید مبارزه کرده بود و زندگی در دوران پساآپارتایدی مایه شگفتی اش را فراهم می کرد. چند خط آغازین از مشهورترین رمان های او را در ادامه می خوانید:

مهمان افتخاری (1971): برنده جایزه جیمز تیت بلک
پرنده ای بر پشت بام فریاد زد و او را از خواب بیدار کرد. نیمه روز بود. یک روز گرم، در آفریقا؛ بلافاصله به یاد آورد که کجاست؛ در لحظات بین خواب و بیداری به خانه اش در ویلتشایر، که اکنون برف زمستانی بر آن نشسته بود، می اندیشید.

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,نادین گوردیمر

 
تمام جاده های منتهی به روستا مسدود شده بود. سگ بر زمین های نرم پوشیده از برف می دوید و مانند یک اژدها نفس نفس می زد... نور ساطع از اشیای قرمز رنگ و روشن اولیویا - فرش ها، اسباب چوبی ساخته شده از چوب آلبالو، ظرف های سفالی، منجوق دوزی ها و کنده کاری هایی که از کنگو خریداری شده بود - به همراه حرارت بخاری نفتی خانه را گرم می کرد.

محافظه کار (1974): برنده جایزه من بوکر
تخم های پرندگان. صبح یکشنبه، صاحب مزرعه در حالی که به سمت سومین چراگاه قدم می زد، ناگهان نظرش جلب شد: چند کودک تخم های پرنده را مقابل شان قرار داده بودند. بعضی شان چمباتمه زده بودند؛ یکی شان هم مثل یک فروشنده درست مقابل تخم مرغ ها چهارزانو نشسته بود. لبخند شرم آلود در برابر نگاه مزرعه دار نشان از غرور و افتخار مالکیت داشت.

 

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,نادین گوردیمر

 
تخم های پرندگان مثل تیله چیده شده بودند، کودکان دور آن جمع شده بودند ولی مشخص بود که بی اجازه پسرک نمی توانند به آنها دست بزنند. جای پاهای برهنه و پشت لخت کودکان روی علف های خشک شده برای آنها و تخم پرندگان یک لانه ساخته بود.

دختر برگر (1979): برنده جایزه ادبی سی ان ای
در میان افرادی که پشت دیوار زندان منتشر ایستاده بودند، دخترک مدرسه ای با اونیفورم قهوه ای و زرد بر تن ایستاده بود و فلاسکی قرمز و لحافی سبز رنگ را بغل کرده بود. اتوبوس های مخصوصی از آن مسیر عبور می کردند و مسافران که به بیرون می نگریستند، چشم شان به دختر بچه ای مدرسه ای می افتاد.

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,نادین گوردیمر

 
تصورش را بکن، یک دختربچه مدرسه ای: حتما کسی را داخل زندان دارد. اصلا این همه آدم که بودند؟ آنها نسبت به چمن های شهرداری دور و اطراف شان بی تفاوت بودند و حتی از بالای اتوبوس هم به ملاقات کنندگان زندانیان شباهت نداشتند.

دگرگونی (1987): برنده جایزه کتاب انسفیلد - وولف
دختر در میانه راه، نامش را رها کرد و نام جدیدی انتخاب کرد. آدامس می جوید و از کنار صخره ها عبور می کرد؛ از کنار جاده هایی که کودکان سیاه پوست دستانشان را تکان می دادند؛ تپه های پوشیده از علفزار که در افق ناپدید می شدند.

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,نادین گوردیمر

 
حرکت قطار در حال عبور در او ترسی برانگیخت. او نام پم را به همراه کلاه مدرسه اش به دور انداخت و خود را هیللا نامید.

آشنایی تصادفی (2002): برنده جایزه نویسندگان کشورهای مشترک المنافع: فهرست نهایی جایزه بوکر
درندگان گرد طعمه جمع شده اند. طعمه ماشین کوچکی است با زن جوان راننده آن. باتری ماشین خراب شده و تاکسی ها، ماشین ها، مینی بوس ها و موتورسیکلت ها از هم سبقت می گیرند، به او نزدیک می شوند و دشنامش می دهند و باعث ایجاد ترافیک بیشتر می شوند: راه بیفت. زن گیج نفهم! او دست هایش را به نشانه تسلیم بالا می برد.

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,نادین گوردیمر

 اخبار فرهنگی - ماهنامه اندیشه پویا

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------