از طلاق تا سفر به آمریکا، حاشیه های زندیگ خانم بازیگر



اخبار,اخبار فرهنگی ,هنگامه قاضیانی

هنگامه قاضیانی:بازیگری معشوقه من است و به خاطر آن زندگی پر زرق و برق غرب را رها کردم/ برای من خیلی سخت بود هم مرد خودم باشم هم زن / سینمای ایران جوانان را پیر می کند!

برای هنگامه قاضیانی بیست و چهار ساله خیلی سخت بود هم مرد خودش باشد هم زن ، شخصیت انسان در این مواقع دچار تکرار می شود و این اتفاق خیلی تلخ و سخت است اما یکی از تصمیمات درست عالم تقدیرات برای من این بود که تمام آن اتفاقات برای من بافتند.

 بازیگران  سینمای ایران مثل همه جای دنیا دچار حاشیه هایی می شوند  که کار آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.هنگامه قاضیانی بازیگر خوش اخلاق و با تجربه سینما که در سن بیست و چهار سالگی در حالی که صاحب یک فرزندبود از همسرش جدا شد و برای ادامه زندگی به خارج از کشور سفر کرد و در خصوص زندگی او شایعاتی بر سر زبان ها افتاد.به گزارش شفاف، این بازیگر در گفت و گویی به سوالات ما پاسخ داد:

خانم قاضیانی، شما در طلایی ترین دوران زندگی به آمریکا سفر کردید و در شرایط اجتماعی آن زمان  کاملا به طور مستقل زندگی کردید.در آن روزها مدیریت شخصیت چگونه بود؟
برای هنگامه قاضیانی بیست و چهار ساله خیلی سخت بود هم مرد خودش باشد هم زن ، شخصیت انسان در این مواقع دچار تکرار می شود و این اتفاق  خیلی تلخ و سخت است اما یکی از تصمیمات درست عالم تقدیرات  برای من این بود که تمام آن اتفاقات برای من بافتند. من احساس می کنم  هر چقدر سن بالاتر می رود، آدم حساستر و شکننده تر می شود اما آن روز های سخت گذشته به تو این توان را می دهد که ببینی از چه سختی ها و دریاهایی عبور کردی ومحصولی است که برای ادامه زندگی می شود از آن درس گرفت. من آدم خیلی قویی هستم ولی این را لطف خدا می دانم و با مراحلی که در سختی ها طی کردم به این رسیدم که چیزی به عنوان شکست در زندگی نداریم.  من 24 ساله ای بودم که بچه 5 ساله داشتم و کلی از آروزهایم خراب شده بود البته این شکست یک فرصت بزرگ برای من به حساب می آید.

شما یک زمانی را جنگیدید تا زندگی بر وفق مرادتان باشد، آن دوران چه گونه بر شما گذشت؟
من کلمه مبارزه را به جنگ ترجیح می دهم. شاید شعار به نظر برسد یک دختر بیست و چهار ساله برود سانفرانسیسکو و در آن شرایط روحی آن هم در غربت رشته فلسفه غرب بخواندوکتاب به آن  وسعت و سنگینی ترجمه کند. این نمی تواند شعار باشد من جوابم را از زندگی گرفتم . در یک کتاب جمله ای دیدم به آن کسانی که دارند زیبا زندگی می کنند. توجه کنید نه کسی که حرف های زیبا می زند. البته این روزها گاهی از زندگی نا امید می شوم و من شکننده تر از سابق شدم.

آیا آن زرق و برق وجذابیتی که در خارج از کشور وجود داشت شما را برای ماندن وسوسه نکرد؟
بازیگری معشوقه من بوده و هست و به خاطر آن زندگی پر زرق و برق غرب را رها کردم و به وطنم برگشتم تا بتوانم به کارم و هنرم ادامه دهم  آن هم در سینمایی که در اوج جوانی نقش یک زن چهل ساله و همسر اقای انتظامی را بازی  کنی و در سینمایی که تو را پیر می کنند . برعکس سینمای غرب که می ایند و در سن چهل سالگی و اوج تجربه نقش دختر جوان را به تو می دهند.  در هر حال، بر اساس تدبیر خانواده عزیزم  من بعد از جدایی به خارج از کشور سفر کردم و با فوق لیسانس فلسفه به وطنم برگشتم.

بزرگترین آرزوی شمادر زندگی چیست؟
کشاورزی را قبلا دوست داشتم و می خواستم در پایان عمر یک مزرعه بزرگ داشته باشم اما الان دوست دارم شرایط به گونه ای پیش برود که بتوانم بدون استرس مدام در سفر باشم.
 
نظرتان را در مورد آخرین کارتان بگویید؟
کار برادران خسرو یک کار خوب است. من سخت کار قبول می کنم.  در حال حاضر در ایران سینما و فیلمنامه ها در حال برزخ است. بهشت و جهنم تکلیفشان مشخص است اما فیلمنامه های ایرانی مخاطب و بازیگر را به برزخ می رود و این اصلا نقطه مثبتی به شمار نمی رود.  

 

اخبار فرهنگی - شفاف

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------