محب اهری به روایت مبصر ۴ ساله
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : پنج شنبه, 27 دی 1397 09:04
درگذشت حسین محباهری بهانهای شد تا در گفتوگو با محمد کدخدایی مروری داشته باشیم بر آن سالها که این سریال از تلویزیون پخش میشد. کدخدایی از ویژگیهای مرحوم محباهری نیز گفت و عشق به کار را از پررنگترین خصایص اخلاقی این هنرمند ذکر کرد.
به گزارش خبرآنلاین، کدخدایی درباره همکاریهایش با مرحوم محباهری در دهه شصت که یکی از پررنگترین آن ها که در ذهن مخاطب باقی مانده سریال «درس شیرین ریاضی» یا «ق مثل قلقلک» بود، گفت: «مرحوم محباهری که خداوند رحمتشان کند از همان ابتدای آشنایی که با ایشان داشتم ایدههای بسیار خوبی داشتند و در خلاقیت نمایشیشان هیچ شکی نبود. هر کسی که با ایشان کار کرده با این ویژگیها و نبوغشان در زمینه کار هنری آشناست و این خصایص به او نیز منتقل میشود.»
این بازیگر ادامه داد: «آشنایی من با مرحوم محباهری از سال ۶۱ شروع شد ولی از سال ۶۵ با ایشان همکاریهای مشترکم را آغاز کردم. ما ابتدا در چند تلهتئاتر از جمله «کوچ عاشقان» با هم همکاری داشتیم و بعد از آن نیز در سریال مرحوم حسین پناهی به نام «ماجراهای رونالدو و مرحوم مادرش» این همکاری ادامه پیدا کرد.
«هتل پرستاره»، «ماجراهای سرکار اکبری» «هزار برگ، هزار رنگ» که یکی از سریالهای پربیننده بود هم از دیگر همکاریهای ما در اواسط دهه شصت بود. اوایل سال ۶۹ هم سریال «ق مثل قلقلک» را با هم کار کردیم. در آن سریال من با بچههایی که به عنوان شاگردان کلاس حضور داشتند تمرینهای زیادی داشتم و ایشان هم به عنوان لیدر ما را راهنمایی میکردند.»
او درباره روحیه بالا و عشق به کار حسین محباهری نیز بیان کرد: «در دهه شصت که من با ایشان آشنا شدم این روحیه و عشق به کار اوجش بود، ایشان انرژی بسیار زیادی داشتند که نشئت گرفته از عشق و علاقهشان به کار بود، مرحوم محب اهری مثل یک نوجوان پرشور روی پایشان بند نمیشدند. ایشان در دهه شصت پرکارترین و پردرآمدترین بازیگر بودند و خودشان هم به این مسئله اذعان داشتند. یک روز پیششان بودم و خودشان گفتند امسال من پردرآمدترین بازیگر بودم.
ایشان در آن دوران تمام موقعیتها را داشتند و این به دلیل انرژی و عشقشان به کار بود. ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم....ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما، این بیت درباره ایشان واقعا صدق میکرد چون مرحوم محباهری با تمام وجود عشق به کار داشت و حتی به خاطر کار از خواب و خوراکش هم میگذشت. همه کسانی که در این وادی هستند عاشق کارشان هستند اما ایشان از همه یک سر و گردن بالاتر بود. به نظر زنده ماندن ایشان در دهه آخر زندگیشان تنها به خاطر عشق به کار و امید و روحیه بالایی بود که داشتند.»