سرنوشت «آتقی» چه شد؟



مگر می شود مخاطب دهه شصت و هفتاد تلویزیون باشی و محمود دینی را به یاد نداشته باشی. محمود دینی برای خیلی از مخاطبان آن سال های تلویزیون یک ستاره تمام عیار بود.

مگر می شود مخاطب دهه شصت و هفتاد تلویزیون باشی و محمود دینی را به یاد نداشته باشی. محمود دینی برای خیلی از مخاطبان آن سال های تلویزیون یک ستاره تمام عیار بود. اما ناگهان این ستاره غیبش زد و کسی متوجه نشد که علت فاصله گرفتن او از بازیگری چه بود؟ پس از گذشت مدت ها، به بهانه بازگشت او به دنیا بازیگری با «علی» سریال «آینه عبرت» که تهیه کنندگی این مجموعه را هم برعهده داشت، گپ زدیم با ما همراه شوید، یک خاطره نگاری خوب و خواندنی.

سرنوشت آتقی چه شد

چرا «آینه عبرت» پرطرفدار شد
دینی  می گوید: «آینه عبرت» از یک داستان پرکشش برخوردار بود... موضوعاتی که در این سریال مطرح می شد، برگرفته از زندگی واقعی مردم بود و به همین خاطر، این سریال به دل مردم نشست و آنها با آن ارتباط برقرار کردند، از طرفی عواملی که پشت و جلوی دوربین قرار داشتند، به یکدیگر متعهد بودند. این که بعضی ها می گویند «آینه عبرت» در آن سال ها موفق شد چون مردم دو کانال بیشتر نداشتند و پای شبکه های ماهواره ای فارسی زبان در میان نبود به نظرم یک حرف غیرکارشناسی است.

 مردم جذب این سریال شدند چون با تک تک کاراکترهای آن ارتباط برقرار کردند و مصداقی از این شخصیت ها را اطراف شان می دیدند. موقع پخش این سریال خیابان های شهر خلوت می شد، در حالی که در همان مقطع هم، چند شبکه ماهواره ای فارسی زبان فعالیت می کردند. ضمن این که فیلم های ویدئویی هم به وفور در بازار موجود بود و از طرفی دیگر هم فیلم و هم سریال های دیگری از تلویزیون پخش می شدند چرا آن آثار نتوانستند موفقیت این سریال را به دنبال داشته باشند به نظرم داشتن چنین نگاهی کمی غیرمنصفانه است.

آن قصه چطور شکل گرفت
در آن مقطع چون به عنوان مدیر کل روابط عمومی مواد مخدر فعالیت می کردم، اشراف زیادی به بسیاری از پرونده ها در این حوزه داشتم. ما برای این که قصه های مان باورپذیر از کار درآید، فیلمنامه ها را از پرونده های موجود در اداره مبارزه با مواد مخدر استخراج می کردیم، فکر کنم این موضوع تاثیر زیادی در باورپذیری مردم داشت.

سرنوشت آتقی چه شد

سرنوشت آتقی چه شد؟
بعد از اتمام سریال «آینه عبرت» همانطور که پیشتر هم گفتم من از ایران رفتم. در زمانی که نبودم خبر رسید که آقا تقی یا همان اکبر گلپایگانی به دلیل تصادفی منجر به فوتی که داشته برای پرداختدیه به زندان افتاده است. حضور ایشان در زندان مشکلات مالی دیگری را هم برای ایشان ایجاد کرد به گونه ای که با گذشت بیش از 10 سال نتوانستند از پس این مشکلات برآیند و مجبور شدند در زندان بمانند. البته تلاش های زیادی برای ایشان انجام شد و ستاد دیه و چند تن از افراد خیر و هنرمندان پا پیش گذاشتند تا بخشی از مشکلات مالی ایشان مرتفع شود و قرار است طی همین مدت ایشان از زندان آزاد شوند و ان شاءا... بار دیگر فعالیت هنری شان را از سر بگیرند.

ستاره های دهه 60 چه ویژگی هایی داشتند
در آن مقطع سیاست گذاری ها، به گونه ای بود که بازیگرها نباید به سمت ستاره شدن می رفتند به همین خاطر نظارت زیادی حتی روی نحوه پوشش بازیگران وجود داشت. اما با همه این اوصاف بازیگرانی نظیر من، جمشید هاشم پور و بعدها ابوالفضل پورعرب در میان مردم به محبوبیت رسیدند. چون هیچ یک از ما تکیه مان صرفا روی ظاهر نبود، بلکه با بازی ها و نقش هایی که ایفا می کردیم به دل مردم راه پیدا می کردیم در حالی که این روزها بازیگران نسل جدید بیشتر تکیه شان روی ظاهرشان است.

سال های دور از خانه
من سال ها در خارج از کشور زندگی می کردم، به همین خاطر مدت زیادی از حضورم جلوی دوربین می گذرد، هرچند که این روزها در حال بازی در یک فیلم هستم... در طول دورنی که از بازیگری دور بدوم، به فعالیت هایم در پشت دوربین می پرداختم و تمرکزم را روی کارگردانی و تولید برنامه گذاشتم، مدتی هم سرگرم دایرکردن یک شبکه خصوصی با مجوز دولت بودیم، کارهای ابتدایی آن شبکه را هم انجام دادیم اما بعد از مدتی به ما گفتند که مجوز این شبکه لغو شد و این موضوع باعث شد به لحاظ مالی و زمانی متضرر شویم.

سرنوشت آتقی چه شد

وقتی کاپشن و شال گردنم مد شد!
هرچند که بازیگران هم دوره من، همانطور که اشاره کردم، اجازه چندانی نداشتند تا از لباس هایی با مارک های آنچنانی و به روز استفاده کنند، اما همان چیزهای ساده ای که ما می پوشیدیم، خیلی زود در میان مردم معروف شد. هیچ وقت یادم نمی رود، تا سال ها مدل کاپشنی که من می پوشیدم و نحوه استفاده از شال گردن بین جوان ها مد شده بود.

محبت مردم کم نظیر است
با گذشت سال ها و با وجود این که مدت هاست جلوی دوربین حاضر نشدهن ام اما همچنان مردم به من لطف دارند و زمانی که در کوچه- خیابان من را می بینند، به من ابراز محبت می کنند. لطف آنها واقعا ستودنی و کم نظیر است اکثر آنها من را «علی» صدا می کنند و از نقش هایی که من در گذشته بازی کردم خاطره دارند!

شایعات دامن همه را گرفت
بازی در سریال «آینه عبرت» آن هم در یک پروسه نه ساله شهرت خیره کننده ای را برایم به دنبال داشت، این شهرت خاری به چشم بعضی ها شده بود و باعث شد عده ای که چشم دیدن موقعیت و شرایط من را نداشتند برایم شایعه درست کنند، وقتی این حرف ها به گوشم رسید، احساس خطر کردم. من بعد از 9 سال درگیری مستقیم با این سریال، تولید این مجموعه را تعطیل کردم- از آنجا که سال ها کارمند اداره مبارزه با مواد مخدر بودم، اما بیرون آمدم و تصمیم گرفتم مسیر زندگی ام را تغییر بدهم.

سینما، گزینه دوم من
بعد از تعطیل کردن «آینه عبرت» موسسه «یاسین فیلم» را راه اندازی و سعی کردم به تولید فیلم بپردازم. در سینما هم به عنوان یک بازیگر مشغول به کار شدم و در بیش از 8 فیلم سینمایی ایفاگر نقش اصلی بودم که همه فیلم ها هم پرفروش بودند. اما خب بعد از گذشت مدتی، بیشتر تمرکزم را در حوزه تولید گذاشتم.

ایراد اصلی که فیلم و سریال های امروزی دارند، این است، قصه ای را که تعریف می کنند، از زندگی مردم دور است، اکثر آنها دغدغه ای را نسبت به مشکلات و اتفاقاتی که برای مردم می افتد ندارد، به همین خاطر کاراکترهای فیلم و سریال شان برای مردم باورپذیر نیست. به نظرم اگر مدیران ما قصد دارند که کار باورپذیر بسازند، باید ساخت فیلم و سریان را به اهل فن بسپارند. اشخاصی که نبض مخاطبان را بلد هستند، شک نداشته باشید، در هیمن شرایط فعلی هم می توانند کاری نظیر «آینه عبرت» بسازند.

اخبارفرهنگی - مجله خانواده سبز

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------