نخبه‌كشي پنهان در قتلگاه سوءمديريت‌ها!



اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

 این روزها گویا نمی‌توان پایانی برای کاهش پیوسته بازار سهام متصور شد چرا که دیروز برای پنجمین روز متوالی بورس تهران شاهد ریزش شاخص بود. در بازار دیروز معامله‌گران شاهد کاهش 607واحدی (معادل 9/ 0 درصد) شاخص بودندتا این مؤلفه به سرعت در معرض سقوط به کانال 67هزا واحد قرار گیرد. دیروز در بازار هر چند پایان فصل مجامع انتظاراتی را برای بازگشت بازار ایجاد کرده بود اما این انتظارات تحت تاثیر فروش‌های احساسی معامله‌گران محقق نشد و همچنان بازار با مازاد عرضه مواجه بود؛ امری که به تشکیل صف‌های فروش و افت شدید شاخص منجر شد. .

اين را وقتي فهميد كه حتي سپاه هم كه پروژه‌هاي عظيم عمراني را زير دست دارد، حاضر به استخدام او نشد. تنها كاري كه مي‌شد كرد، ادامه تحصيل بود. فكري شده كه اگر دكتري‌اش تمام شود، براي گذران زندگي چه كند؟!» اين داستان براي شما آشنا نيست؟ حال و روز خيلي از مغزهاي ايران همين است. مغزهايي كه سال‌هاست درباره آنهامي‌نويسيم و حرف زدن درباره فرارشان از كشور، شده مثنوي هفتاد من كاغذ.

  رفتن به اميد پيشرفت
«حمايتي در كشور وجود ندارد» «آنقدر حمايت‌ها كم است كه ما نمي‌دانيم چه كنيم» «اصلا اگر حمايت نمي‌كردند خيلي بهتر بود» «ما هيچ افق پيشرفتي در كشور نمي‌بينيم» اينها بخشي از گلايه‌هاي استعدادها يا به اصطلاح مغزهاي كشور است. گلايه‌اي كه اگر به عمقش فرو بروي جز نااميدي براي كشور، چيز ديگري ندارد. در اطراف هر ايراني حداقل يك نخبه دانشگاهي وجود داشته كه به‌خاطر نبود امكانات در ايران نمانده و به خارج از كشور رفته. اغلب فارغ‌التحصيلان دانشگاه‌هاي برتر يا رتبه‌هاي نخست كنكورهاي سراسري، ترجيح مي‌دهند براي ادامه تحصيل به خارج از كشور بروند.

 دنيايي پر از فرصت‌هاي عالي براي پيشرفت. اما اين امكان براي آن دسته‌اي مهيا مي‌شود كه دخل‌شان بيشتر از خرج‌شان است. بعضي ديگر هم كه بورسيه مي‌شوند و مجبور مي‌شوند لقاي ديدن خانواده‌شان را به عطاي درس خواندن در دانشگاه‌هاي برتر ببخشند.

بحث فرار مغزها سال‌هاست در كشور مطرح مي‌شود. آنقدر هم كاري درباره‌اش نشده كه پوسيده و نخ‌نما شده است. اين داستان را گره بزنيد به بيكاري و آمار نجومي فارغ‌التحصيلان دانشگاهي بيكار. حتي نخبه‌ها هم از ويروس بيكاري در امان نبودند. بسياري از آنهايي كه در دانشگاه شريف درس مي‌خوانند، نهايت افقي كه دارند عضويت در هيات علمي دانشگاه است كه اين سال‌ها آنقدر شرايطش سخت شده كه رسيدن به آن هم، گذشتن از هفت‌خوان رستم مي‌طلبد. براي همين است كه بسياري از دانشجويان به جاي دنبال كار رفتن، به ادامه تحصيل روي مي‌آورند. اما اين كار تنها درماني موقتي است. وقتي تا انتهاي مقاطع تحصيلي مي‌روند آنوقت است كه دنيا برايشان تيره و تارتر مي‌شود و درد اين اتفاق تلخ‌تر.

 محمد كه اين روزها در هول و ولاي درس خواندن در شريف و نبود كار زندگي مي‌كند، مدام از اطرافيانش مي‌شنود كه بايد از ايران خارج شود. اما نه خانواده‌اش راضي به اين كار مي‌شوند و نه خودش دل رفتن دارد. اما اين دل سوختن‌ها برايش نه نان شده نه آب. بعد از اين همه سال نخبگي از هيچ كجا، درخواستي براي كار نداشت. حتي هيچ‌كجا به اينكه كجا درس خوانده هم توجهي نكرده. حالا او مانده و حوضش و هيچ افقي در وراي پايان دوره دكترايش وجود ندارد. كسي قطعا اگر در كشورهاي مطرح و صنعتي دنيا بود، قطعا روي سر، حلوا حلوا مي‌شد!

  نخبه‌هاي تنها، نخبه‌هاي خسته!
23 سال دارد و دانشجوي مهندسي برق- الكترونيك دانشگاه آزاد قزوين است. گرچه شايد در نگاه اول، كسي را كه در اين دانشگاه درس مي‌خواند، به عنوان نخبه كشوري دانست.

 اما وقتي بدانيد كساني در اين دانشگاه درس مي‌خوانند كه حتي در رقابت با دانشجويان مطرح دانشگاه شريف و تهران هم رتبه بالاتري گرفته‌اند و حتي در مسابقات خارجي هم جزو سه رتبه برتر هستند، حتما اسم‌شان را مغز مي‌گذاريد. رضا قوامي‌پور و دارودسته‌اش چندتا از همين بچه‌ها هستند. بچه‌هايي كه سعي كرده‌اند از امكانات دور و برشان براي طرح ايده‌هايي استفاده كنند كه حتي كمپاني‌هاي خارجي هم آرزوي داشتن آنها را در سر مي‌پرورانند: «طرحي با عنوان هواپيماي بدون سرنشين خورشيدي داشتيم كه براي اولين بار در مسابقات دانشگاه شريف شركتش داديم.

البته بدون سيستم خورشيدي. در اين مسابقات مقام دوم را كسب كرديم. دانشجويان زيادي از دانشگاه‌هاي ايران در اين مسابقات شركت كرده بودند. بعد از آن رفتيم و اين طرح را در اداره ثبت اختراعات ثبت كرديم. از طريق يكي از دوستان در مسابقات دانشگاه شريف متوجه شديم كه مسابقاتي در سوئيس برگزار مي‌شود. براي همين در اين مسابقات كه با عنوان مسابقات ثبت اختراعات است، ثبت‌نام كرديم.»

 اينها را قوامي‌پور مي‌گويد اما ادامه مي‌دهد كه چون هزينه شركت در مسابقه زياد بوده، نياز به حامي مالي داشتند: «ما هم سراغ بانك كشاورزي رفتيم. آنها هم در ازاي تبليغ اين بانك در خارج از مرزها، هزينه سفر و شركت ما در مسابقه را متقبل شدند. تقريبا 36 ميليون تومان.» اما اينكه چطور سراغ اين بانك رفته‌اند برمي‌گردد به توصيه يكي از دوستان‌شان كه قبلا بانك كشاورزي را به عنوان حامي مالي داشته، اين اتفاق افتاده. به گفته رضا، رئيس بانك آدم بسيار فرهيخته‌اي است كه دلش مي‌خواهد از اين طرح‌ها حمايت كند.

مي‌گويند وقتي جشنواره داخلي داريم چرا جشنواره خارجي؟!
اما اين همه داستان رضا نيست. او و دوستانش براي شركت در ديگر مسابقات مطرح جهان اقدام مي‌كنند اما اين‌بار هيچ حامي مالي‌اي پيدا نمي‌شود. حتي نهادهاي حمايت از نخبگان هم هيچ كاري برايشان نمي‌كنند. رضا و دوستانش به اندازه كافي نخبه هستند كه ديگر براي حمايت‌شان ان‌قلتي وجود نداشته باشد.

 

مقام اول در مسابقات ربوكاپ آزاد ايران، مقام اول در مسابقات ربوكاپ‌ روبات‌هاي خانگي، مقام اول در مسابقات ميكروماهواره‌هاي ملي و چند مسابقه ديگر. به اندازه كافي كارنامه پري دارند! اما دريغ از كمكي. آنها به چند جا مراجعه كرده‌اند؛ بنياد ملي نخبگان كه خودشان مسابقات ملي خوارزمي را برگزار مي‌كنند كمكي نمي‌كنند.

حرف‌شان هم اين است: «وقتي مسابقات داخلي داريم چرا بايد در مسابقات خارجي شركت كنيد كه اين‌همه هزينه شود؟!» اين جمله را معاونت علم و فناوري رياست جمهوري هم به رضا و دوستانش گفته بود. خيلي بعيد است كه مسئولان كشور ندانند شركت در مسابقات جهاني چه وجهه‌هاي مثبتي براي كشور دارد. اينكه در هر مسابقه هزار موقعيت تجاري و امكان ارتباط علمي با كشورهاي ديگر موجود است، اينكه مي‌شود ايده‌ها را تجاري‌سازي كرد و حسابي از قبلش پول به دست آورد و هزار نكته مثبت ديگر.

 نمونه ساده‌اش رضا و گروهش؛ بعد از شركت در مسابقات سوئيس، هواپيماي قطر كه از غول‌هاي هواپيمايي جهان به حساب مي‌آيد طرح‌شان را پسنديده و مي‌خواهد به توليد برساند. ولي مشكل اين است كه از بچه‌ها خواسته اين طرح را در خاك كشور قطر اجرايي كنند. گرچه فعلا در حال مذاكره هستند، اما اين طرح مي‌توانست در خدمت هواپيمايي كشور خودمان باشد.

 هرچه كه هست، بچه‌ها براي رسيدن به جشنواره آلمان هنوز با بي‌پولي دست و پنجه نرم مي‌كنند و منتظرند دستي از غيب برسد و كمك‌شان كند. دستي كه شايد اميدي شود براي آينده درخشان‌شان. از اين دست داستان‌ها در كشور كم نيست.

 

آنقدر زياد است كه مي‌شود از روي آن چندين كتاب نوشت. اين را بايد مسئولاني بدانند كه اجازه مي‌دهند با خروج مغزها از ايران، تمدن 7هزار ساله‌مان به باد فنا برود.


اخبار اقتصادی - قانون

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------