آمارهایی که ایرانیان را"بدهکار" میداند/ واکنش اقتصاددانان به آمارهای بانک مرکزی
- مجموعه: اخبار اقتصادی و بازرگانی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
اخبار اقتصادی - شکاف"درآمد-هزینه" خانوار عمیقتر شد؛
آمارهایی که ایرانیان را"بدهکار" میداند/ واکنش اقتصاددانان به آمارهای بانک مرکزی
به گزار خبرنگار تابناک، پرداخت قبضهای خدمات عمومی، اجارهبها، واریز اقساط ماهیانه، خرید کالاهای اساسی هر ماه، هزینههای رفت و آمد روزانه و خریدهای ریز و درشتی که حساب و کتابی هم ندارند، جزو اصلیترین هزینههای ماهانه یک خانوار ایرانی است.
ایرانیان هر روز مشغول به کار میشوند که آخر ماه حقوقی دریافت کنند که بتوانند از پس این خرج و مخارج بر بیایند. بعد از فراهم کردن نیازهای اساسی ماه و همچنین پرداختها و واریزهای ضروری و شاید صرف هزینهای اندک برای تفریح و خوشگذرانی اما تلاشی دوباره آغاز میشود که بتوان ماه بعد هم از پس این همه خرج و مخارج بر آمد.
در خوشبینانهترین شرایط یک خانوار ایرانی میتواند بدون اینکه با کسری درآمد روبهرو شود، از پس هزینهها بر بیاید، ولی نباید انتظار داشت که این خانوار موفق هر ماه پساندازی هم داشته باشد؛ چرا که احتمالا با کاری دو یا سه شیفته درآمدها و هزینهها با یکدیگر به تعادل رسیدهاند.
در شرایط عادی اما یک خانوار ایرانی به گزارش مرکز آمار و بانک مرکزی «جمهوری اسلامی»، ماهانه با کسری درآمد حدود 600 هزار تومانی روبهرواست. به عبارت دقیقتر، خانوارهای ایرانی به اندازه تمام دستمزد یک کارگر که هر ساله توسط وزارت کار و امور اجتماعی اعلام میشود، با کسری درآمد مواجهاند.
با توجه به این شرایط این سئوال پیش میآید که چرا هر ماه درآمدهای خانوار ایرانی این طوری بلعیده میشود؟ چگونه هزینهها در مقابل درآمدها به اندازه یک غول قد میکشد و این روند تلخ و خستهکننده از چه زمانی آغاز شد و بیش از پیش اوج گرفت؟
تورمی که درآمدها را بلعید
همیشه ایرانیان از درآمدها و سطح هزینههای خود گلایه دارند. این نارضایتی به دولتها هم آنچنان ارتباطی ندارد، چرا که این آسیب، که خانوارهای ایرانی آنقدر بین درآمدها و هزینههایشان شکاف دارند که نمیتوانند دست به پسانداز بزنند، در تمام دولتها مشاهده شده است. این روند اما از سال 84، همزمان با آغاز دولت نهم به اوج خود رسید.
سیاستهای اقتصادی که در طول این مدت در پیش گرفته بود، آرام آرام در سالهای بعد نمود و تاثیرات خود را بر خانوارهای ایرانی مترتب کرد.
دو برابر شدن هزینهها
آمارهای منتشر شده از هزینههای بودجه خانوار نشان میدهد در فاصله سالهای 1384 تا 1390، هزینهها و درآمدهای خانوارهای ایرانی با افزایشهای سالانه مواجه بوده، اما رشد میزان هزینهها از درآمدها بیشتر است.
آمارها نشان میدهد که در سالهای 84 تا 90 هزینهها بیش از 2.6 برابر شده است. به بیان دیگر، هزینهها 160 درصد افزایش یافته است.
البته گزارش بانک مرکزی نشان میدهد شاخص تورم در این دوره 2.5 برابر شده است. این مقایسه نشان میدهد در دوره مورد بررسی هزینههای خانوار از میانگین تورم نیز در این دوره بالاتر بوده است.
بر اساس گزارش بانک مرکزی در میانههای سال 85، متوسط هزینه هر خانوار در سال 84 معادل 6 میلیون و 700 هزار تومان بود، این رقم در سال 90 به رقم 17 میلیون و 400 هزار تومان رسید.این مقایسه نشان میدهد طی هفت سال هزینه خانوار 10 میلیون و 700 هزار تومان افزایش یافته است. گزارش بانک مرکزی در بخش درآمدها از این حکایت دارد که دخل ایرانیان کمتر از هزینههای آنان است.
در دوره 84 تا 90 درآمدها 2.5 برابر شده است، در واقع افزایش 150 درصد درآمدها نتوانسته افزایش 160 درصدی هزینهها را پوشش دهد و دخل کمتر از 10 درصد بوده است. مجموع این سالها نشان میدهد به درآمد 10 میلیون و 68 هزار تومان اضافه شده و به طور متوسط هر خانوار ایرانی سالانه 632 هزار تومان کسری داشته است.
اگر دهکهای برخوردار از این بررسی کنار گذاشته شوند، بدون تردید شکاف درآمد - هزینه رقم بالاتری خواهد شد. البته بر اساس این رقم درآمدهای خانوار به طور متوسط به میزان تورم رشد کرده است.
رشد هزینهها در چه سالی بیشتر بود؟
گزارشها از هزینههای خانوار نشان میدهد که بیشترین رشد در سالهای 86 و 90 اتفاق افتاده بود. در این سالها، رشد هزینه خانوارها در سال 86 حدودا 27 درصد نسبت به سال 85 افزایش یافته بود، این در حالی است که در این سال، میزان درآمدهای متوسط خانوار ایرانی به میزان 25 درصد رشد یافت.
همچنین در سال 90 هزینهها نسبت به سال قبل 23 درصد رشد یافت؛ اما رشد درآمد نسبت به هزینه یک درصد کمتر بود و در آمدها در این سال 22 درصد رشد کردند.
در سال 89 هزینه خانوار 14 میلیون و 150 هزار تومان گزارش شده و در طول یک سال هزینهها به طور متوسط 3 میلیون افزایش یافته بود.
سهم یک سومی مسکن در هزینه خانوار
گزارشها در بین هزینه خانوارها در سال 90 نشان میدهد که گروه «مسکن، آب، برق وگاز و سایر سوختها» چیزی در حدود یک سوم هزینه را به خود را خود اختصاص داده بود. مقدار سهم این گروه در هزینههای خانوار در سالهای 84 تا 90، افزایش 3 درصدی را پشت سر گذاشت و از 27.6 درصد به 30.6 افزایش یافته بود، این در حالی است سهم هزینههای خانوارها در تفریحات و پوشاک و کفش در این هفت سال کاهش پیدا کرده است. سهم هزینههای گروه کفش و پوشاک از 5.6 به 4.6 درصد و سهم هزینههای تفریح و امور فرهنگی از 3 به 2.7 درصد کاهش پیدا کرده بود.
آمار بودجه خانوار نشان میدهد که در سال 84 مردم چیزی در حدود 16 درصد از هزینه خود را صرف «حملونقل» میکردند؛ اما این رقم در سال 90 به 12 درصد کاهش پیدا کرده است.
این روند نشان میدهد مردم در این هفت سال از سهم خود در پوشاک و کفش کاسته و به سهم هزینههای خود در بهداشت و درمان و خوراک آشامیدنیها افزودهاند.
گزارشها نشان میدهد سهم مخارج خانوارها در گروههای «دخانیات» و «تحصیل» تغییر قابلملاحظهای نداشته است. خانوارها به طور متوسط در سال 90 تقریبا 365 هزار تومان صرف هزینههای تحصیلی و 470 هزار تومان صرف تفریحات و امور فرهنگی کردند که در مجموع 5 درصد از کل هزینههای خانوار را دربرمیگیرد. این در حالی است که هزینههای گروه خوراکی آشامیدنی و همچنین مسکن و آب و برق گاز در مجموع 55 درصد کل هزینههای خانوار در سال 90 بوده است. میزان هزینههای بهداشت و درمان به طور متوسط 280 هزار تومان در سال 84 بوده که این رقم در سال 90 به چیزی حدود 930 هزار تومان برای هر خانوار رسید. در واقع در هزینه این بخش در دوره مورد بررسی 230 درصد (بیش از سه برابر) رشد داشتهاست. مرور این آمارها موجب میشود که بگوییم تورم اصلیترین متهم پدیده کوچکتر شدن سفرههای خانوارهای ایرانیاست. به بیان بهتر هر ماه تورم بخش عمدهای از درآمد ایرانیان را میبلعد!
شکاف درآمد- هزینه عمیقتر شد
از سوی دیگر با وجود روی کار آمدن دولت یازدهم و در پیش گرفتن سیاستهای اقتصادی عاقلانهتر، که به کنترل تورم انجامیده است هنوز شکاف میان درآمد- هزینه پر نشده است که هیچ، عمیقتر هم شده است. به طوری که سقف کسری درآمدها در ماه افزایش بیشتری یافته است. هزینه و درآمد خانوارهای شهری در سال92 اعلام شد.
در جدیدترین بررسیها درباره میزان هزینه و درآمد خانوارها، شکاف عمیق بین هزینه و درآمد سالانه خانوارها قابل مشاهده است. در این گزارش که بانک مرکزی منتشر کرده است، هزینه سالانه هر خانوار در سال92، 28میلیونو446هزارتومان اعلام شده و در مقابل درآمد سالانه پولی خانوار 19 میلیون و 162هزارتومان برآورد شده است.
این اعداد به مفهوم آن است که هر خانوار در سال گذشته ماهانه دومیلیونو370هزارتومان هزینه داشته است در حالی که درآمد هر خانوار بهطور ماهانه در این سال یکمیلیونو596هزارتومان بوده است. درواقع بین هزینه و درآمد هرماه خانوار 773هزارتومان شکاف وجود دارد.
البته باید بر این نکته تاکید شود که در سال92 درآمدهای غیرپولی خانوار نیز هشتمیلیونو524هزارتومان عنوان شده که در ماه برابر با 710هزارتومان میشود. به این ترتیب با لحاظ درآمدهای غیرپولی که بن کالا، مزایای تخصیصیافته به کارمندان، خانههای سازمانی و... را شامل میشود، درآمدها به نزدیکی هزینهها میرسد. مقایسه اعداد مورد اشاره با سال91 هم گویای آن است که وضعیت در سال92 بدتر شده است چراکه هزینه سالانه خانوار 31درصد نسبت به سال91 افزایش یافته ولی در مقابل درآمدها نسبت به سال91 حدود 29درصد رشد داشته است. این یعنی شکاف موجود بین درآمد و هزینه در سال92 عمیقتر شده است.
اگر به زبان اعداد نیز بخواهیم درباره این شکاف صحبت کنیم عقبماندگی درآمد از هزینه در سال 91 عدد 684هزارو203تومان را نشان میدهد که این شکاف 13درصد از سال92 کمتر بوده است. این فاصله هزینه و درآمد سابقهای طولانی دارد چنانکه مقایسه آمار سال82 نیز نشان میدهد که همواره درآمد کمتر از هزینهها بوده است ولی نکته قابلتوجه آنکه طی این سالها همانطور که نمودار نشان میدهد این شکاف هرسال عمیقتر شده است.
طبق گزارشها در سال82 هر خانوار در سال سهمیلیونو398هزارتومان درآمد و چهارمیلیونو350هزارتومان هزینه داشت که بر اساس آن اختلاف ماهانه هزینه و درآمد خانوار به 119هزارتومان میرسید. آمارهایی که بهطور سالانه از سوی بانک مرکزی اعلام میشود از چند جهت قابلتردید است. نخست آنکه جامعه نمونهای که بانک مرکزی مورد بررسی قرار میدهد ضرورتا کل جامعه ایران را نمایندگی نمیکند و در این جامعه گروههای بسیار پایین و بسیار بالای درآمدی گنجانده نشده است. بنابراین غیبت این گروهها در نمونهگیری انجامشده، موجب میشود نتیجه بهدستآمده به واقعیت جامعه نزدیک نباشد.
تفاوتهای فقیرترین و ثروتمندترین
در همین حال فقیرترین گروه شهرنشین (دهک اول) در طول سال گذشته شش میلیون و 442 هزار تومان برای زندگی خود خرج کرده، ثروتمند ترین گروه شهرنشین (دهک دهم) 87 میلیون و 711 هزار تومان را مصرف رسانده است. این اختلاف درآمدی نشان می دهد که در سال ٩٢، پولدارها حدود 14 برابر کم درآمدها در زندگیشان هزینه کرده اند.
همچنین بررسی متوسط هزینه ناخالص سالانه یک خانوار ساکن در مناطق شهری استان های مختلف نشان می دهد که استان تهران با حدود 409317 هزار ریال (ماهانه حد ود 34110 هزار ریال) بیشترین و استان هرمزگان با حدود 168600 هزار ریال (ماهانه حدود 14050 هزار ریال ) کمترین هزینه را به خود اختصاص داده اند.
در بین اقلام گروه هزینه خوراکی ها و آشامیدنی ها بیشترین سهم از کل هزینه ناخالص (معادل 6.1 درصد) متعلق به هزینه انواع گوشت بود. پس از آن به ترتیب هزینه میوه های تازه با 4.4 درصد، سبزی های تازه با 3.2 درصد، شیر و فرآورده های آن و تخم پرندگان با 3.1 درصد، آرد، رشته و غلات با 2.6 درصد و انواع نان و بیسکویت با 1.9 درصد بیشترین سهم را به خود اختصاص داده اند. هزینه مسکن، آب، برق و گاز یک خانواده کم درآمد به طور متوسط کمتر از سه میلیون تومان است. یعنی خانواده های کم درآمد نیمی از هزینه سالانه خود را صرف مسکن، آب و برق و گاز می کنند. این در حالی است که هزینه متوسط ثروتمندترین های ایران برای این بخش ها 33 میلیون و 181 هزار تومان است. این یعنی هزینه مسکن، آب، برق و گاز ثروتمندان حدود یک سوم هزینه سالانه خانوارهای آنها را تشکیل می دهد.
یا به عنوان مثال در سال گذشته خانواده های کم درآمد برای پوشاک و کفش خود تنها 126 هزار تومان هزینه کردند در حالی که خانوارهای ثروتمند در همین مدت چهار میلیون و 248 هزار تومان، یعنی کمی کمتر از چهل برابر این مبلغ برای پوشاک و کفش خود خرج کرده اند. یا خانواده های ثروتمند بیش از 21 میلیون تومان هزینه رستوران و هتل کرده اند در صورتی که خانواده های کم درآمد کمتر از 600 هزار تومان هزینه کرده اند.
در عين حال عادل آذر رئیس مرکز آمار ایران در تازهترین اظهارات خود با اعلام تغییرات جدید هزینه و درآمد خانوارها گفته است: در بهار 1393 هزینه یک خانوار روستایی در ایران ماهانه یک میلیون و 92 هزار و 500 تومان و هزینه یک خانوار شهری ایرانی یک میلیون و 822 هزارتومان بوده که عدد قابل توجهی است.
مخفی نگه داشتن درآمدها بیشتر از هزینه هاست
سعيد لیلاز كارشناس مسائل اقتصادي معتقد است: مرکز آمار معمولا هزينه ها را بيشتر از درآمدها اعلام می کند اما این امارگیری تقریبی است. در وهله دوم مردم همه درآمدهای خودشان را به اندازه ای که همه هزینه ها را گزارش می کنند، اعلام نمی کنند.
وي ادامه داد: همیشه مخفی نگه داشتن درآمدها بیشتر از هزینه هاست بحثی که اینجا مطرح می شود بخشی از درآمدها از فروش دارایی ها ناشی می شود و برخی در برابر کارهایی است که افراد دستمزد نمی گیرند اما به اشکال دیگر پرداخت می شود. مثلا وقتی کسی خانه های مردم را تمیز می کند؛ به غیر از دستمزدش مقداری هم مواد غذایی یا البسه دریافت می کند.
ليلاز افزود: در عین حال، گاهی یک خانواده زمینی را می خرند و با چندین برابر قیمت می فروشند که این پول چند برابری را در آمار اعلام نمی کنند. می شود توضیح داد که بخشی از این هزینه ناشی از تفاوت قیمت خرید و فروش دارایی هاست که تورم را پوشش می دهند. به گفته ليلاز، درآمد نمی تواند کمتر از هزینه باشد، در این صورت حتما این هزینه ها از جاهایی تامین می شود که اعلام نمی شود.
اين كارشناس اقتصادي اذعان كرد: از این جهت هزینه ها بیشتر از درآمد اعلام می شود که خانواده ها وامی که گرفته اند را در لیست درآمدها نمی گنجانند اما پرداخت اقساط آن را در هزینه ها اعلام می کنند.
افراد درامد واقعی خود را عنوان نمی کنند
محمد خوش چهره هم كارشناس ديگري است كه با ليلاز هم عقيده است. او مي گويد: معمولا افراد درامد واقعی خود را عنوان نمی کنند و از سوی دیگر در جمع آوری اطلاعات خطا وجود دارد. وي گفت: تنها زماني مي شود گفت آمار مراكز آمارگيري صحيح است كه نظام آماری به درآمدهای مردم و حسابهایی که درآمدها به آن واریز می شود دسترسی داشته باشند. خوش چهره افزود: از این رو این آمارها ظریب خطا دارد. در کشورهایی که این آمارها درست است؛ عموما محاسبه از طریق حسابهای مالی افراد است نه خوداظهاری.
اين استاد دانشگاه يادآوري كرد: در ایران شتاب تورم مزید بر علت است. دستمزدها سالانه 10 درصد افزایش می یابد اما شاخص تورم 2 تا 3 برابر بیشتر از این درصد افزایش می یابد؛ بنابراین، این شکاف تورمی است و از این جهت همیشه دخل و خرج مردم همخوانی ندارد و مردم برای هزینه ها به وام و قرض رو می آورند.
در همین حال، پیش از این هادی ابوی عضو هیئت مدیره کانون عالی انجمن های صنفی کارگران ایران در این باره گفته بود که بررسیهای میدانی صورت گرفته، نشان میدهد هزینه یک خانوار 4 نفره کارگری در بهار امسال 2 میلیون و 200 هزارتومان بوده است. همچنین برخی کارشناسان اقتصادی هم هزینه یک خانوار 4 نفره را در شهرها 2 میلیون و 500 هزارتومان اعلام و عنوان می کنند ارقام کمتر از این به معنی قرار داشتن خانوارها زیر خط فقر است.
یک مقام دیگر کارگری نیز درباره افزایش خط فقر به 1000 دلار عنوان کرد: این میزان با ارز آزاد و ارقام فعلی بازار 3 میلیون و 200 هزار تومان است که نشان می دهد تقریبا بیش از 10 میلیون نفر از کل مشمولان قانون کار کشور در شرایط نامطلوب درآمدی قرار دارند.
پیگیری ها نشان می دهد ادامه شکاف جدی بین هزینه ها و درآمد خانوارهای کارگری کشور که سالیان متمادی باقی مانده و شورای عالی کار قادر به حل آن نیست، باعث افت شدید قدرت خرید کارگران شده است. مقامات کارگری می گویند حداقل دستمزد فعلی مشمولان قانون کار در بهترین شرایط تنها قدرت تامین هزینه های خانوار کارگران را به میزان 10 روز دارد و برای مابقی ماه کارگران در تنگناهای مالی قرار دارند و احتمالا مشاغل دیگری را نیز دنبال خواهند کرد.
در سالهای اخیر، نمایندگان کارگران تلاش های فراوانی به منظور کاهش اختلاف دستمزد کارگران با هزینه های واقعی خانوار انجام داده اند اما به دلایل گوناگون از ناتوانی کارفرمایان در پرداخت مزد واقعی و یا مصلحت اندیشی های صورت گرفته، این امر محقق نشد.
در حال حاضر، کارگران می گویند هزینه های اصلی و اجتناب ناپذیری در بخشهایی مانند تامین هزینه های مسکن، خوراک، پوشاک، درمان، تحصیل و مسائلی از این دست دارند. متاسفانه طی سالهای گذشته با اجرای نادرست و شتابزده فاز اول هدفمندی یارانه ها، فشار معیشتی شدیدی بر خانوارهای کارگری وارد شد و در جبران آن تنها 45 هزار و 500 تومان به هر فرد تعلق گرفت. هم اکنون نیز با اینکه ارقام اعلام شده درباره میزان هزینه های ماهیانه خانوار کارگری متفاوت است، اما نکته حائز اهمیت تفاوت فاحش بین 1.8 میلیون تا 2.5 میلیون تومان و 609 هزار تومان حداقل دستمزد امسال مشمولان قانون کار است.
هرچند وزیر کار در هفته گذشته متوسط دریافتی هر کارگر را در سال جاری یک میلیون تومان اعلام کرد، اما همین رقم نیز با هزینه های اعلام شده از سوی مرکز آمار ایران، 822 هزار تومان و با ارقام اعلام شده از سوی کارگران و کارشناسان اقتصادی، یک میلیون و 200 تا یک میلیون و 500 هزار تومان اختلاف دارد. بنابراین بر مبنای رقم اعلام شده از سوی مرکز آمار ایران و مقایسه آن با رقم اعلامی وزیر کار، هم اکنون میلیونها مشمول قانون کار تنها 55 درصد درآمد مورد نیاز برای اداره زندگی را دریافت میکنند و در این بخش با 45 درصد کسری درآمد مواجه هستند.
یک میلیون تومان دریافتی امسال کارگران در مقایسه با محاسبات کارگران و کارشناسان اقتصادی به 40 تا 45 درصد کاهش می یابد که نشان دهنده افزایش شکاف بین درآمد و هزینه های خانوار کارگری کشور است. حال اگر رقم مزد پایه امسال کارگران به میزان 609 هزارتومان ملاک محاسبه قرار گیرد، کسری درآمدهای کارگران در مقایسه با 1.8 میلیون اعلامی از سوی مرکز آمار ایران متفاوت خواهد بود.
بر پایه این گزارش، حداقل مزد امسال مشمولان قانون کار کمی بیشتر از 33 درصد درآمد مورد نیاز آنها در سال جاری است که قاعدتا کارگران مجبور میشوند برای جبران 67 درصد کسری درآمدی خود مشاغل دیگری را نیز انجام دهند. این مسائل باعث شده است تا چند شغله شدن افراد رواج داشته باشد یا اینکه در برخی خانواده ها چند نفر و یا دستکم 2 نفر برای تامین هزینه های یک خانوار مشغول به کار باشند.
دلیل تفاوت چشم گير ميان هزينه ها و درآمدها
ابراهیم رزاقی استاد بازنشسته دانشگاه معتقد است يكي از مواردي كه نشان مي دهد خانواده هاي ايراني واقعا فقيرند، اين است كه هزينه هاي زندگي خود را با قرض گرفتن تامين مي كنند و از سوي ديگر، كمكهاي غير نقدي دريافت ميكنند.
وي گفت: معمولا افراد در اعلام هزينه ها غلو ميكنند خانواده هاي فقير براي دريافت كمكهاي دولتي و خانواده هاي ثروتمند براي فرار از ماليات به همين دليل مي بينيم كه تفاوت چشم گيري ميان هزينه ها و درآمدها وجود دارد حال آنكه پول از جايي رسيده كه هزينه شده است حالا يا با قرض يا وام و يا با كارهاي كاذب و شغل دوم كه به صورت غير رسمي انجام مي شود.
وي تصريح كرد: عامل ديگر كمك به خانواده ها خيريه ها و كمكهايي است كه به اشكال مختلف به خانواده ها صورت مي گيرد. البته در اين مورد تحقيق علمي صورت نگرفته كه چطور ممكن است خانواده ها پولي را كه ندارند خرج كنند! ولي دليل اصلي مي تواند اين باشد كه مردم درآمدها را دقيق اطلاع نداده اند. به اعتقاد اين كارشناس اقتصادي اين دولت است كه مي تواند با تغيير در روشهاي آمارگيري به وضعيت دقيق معيشتي مردم پي ببرد و با توجه به آن سياستهاي حمايتي خود را تنظيم كند.
اخبار اقتصادی - تابناک