هدفمندی در دولت قبل «سرهمبندی» بود
- مجموعه: اخبار اقتصادی و بازرگانی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
دکتر مهدی تقوی یکی از اساتید پیشکسوت و نامدار علم اقتصاد در کشور است.وقتی که برای گفتگو با او به دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی رفتم آنچه برایم بسیار جالب توجه بود علاقه و احترام فراوانی بود که دانشجویان و حتی اساتید دانشگاه به او نشان میدادند. هر چند مجال گفتگو با دکتر تقوی اندک بود اما او با رویی باز و گشاده به پرسشها پاسخ میداد. مشروح گفتگوی آفتاب یزد با دکتر مهدی تقوی را در ادامه میخوانید:
به عنوان اولین سوال میخواهم نظر شما را درباره بسته جدید رونق اقتصادی که دولت اجرای آن را به تازگی آغاز کرده است بدانم؟
اینکه وام هایی در اختیار مردم قرار بگیرد تا با آن، خودرو و کالاهای دیگر را بخرند تحریک کننده تقاضاست. همین وام خودرو و استقبالی که مردم از آن انجام دادند باعث شد تا یک مقدار شوک مثبت به صنعت خودرو وارد شده و خودروسازان تعداد بیشتری از خودروهای خود را به فروش برسانند. بنابراین این موجب میشود که وضعیت صنعت خودرو که صنعت بزرگی است بهبود پیدا کند و در واقع سود بردن چند صنعت دیگری که مرتبط با صنعت خودرو هستند باعث میشود که افزایش درآمد و تقاضایی که در این صنایع ایجاد میشود به صورت زنجیره ای به بقیه بخشها هم سرایت کند. در کل، بسته رونق اقتصادی دولت بسته خوبی است که موجب رونق صنایع و افزایش اشتغال در صنعت میشود که نتیجه آن افزایش رشد اقتصادی خواهد بود.
با توجه به استقبال خوبی که مردم از وام خودرو انجام دادند فکر میکنید که سایر اجزای بسته دولت مثل کارتهای اعتباری خرید کالا هم با استقبال مردم مواجه خواهد شد؟
مردم با استفاده از این کارتها میتوانند کالاهای مورد نیازشان را بخرند. البته این کارتها به نوعی، بدهی برای مردم ایجاد میکند. اما در هر حال، این کارتهای اعتباری تقاضا را بالا خواهد برد و در نتیجه، عرضه هم افزایش خواهد یافت. بنابراین رشد عرضه و تقاضا اشتغال را افزایش خواهد داد. فرقی میان وام خودرو یا سایر کالاها نیست. مهم این است که این نوع وامها عرضه و تقاضا را افزایش خواهد داد.
اینکه دولت وامهای خرید کالا را ابتدا برای کارمندان خود در نظر گرفته تصمیم درستی بوده است؟
دلیل اینکه چرا دولت وامهای خرید کالا را در مرحله نخست، برای همه مردم در نظر نگرفته این است که میخواهد اجرای آن را آزمایش کند. یعنی کارمندان دولت را به عنوان نمونه انتخاب کرده و میخواهد ببیند که اگر اجرای این طرح برای کارمندان دولت جواب داد سپس برای بقیه مردم همه این کارتهای اعتباری را در نظر بگیرد. در اینجا توجه به گروههای درآمدی مهم است. گروههای پردرآمد که اساسا نیازی به این کارتهای خرید ندارند. گروههای کمدرآمد هم که اصلا توان پرداخت اقساط این وامها را ندارند. در این میان، طبقه متوسط است که میتواند از این تسهیلات استفاده کند و کالاهای موردنیازش مانند خودرو را با وام بانکی خریداری و اقساط آن را پرداخت کند.
بحث را به نقطه خوبی رساندید. متاسفانه در چند سال گذشته، طبقه متوسط ما به نوعی لاغر شد. فکر میکنید دولت برای تقویت طبقه متوسط به لحاظ اقتصادی چه راهکارهایی باید در پیش بگیرد؟
یک مشکل اساسی اقتصاد ما بالا بودن نرخ بیکاری است که این موضوع در میان افراد تحصیلکرده بیشتر دیده میشود.
اکنون دیده میشود که افراد تحصیلکرده بیکار حتی حاضر هستند کارهای یدی هم انجام دهند درحالی که باید توجه کرد که این افراد حداقل 4 یا 6 سال صرف تحصیلات عالیه خود کردهاند. اگر قرار است این افراد کارهای یدی انجام دهند دیگر چه نیازی به تحصیلات عالیه دارند؟ در ارتباط با رشد طبقه متوسط باید به آموزشهای افراد طبقات پایین اهمیت بدهیم. هرچه افراد این طبقات، آموزشهای بیشتر دانشگاهی ببیند آن وقت به یک طبقه بالاتر خواهند آمد. به عبارت دیگر درآمد این افراد افزایش مییابد و به طبقه متوسط خواهند آمد. مثلا شما دهکهای 1 و 2 و 3 را به عنوان دهکهای پایین درآمدی در نظر بگیرید و دهکهای 4 تا 8 را متوسط و دهکهای
9 و 10 را ثروتمند در نظر بگیرید. نکته دیگر، ضرورت توجه به آموزشهای فنی و حرفهای است زیرا این نوع آموزشها در افزایش طبقه متوسط درآمدی جامعه موثر است. از سوی دیگر، اگر سیستم مالیاتی دقیقی داشته باشیم امکان کوچک شدن دهکهای ثروتمند وجود دارد.
در این خصوص بیشتر توضیح میدهید؟
بخشی از طبقه ثروتمند در ایران پولهایی که میتوانند پس انداز کنند را پسانداز نمیکنند که با آن سرمایهگذاری کرده تا رشد اقتصادی افزایش یابد. بلکه با این پولها ولخرجیهای عجیب میکنند. مثلا دختر یا پسر 18 سالهشان ماشین یک میلیارد تومانی سوار میشود. اگر طبقه ثروتمند با پولهای خود سرمایهگذاری کند که اشکالی ندارد چون رشد اقتصادی هم از این طریق بالا میرود. اما اگر ولخرجیهای عجیب و غریب کنند به نظر من دولت باید آن قدر از آنها مالیات بگیرد که دیگر ولخرجیها را نداشته باشند.
کاری که انگلیس کرد این بود که از ثروتمندان مالیاتهای وحشتناک میگرفت. یعنی مثلا مالیات لردها و اعیان انگلیسی آن قدر زیاد بود که آنها مجبور بودند برای پرداخت مالیاتشان، بخشی از داراییهای خود را بفروشند.دولت هم از محل این مالیاتها، سیستم آموزش و بهداشت رایگان و حمل و نقل ارزان ارائه میکرد همچنین به طبقات پایین خود هم یارانه میداد تا این طبقات به تدریج رشد کنند.
چرا در کشور ما از دیرباز و به خصوص در دو دهه گذشته کارهای سوداگرایانه و دلالی جذابیت بیشتری نسبت به فعالیتهای مولد و تولیدی داشته است؟
سیاستهای غلط دولتهای گذشته به ویژه دولت قبل نقش زیادی در این خصوص داشته است. در نتیجه همین سیاستهای غلط بود که افراد دارای سرمایه عمدتاً به سمت تاسیس کارخانه نرفته و به دنبال فعالیتهای سوداگری بودند چون درآمد و سود این فعالیتها خیلی بیشتر از فعالیتهای تولیدی بود.
به سیاستهای غلط دولت گذشته اشاره کردید که یکی از این موارد، درست اجرا نکردن هدفمندی یارانهها بود. اشکالات اجرای هدفمندی در دولت گذشته را در چه مواردی میدانید؟
یکی از مهمترین اشکالات، گران کردن قیمت گاز در ابتدای هدفمندی بود. دولت گذشته میخواست از محل افزایش قیمت گاز تا حدی منابع یارانه نقدی را تامین کند.
اما این گران کردن قیمت گاز هزینه نهایی واحدهای تولیدی را بالا برد. وقتی هزینه نهایی تولید بالا میرود منحنی عرضه اقتصاد به سمت چپ و بالا کشیده میشود که در این صورت، میزان تولید کمتر و قیمت آن بیشتر میشود. این موضوع منجر به منفی شدن نرخ رشد و تورم 40 درصدی و افزایش بیکاری شد. حتی دانشجویان لیسانس اقتصاد هم میدانند که اگر قیمت نهادههای تولید بالا برود این اتفاقات خواهد افتاد. من تعجب میکنم که چرا مشاوران اقتصادی آقای احمدینژاد متوجه این موضوع نشدند.
من اسم هدفمندی یارانهها را به دلیل اشکالات فراوانی که در اجرا داشت، «سرهم بندی یارانهها» گذاشتهام. یارانه در علم اقتصاد یک تعریف دارد و آن این است که از ثروتمندان مالیات بگیرد و آن را در قالب خدمات به افراد طبقات ضعیف بدهید. اما آنچه به عنوان هدفمندی یارانهها در دولت قبل اجرا شد موجب منفی شدن نرخ رشد اقتصادی و افزایش بیکاری و تورم شد. به نظر من آقای روحانی و دولتش باید یک بررسی انجام دهند که این هدفمندی یارانهها چه بلایی سر اقتصاد ایران آورد. الان هم همین یارانههای نقدی کار دولت را لنگ کرده است.
دولت تاکنون یارانه 3 میلیون پردرآمد را حذف کرده است. اما هنوز خیلی از ثروتمندان و مرفهین یارانه میگیرند. دولت در این خصوص باید چه کاری انجام دهد؟
دولت باید افراد پردرآمد و ثروتمند را شناسایی کند و علاوه بر آنکه یارانه این افراد را حذف میکند باید جریمههایی هم در نظر بگیرد. به این معنی که دولت بیاید تاریخی را معین کند و بگوید اگر تا این تاریخ افراد پردرآمد از دریافت یارانه انصراف ندهند آن موقع این افراد را جریمه کند. بالاخره دولت باید در این خصوص کاری انجام دهد.
به عقیده شما حمایتها از طبقات محروم و پایین جامعه باید به چه شکل صورت گیرد؟
در همه جای دنیا افراد محروم و فقیر و زنان سرپرست خانوار تحت حمایتها و کمکهای دولتها هستند. در ایران نیز این کار باید به طور دقیق انجام شود و دولت برای حمایت از طبقات محروم برنامه داشته باشد.
وضعیت نرخ ارز را چگونه پیش بینی میکنید؟
با اجرای برجام پولهای بلوکه شده ایران آزاد خواهد شد. پیشبینی من این است که اگر این پولها به ایران بیاید نرخ ارز 2900 تومان خواهد شد. دولت باید این ارزها را به قیمت تعادلی بازار عرضه کند.
با توجه به اعزام هیئتهای متعدد اقتصادی از جانب کشورهای اروپایی به ایران چشمانداز سرمایهگذاری خارجی در کشور را چگونه میبینید؟
من چشمانداز را خیلی خوب میبینم. در اثر این سرمایهگذاریها تکنولوژی و دانش فنی روز به کشور وارد خواهد شد. خارجیها میدانند که الان شرایط برای تولید کالا در ایران مناسب است. اگر سرمایهگذاران خارجی در ایران تولید کنند چند مزیت خواهد داشت که انرژی ارزان و نیروی کار تحصیلکرده ارزان از جمله آنهاست و در این صورت ایران میتواند یک سکوی صادراتی برای این سرمایهگذاران باشد.
در یک سال گذشته شاهد کاهش قیمت جهانی نفت و آثار آن بر اقتصاد بودیم. نظر شما در این خصوص چیست؟
این مشکل فقط مخصوص ما نیست و تمام کشورهای نفتی با آن مواجه هستند. کاهش قیمت نفت دو علت اصلی دارد: یک علت به استخراج نفت آمریکا از «شیل اویل ها» باز میگردد و دلیل دوم آن افزایش تولید نفت عربستان بیش از ظرفیت آن در اوپک است. اعضای اوپک باید عربستان را مجبور کنند که بیشتر از سهمیه اش تولید نکند. ما باید درآمدهای نفتی خود را درست سرمایه گذاری کنیم تا اقتصادمان رشد کند زیرا باید نسلهای آینده هم از این درآمدهای نفتی استفاده کنند.
اخبار اقتصادی - آفتاب یزد