آخرین اخبار سیاست خارجی

جنگ جهانی سوم ,اخبارسیاسی ,خبرهای سیاسی

به طور عملی جهان وارد جنگ جهانی سوم شده است/ در چند سال گذشته بر سر بی‌طرفی چه آمد؟

حمله اسرائیل به ایران در بامداد جمعه گذشته سبب شد تا رسانه های خبری و دولت ایالات متحده نفس راحتی بکشند از اینکه از جنگ تمام‌عیار جلوگیری شده است. به گزارش خبرآنلاین…

آیا ایران هسته ای آمریکا را تهدید می کند؟



اخبار,اخبار سیاست خارجی , برنامه هسته ای ایران

 

اخبار سیاست خارجی - آیا ایران هسته ای آمریکا را تهدید می کند؟

در آخرین گزارش سالانه ای که وزارت دفاع آمریکا درباره تهدیدات و چالش های امنیت ملی این کشور ارایه داده به صراحت اشاره شده است که استراتژی دفاعی و نظامی ایران همچنان و بدون تغییر بر مبنای " استراتژی بازدارندگی در برابر یک تهاجم احتمالی نظامی و خارجی است " است.

تهدید برنامه هسته ای ایران برای آمریکا و اسراییل از چه ناحیه ای است و آیا برنامه هسته ای ایران آن گونه که ادعا می شود یکی از بزرگ ترین تهدید ها علیه امنیت ملی تل آویو و واشنگتن محسوب می شود یا اینکه بیشتر بهانه ای علم شده از سوی برخی محافل در آمریکا و اسراییل و کشورهای غربی برای اهداف دیگری است که در سر دارند؟

در آمریکا و اسراییل دو نوع برداشت و نگاه نسبت به برنامه هسته ای ایران وجود دارد . عده ای از سیاستمداران و تحلیلگران که ما نام آنها را "تندروها" می گذاریم و پروژه در دست آنها را ترویج " ایران هراسی" می نامیم ، دائما بر طبل تهدید های ناشی از برنامه هسته ای ایران می کوبند و معتقدند برنامه هسته ای ایران و آن گونه که مدعی اند "دست یابی ایران به سلاح هسته ای" خطری جدی ، عینی و بزرگ برای کل جهان است.آیا ایران هسته ای آمریکا را تهدید می کند؟

از نظر این دسته باید به هر روشی و با استفاده از هر ابزاری تلاش کرد تا حد ممکن قابلیت های هسته ای ایران را به "صفر" نزدیک کرد.

اما در کنار این دسته از سیاستمداران و تحلیلگران، عده ای دیگر از سیاستمداران و تحلیلگران معتقدند "برنامه هسته ای ایران " با رویکرد و در قالب امنیت ملی جمهوری اسلامی معنا و مفهوم می یابد و از این منظر به خودی خود تهدیدی برای جهان محسوب نمی شود و می شود با یک ایران هسته ای کنار آمد، چون استراتزی امنیت ملی ایران اساسا تهاجمی نیست و یک استراتژی دفاع محور و بازدارنده است.

اما این تحلیلگران و سیاستمداران نیز بر این نکته معترف اند که ایران با قابلیت هسته ای ، می تواند این کشور را از جایگاه یک کشور با قدرت متوسط به یک قدرت منطقه ای بی هماورد تبدیل کند و  در آینده زمینه ای برای ارتقای ایران به یک قدرت جهانی در حد و اندازه های چین باشد.

 ارزیابی های بزرگ نمایانه از ایران در اسراییل
روز گذشته روزنامه هاآرتص اسراییل در گزارشی از اظهارات رییس سازمان موساد (سازمان اطلاعات خارجی اسراییل) در یک جلسه خصوصی خبر داد و نوشت: رییس موساد در جلسه خصوصی با حضور تجار و بازرگانان اسراییلی به صراحت اعلام کرد که از نظر او ایران تهدید موجودیتی برای اسراییل نیست و مهم ترین تهدید علیه اسراییل فلسطینی ها هستند.

هنگامی که این سخنان رییس موساد  با سخنان رییس سابق همین سازمان مورد توجه قرار گیرد می توان به نتایج جالب توجه تری رسید ؛ "مئیر داگان" رییس سابق موساد نیز دقیقا و البته با عبارات صریح تر و زهر دار تر علیه نتانیاهو، بارها اعلام کرده است که ایران آن گونه که نتانیاهو می گوید تهدیدی علیه اسراییل نیست بلکه ایده نتانیاهو برای جنگ احتمالی با ایران بر سر برنامه هسته ای ایران احمقانه ترین گزینه ممکن برای اسراییل است.

این اظهارات در کنار اظهارات "یوال دیسکین" رییس سابق دستگاه اطلاعات داخلی اسراییل "شین بت" که او نیز اظهاراتی مشابه در این باره داشته است، نشان می دهد که شکاف عمیقی بین مقامات اطلاعاتی سابق و کنونی اسراییل و دولت نتانیاهو درباره ارزیابی تهدید ایران وجود دارد.

به عبارت بهتر مقامات آگاه اسراییل که سال ها کار اطلاعاتی کرده و به اطلاعات حساس و مهم دسترسی داشته اند، ایده جنگ با ایران بر سر برنامه هسته ای را احمقانه دانسته و ایران را تهدیدی جدی و عینی برای اسراییل نمی دانند.

تهدید ایران برای آمریکا
در آمریکا نیز مشابه اسراییل عده ای از سیاستمداران و تحلیلگران ، ایران را یک تهدید جدی و بزرگ علیه منافع آمریکا می دانند و معتقدند جمهوری اسلامی ایران تهدیدی جدی علیه واشنگتن است که باید به هر شکل ممکن ولو به قیمت مداخله نظامی با این تهدید مقابله شود.

سردمداران چنین نظری برخی سیاستمداران تندرو دست راستی (جمهوریخواه) و برخی تحلیلگران و کارشناسان طرفدار اسراییل هستند. "جان مک کین" سناتور ارشد جمهوریخواه درباره تهدید ایران چنین می گوید:" ما باید در نظر داشته باشیم تهدیدی که از ناحیه ایران متوجه ماست فراتر از برنامه هسته ای این کشور است . ایران علاوه بر برنامه هسته ای خود مهم ترین حامی تروریسم بین المللی است و از سازمان های تروریستی در سراسر جهان حمایت می کند."

در واقع از نظر سیاستمدارانی چون مک کین و یا "جان بولتون" و دیگر جمهوریخواهان تندرو، تنها مساله هسته ای ایران محل مناقشه نیست ، بلکه موجودیت جمهوری اسلامی ایران با برنامه ها و راهبردهایی که دارد، خود یک تهدید جدی و واقعی علیه منافع ملی آمریکا است و اگر چنین قدرت منطقه ای به ابزارهای هسته ای نیز مجهز شود این تهدید بسیار فراتر از این هم خواهد رفت.

ارزیابی های واقع بینانه
اما در کنار این لفاظی ها و تحلیل ها، در میدان عمل سیاسی، کنشگران بر مبنای داده های آماری و مطالعات دقیق و راهبردهای منطقی عمل می کنند . جالب این است که به رغم این لفاظی هایی که در قالب پروژه "ایران هراسی" صورت می گیرد ارزیابی های منطقی و واقع گرایانه و کارشناسی دستگاه های اطلاعاتی و نظامی آمریکا چیزی بر خلاف این قبیل اظهارات و تبلیغات می گوید.

برای نمونه اگر بتوان گزارش سالانه وزارت دفاع آمریکا را یک گزارش راهبردی و ملاک عمل دولت آمریکا دانست – که به واقع نیز چنین است – پنتاگون هر ساله گزارشی مفصل و غیر طبقه بندی درباره تهدیدات و چالش های امنیت ملی آمریکا ارایه می کند که بر مبنای داده های اطلاعاتی دقیق تنظیم می شود و مورد به مورد تهدیدهای امنیت ملی آمریکا و مقایسه آن با وضعیت سال های پیشین را مورد ارزیابی دقیق قرار می دهد.

جالب این است در آخرین گزارش سالانه ای که وزارت دفاع آمریکا درباره تهدیدات و چالش های امنیت ملی این کشور ارایه داده به صراحت اشاره شده است که استراتژی دفاعی و نظامی ایران همچنان و بدون تغییر بر مبنای " استراتژی بازدارندگی در برابر یک تهاجم احتمالی نظامی و خارجی است " است.

عین عبارات این گزارش را بخوانید :" استراتژی امنیتی ایران در سال جاری (2013) نیز بدون تغییر و همانند سال گذشته برمبنای تمرکز بر توان بازدارندگی (deterrence) باقی مانده است. اصول سیاست بازدارندگی نظامی ایران همچنان همانند سال های گذشته بر مبنای بازدارندگی، اقدامات تلافی جویانه و جنگ نامتقارن و فرسایشی است."

در واقع از نگاه و منظر وزارت دفاع آمریکا و ارزیابی های دقیق پنتاگون از توانایی های نظامی ایران، حرف های تندروهای آمریکایی درباره تهدید جدی و موجودیتی ایران علیه آمریکا ، نه تنها معنا ندارد بلکه از نظر وزارت دفاع آمریکا که می توان آن را راهبرد اصلی و رسمی این کشور دانست، توان دفاعی ایران یک توان تهدید کننده نیست و بر مبنای یک توان تنبیهی برای متجاوزان خارجی است.

به عبارت دیگر ایران مادامی که مورد تهاجم نظامی مستقیم خارجی قرار نگیرد، هیچ تهدید عینی و عملی برای امنیت ملی امریکا محسوب نمی شود.

دکترین آمریکا پس از فروپاشی شوروی
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و پایان نظام دو قطبی، نظام بین المللی وارد یک دوران گذار شد. دورانی که از نظر بسیاری از کارشناسان روابط بین المللی هنوز نیز به استقرار نهایی و نظم نهایی خود نرسیده است. در قالب این نظام جدید، یک ابرقدرت با نام "ایالات متحده آمریکا"، چند قدرت جهانی از قبیل روسیه و چین و بریتانیا و... و چند قدرت منطقه ای (متوسط) مهم وجود دارند که ایران یکی از این قدرت های متوسط و منطقه ای است.

استراتژی ایالات متحده آمریکا پس از فروپاشی شوروی جلوگیری از شکل گیری یک شوروی جدید و یا یک ابرقدرت هماورد جهانی است. در واقع می توان گفت پس از دکترین "مهار" (CONTAINMENT) - که در طول دوران جنگ سرد دکترین اصلی ایالات متحده آمریکا در مواجهه و رقابت با شوروی بود - پس از فروپاشی شوروی، ایالات متحده آمریکا در پی کسب برتری (هژمونی) مطلق جهانی است اما تا بدین جا در راستای تحقق این استراتژی ناکام بوده است، از این رو واشنگتن در دو دهه گذشته پس از فروپاشی شوروی کوشیده است مادامی که به جایگاه هژمونی "دستوری" نرسیده است، دستکم از سربرآوردن ابرقدرتی مشابه شوروی در دوران گذار کنونی جلوگیری کند.

در قالب این دکترین آمریکا ، قدرت های جهانی نباید تبدیل به ابرقدرت شوند و قدرت های منطقه ای نیز ترجیحا باید از کسب جایگاه یک قدرت جهانی محروم بمانند. باقی ماندن این وضعیت در حکم ادامه برتری نسبی آمریکا بر محیط و فضای بین المللی تا زمان کسب هژمونی کامل است و از همین رو واشنگتن می کوشد با قدرت های دیگر جهانی به نحوی تعامل کند که " غیر خودی ها " یا کشورها یا گروه های مخالف یا رقیب ، قدرت زیادی نگیرند و مادامی که در سیستم و نظام جهانی سرمایه داری به طور کامل صیقل نخورده و با الگوی لیبرال دموکراسی دمساز نشوند ، نتوانند در مرتبت و جایگاه های بالاتر قرار گرفته و رشد کنند.

استراتژی مهار ایران
نحوه تعامل آمریکا با ایران نیز در قالب همین استراتژی ، رفتار بر مبنای" مهار و کنترل" است . ایران یک قدرت متوسط است که در منطقه ای واقع شده که همه امکانات لازم برای کسب یک قدرت منطقه ای مهم و یا حتی یک قدرت جهانی را دارد. (امکاناتی از قبیل نفت ، منابع طبیعی وشاخص های توسعه انسانی و ...) از همین رو آمریکا می کوشد ایران را مهار و کنترل کند.

در واقع به بیان دیگر در چارچوب استراتژی امنیت ملی آمریکا پس از دوران فروپاشی شوروی ، کشورهایی که توان مخالفت یا به چالش کشیدن هژمونی جهانی آمریکا را دارند باید مهار و کنترل شوند و ایران نیز مثل روسیه و چین و برخی گروه های مخالف آمریکا همچون القاعده یا گروه های افراطی دیگر در سرتاسر جهان باید مهار شود.

استراتژی مهار و برنامه هسته ای ایران
برنامه هسته ای ایران در یک دهه گذشته در مسیری کاملا مغایر با خواست های آمریکا پیش رفت به نحوی که اوباما پس از توافق ژنو و ابراز برخی انتقادات محافل تندرو داخلی آمریکا و مقامات اسراییل از این توافق و امتیازاتی که برای غنی سازی اورانیوم به ایران در این توافق داده شد، گفت : اگر امکانی بود و دکمه ای زده می شد تا همه قابلیت های اتمی ایران به یکباره محو شده و از بین برود قطعا این کار را انجام می دادم ولی این کار عملی نیست."

به واقع از اظهارات صریح رییس جمهور آمریکا چنین بر می آید که واشنگتن توان مقابله یکجانبه و حذفی با برنامه هسته ای ایران را نداشته است و نهایت کاری که آمریکا انجام داده انجام کارهایی از قبیل جاسوسی و خرابکاری در تاسیسات هسته ای ایران به منظور کند تر کردن روند غنی سازی ایران بوده است که در این کار نیز توفیقات کامل نصیب واشنگتن نشده است.

ایران طی یک دهه گذشته با پذیرفتن و به جان خریدن هزینه های گران اقتصادی تحریم های آمریکا توانسته است هزاران دستگاه سانتریفیوژ نصب کند و قابلیت غنی سازی خود را به رغم مخالفت برخی قدرت های جهانی به ویژه قدرت های اروپایی و آمریکا ارتقا دهد و جزء معدود کشورهایی باشد که به قابلیت های بالای غنی سازی اورانیوم رسیده است.

بنابراین ، ایران یک قدرت منطقه ای است که توان " نه " گفتن به واشنگتن را دارد و می تواند با به جان خریدن هزینه های مخالفت با قدرت هژمون – که تحریم های اقتصادی نمونه ای از این هزینه ها است – بر خلاف میل و منافع قدرت هژمون عمل کند. هر چند هزینه این مخالفت به قیمت کاهش رشد اقتصادی و دیگر تنبیهات و تحریم هایی باشد که از طرف قدرت هژمون در سطحی گسترده و جهانی علیه ایران اعمال شده و می شود.
منطقه خاورمیانه از نظر آمریکایی ها باید همچنان یک منطقه بدون "قدرت مسلط" باقی بماند. به دلیل ویژگی های ژئوپلتیک ، ژئو استراتژیک و ژئو اکونومیک در این منطقه ، تنها یک کشور توان بالا کشیدن خود در هرم سلسله مراتب قدرت جهانی با استفاده از ظرفیت های منطقه ای را دارد و آن کشور بدون تردید ایران است ؛ در این صورت ایران با تثبیت جایگاه یک قدرت منطقه ای ، سودای کسب جایگاه قدرت جهانی را خواهد داشت و این بالقوه و بالفعل تهدیدی جدی برای قدرت هژمونیک آمریکا محسوب می شود.

جایگاه برنامه هسته ای در این موازنه استراتژیک بین ایران و نظام رو به گذار جهانی و قدرت هژمون آن در واقع در تثبیت کردن این جایگاه قدرت منطقه ای ایران اهمیت و معنا می یابد. ایران دارای قابلیت بالای هسته ای برای آمریکا پذیرفته نیست چون مغایر با استراتژی امنیت ملی واشنگتن است.

موازنه کنونی در روابط ایران و آمریکا به عنوان یک قدرت متوسط منطقه ای و یک ابر قدرت جهانی بر دو پایه استوار شده است : "پیشرفت های برنامه هسته ای ایران در بستر زمان" از سویی و "تاثیرات و فشارهای فزاینده تحریمی بر اقتصاد و توان ملی ایران" از سوی دیگر.

توافق ژنو آتش بسی موقت برای این کشاکش قدرت بود؛ باید دید آیا دو قدرت خواهند توانست در نهایت به یک فرمول "موازنه ساز" برسند؟ از به کار بردن کلمه " رضایت" صرف نظر شد به این دلیل که مساله موجود در روابط ایران و آمریکا یک مساله در قالب سیاست واقعی (real politic) است و مادامی که استراتژی امنیت ملی آمریکا و نیز راهبرد جمهوری اسلامی ایران تغیبر نکرده است ، این موازنه بر مبنای بازدارندگی و دیکته کردن خواست ها با زور و قدرت برقرار خواهد شد، حتی اگر پشت میز مذاکره و با امضای تفاهم نامه نهایی باشد.

اخبار سیاست خارجی - عصر ایران

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------