درباره روابط ایران روحانی با ترکیه اردوغان؛صعود یکی در ازای افول دیگری؟
- مجموعه: اخبار سیاست خارجی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
اخبار سیاست خارجی - تحلیل روابط فرانسه و آلمان خاورمیانه
درباره روابط ایران روحانی با ترکیه اردوغان؛صعود یکی در ازای افول دیگری؟
رجب طیب اردوغان بالاخره از جایگاه نخستوزیری به صندلی ریاست جمهوری رسید و دوست و یار دیرین خود را کنار زد و یک گام دیگر به حداکثری کردن جایگاه خود نزدیک تر شد. نخستوزیر دیروز و رئیسجمهور امروز که طی سالهای زمامداری خود، روز به روز بر اقتدارگراتر شده است، مدعی است که می خواهد فصل جدیدی را در تاریخ ترکیه رقم بزند و جایگاه ترکیه را در معادلات منطقه ای ارتقا بخشد؛ اما ترکیه برای این ارتقا یک رقیب جدی منطقه ای دارد.
رقیبی که از حدود یک سال پیش تغییرات اساسی در قوه مجریه خود داشته است و رئیسجمهور جدیدی را در کاخ ریاست جمهوری اش می بیند. ایران از زمان روی کار آمدن روحانی، تلاش داشته با تنش زدایی و کاهش بحران های غیر ضروری نقش آفرینی بیشتری در معادلات منطقه ای داشته باشد. حال سوال اینجاست اردوغان در جایگاه رئیسجمهور، چه چالشهایی با ایران جدید خواهد داشت؟
۱-سوریه
تحلیلگران ایرانی بسیار علاقهمندند بگویند، ترکیه استراتژی غلطی را در سوریه به کار بسته، حال هم به این اشتباه پی برده و دائماً از ایران میخواهد که آنکارا را از باتلاق سوریه خارج کند؛ اما رصد اظهارنظرهای اردوغان و داووداوغلو خلاف این را نشان میدهد. آنها همچنان از لزوم رفتن اسد سخن می گویند، از مخالفان دولت مرکزی سوریه حمایت میکنند و کماکان رابطهای میان دمشق و آنکارا برقرار نیست. این در حالی است که ایران تمام قد پشت اسد ایستاده و بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سوریه، مناقشه این کشور را پایانیافته میخواند.
بر این اساس اردوغان چالشی اساسی در قبال سوریه با تهران در پیش دارد. ترکیه هزینههای زیادی را برای سرنگونی اسد متحمل شد، اما این هزینهها تاکنون ره به جایی نبرده است. روسیه و آمریکا هم بر سر حل مسالمتآمیز بحران سوریه به توافق رسیدهاند. ضمن اینکه بحرانی شدن شرایط در عراق و همچنین جدیتر شدن خطر داعش، بیشتر توجهات را به ریشه کن کردن خطر رادیکالیسم مذهبی در خاورمیانه معطوف کرده است. با این تفاسیر اگر اردوغان تغییری در سیاستهای خود در قبال سوریه انجام ندهد، بعید است، تهران و آنکارا حرف مشترکی در زمین سوریه باهم داشته باشند.
۲-بحران عراق
ترکیه از ابتدا هم مخالف حمله آمریکا به عراق و سرنگونی صدام حسین بود. این مخالفت با روی کار آمدن جریانی شیعه و نزدیک به تهران، بیشتر هم شد. اردوغان هرگز روابط حسنهای با نوری مالکی برقرار نکرد و برعکس همواره با مقامات سنی تعاملات خوبی داشته است، به عنوان مثال طارق هاشمی معاون سنی مذهب مالکی در حالی به دلیل نقش داشتن در انفجارهای بغداد تحت تعقیب دولت مرکزی عراق بود، به ترکیه گریخت و اردوغان با استقبال از او، به مالکی خاطرنشان ساخت، مخالفانش، با آنکارا رابطه نزدیکی دارند.
پس از برگزاری انتخابات در عراق و پیش رویهای جریان تروریستی داعش، گمانههای برقراری ارتباط و یا دست کم هم آوایی میان ترکیه و سران این گروه رادیکال شدت گرفت. از سوی دیگر احمد داوود اوغلو در اظهارنظری قابل تأمل آنچه در عراق میگذرد را جنگ مذهبی خواند. همین نقلقول از وزیر خارجه ترکیه کافی بود تا داعش در سایت خود از ایمان آوردن ترکیه به باورهای داعشی سخن به میان آورد.
این در حالی است که ایران همواره از استقرار و انسجام دولت مرکزی متحد در عراق حمایت کرده و در این راه با رایزنیهای فراوان با گروههای شیعه از تمام ظرفیتهایش برای حفظ یکپارچگی عراق استفاده میکند؛ اما از سوی مقابل اردوغان به هیچوجه علاقهمند نیست که عراق شیعی و نزدیک به تهران ثبات و امنیت داشته باشد. در مجموع تضاد منافع تهران و آنکارا در عراق به اندازهای جدی است که روحانی و اردوغان، نتوانند بر سر آینده سیاست در بغداد با یکدیگر به نتیجه برسند.
۳-مسئله کردی
مسئله کردی از دیرباز همواره یکی از نقاط قوت روابط دوجانبه تهران و آنکارا به شمار میرفت و مقامات دو کشور بر مقابله با جنبشهای استقلالطلبانه کردی در منطقه اشتراک نظر داشتند؛ اما اخیراً اردوغان دست به قمار سیاسی بزرگی زده است. او با علم به تأثیر آرای کردی در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه، از تمایلات استقلالطلبانه کردهای عراق حمایت کرد.
درعینحال او با تحلیلهای مغز متفکر سیاست خارجیاش (داووداوغلو) به این نتیجه رسیده با اعلام حمایت از ایده استقلال کردستان، خود را به عنوان متحد قابلاعتنا دولت آینده کردستان عراق معرفی خواهد کرد. جدا از ریسک بالای این راهبرد، تصمیم کردی چانکایا، باز هم تهران و آنکارا را در مقابل یکدیگر قرار میدهد و در صورت عملی شدن استقلال، تنشی جدی در روابط دو کشور ایجاد میشود.
هرچند نباید فراموش کرد با تحولات جدید در اقلیم کردستان و حملات داعش به مناطق کردی، معادلات سیاسی، تغییر قابلتوجهی کرده و شاید این اشتباه استراتژیک داعش، تمام جریانات عراقی اعم از شیعه و سنی و کرد را برای مقابله با خطر داعش متحد سازد. کمااینکه اتفاق نظر بر سر تقسیم و تعیین پست های ریاست مجلس، ریاست جمهوری و نخستوزیری می تواند نشانه ای از این تغییر باشد. سیاست متناقض ترکیه در قبال حمایت از دولت اقلیم کردستان و همچنین هم آوایی نامحسوس با داعش، این کشور را وضعیت پیچیده ای قرار می دهد. این پیچیدگی به ویژه پس از حمله داعش به مواضع کردی بیشتر هم شد. بر این اساس باز هم در هم تنیدگی روندهای دیپلماسی آنکارا، ترکیه را به تهران نزدیک نمیکند و باز هم بر حجم واگرایی دو کشور خواهد افزود.
۴-حل مسئله هستهای ایران
به گزارش پیام نو آنکارا چه دوست داشته باشد و چه نه، تهران در مسیر تعامل با غرب قرارگرفته و این روزها تفاهم هستهای، بیش از هر زمان دیگری در دسترس است. بدیهی است که تحریمها و انزوای ایران در هشت ساله احمدینژاد، بسان جنگ هشت ساله ایران و عراق، فرصتهای فراوانی را برای آنکارا پدید آورد.
فرصتی که با روی کار آمدن سیاستمدارانی زیرک، محافظهکار و اسلامگرا در ترکیه همزمان شد و در نتیجه این کشور نه تنها از تورم سه رقمی خلاص شد، بلکه مدل حکومت اسلامی آنها در ابتدای خیزشهای عربی، به عنوان مدل مناسب و سازگار اسلام و دمکراسی در جهان عرب معرفی گردید؛ اما امروز که تهران سیاستمداری هوشمند و دیپلماتی ورزیده را به عنوان رئیسجمهور دارد، طبیعی است، به جای استفاده از واسطهها، مشکل خود را با اصل کاریها حل و فصل نماید. این سیاست تهران، فضای سوداگری را میبندد و ترکیه دیگر نمیتواند از کنار بحران غیرضروری ایران، برای خود پرستیژ کسب کند. حال سؤال اینجاست اردوغان حاضر است در جایگاه جدید و در شرایطی که ایران پتانسیلهای بیشتری برای نقشآفرینی در منطقه دارد، با ایران تعامل داشته باشد یا خیر؟
جمعبندی
اردوغان در حالی به عنوان رئیسجمهور به چانکایا میرود که در حوزه سیاست خارجی با چالشی جدی مواجه است. جمهوری اسلامی ایران با دورانی که او نخستوزیر بوده بسیار متفاوت است و تهران میخواهد در عرصه منطقهای و بینالمللی نقشآفرین باشد و دیگر از اشتباهاتی که دولت پیشین مرتکب میشد و اردوغان از آنها بهره میبرد، خبری نیست. طبق موارد چهارگانه، دو کشور چالشهای اساسی با یکدیگر خواهند داشت.
چالشهایی که باعث میشود به سختی بتوانیم آرزوهای شعاری و تئوریک داووداوغلو را جامعه عمل بپوشانیم. تئوریسین سیاست خارجی ترکیه بارها اعلام کرده، ایران و ترکیه، فرانسه و آلمان خاورمیانه هستند و جنس روابط دو کشور هم باید بر مبنای همگراییهای برلین و پاریس تنظیم شود؛ اما موارد بالا نشان میدهد که این رویای دوستداشتنی، بیشتر زیبا است تا عملی. ضمن اینکه باید به خاطر داشته باشیم در سه دهه اخیر، ترکیه در دو مقطع زمانی شرایط مناسبی را چه در بستر داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی تجربه کرده است. یکی با وقوع جنگ هشت ساله ایران و عراق و دیگری با روی کار آمدن محمود احمدینژاد در ایران.
در ضمن تاریخ به ما میگوید، آخرین باری که طول عمر حکومت یک نخستوزیر در ترکیه طولانی شده و در نهایت هم آن نخستوزیر به جایگاه ریاست جمهوری رفته، به حدود ربعقرن پیش بازمیگردد. جایی که تورگوت اوزال با افزایش اقتدارگرایی و همچنین شدت یافتن فساد اقتصادی و اداری در نظام سیاسی این کشور، ترکیه را در بحرانی مدیریتی عمیقی فروبرد. شاید تاریخ میخواهد به ما بگوید صعود آنکارا، مستلزم افول تهران است و بالعکس.
اخبار سیاست خارجی - پیام نو