واقعیت دردناکی که اولین مناظره هستهای به مردم ایران نشان داد
- مجموعه: اخبار سیاست خارجی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
شامگاه شنبه در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما که تا ساعتی پس از نیمه شب نیز ادامه یافت، صادق خرازی سفیر سابق ایران در فرانسه و علیرضا زاکانی عضو جمعیت رهپویان و نماینده مجلس اولین مناظره تلویزیونی بر سر مساله هستهای را برگزار کردند. مناظرهای که ضمن شکستن تابوی سالهای اخیر بر سر مساله هستهای نشان داد که چند سال سکوت بر سر این موضوع چه مشکلاتی به بار آورده است.
به گزارش «تابناک»، بیشتر آنهایی که تا بعد از نیمه شب پای تلویزیون نشستند و به سخنان خرازی و زاکانی توجه کردند، نه تنها از این مناظره به تحلیل و پیشبینی قابل توجهی در باره آینده مذاکرات هستهای نرسیدند، بلکه طرفین مناظره کمتر فرصتی یافتند تا با دلیل و استدلال به توضیح وضعیت فعلی مذاکرات و تبیین چرایی رسیدن آن به شکل کنونی بپردازند.
جلوه بدتر این مناظره، آن جایی رخ مینماید که مجموعهای از ادعاها و اظهارات دو طرف مناظره را در برابر شواهد و واقعیات قرار داده شود. این جا است که این واقعیت تلخ روشن میشود که سالها سکوت در باره پرونده هستهای که البته در دولت اخیر در سایه انتقادات از دولت و تیم مذاکرهکننده شکسته شده، کار را به جایی رسانده است که مناظره تلویزیونی در فراگیرترین شبکه سیما بیش از آن که حاوی اطلاعات درست باشد، حاوی مجموعهای از ادعاها و اطلاعات اشتباه باشد.
برای نشان دادن این واقعیت، تابناک مجموعهای از گفتههای طرفین در یک سوم ابتدایی را مرور کرده تا گستردگی و عمق این مشکل دیده شود.
1) تناقضهای عجیب، پس و پیش کردن غریب تاریخ!
زاکانی در این مناظره برای اثبات سیاسی بودن پرونده هستهای ایران و تلاش غرب برای تاثیرگذاری از طریق آن بر مسائل داخلی ایران مدعی شد:
- در سال 87 آژانس بعد از هفت ماه که چارچوبی را با ایران توافق کرده بود، در حالی که مهلت اولیه 18 ماه برای پاسخگویی ایران به شش سرفصل بود. البرادعی در نامهای به ایران، پاسخهای ایران را قانعکننده دانست. البرادعی همین نامه را به شورای حکام فرستاد و شورای حکام تائید کرد که ایران هیچ تخطی از چارچوبهای صلحآمیز نکرده است. اما چهار روز بعد شورای امنیت دومین قطعنامه علیه ایران را تصویب کرد. سولانا در پاسخ به این که چرا این اتفاق غیرمنتظره اتفاق افتاده است، به جلیلی گفته است که پرونده و مواجهه با شما سیاسی است. جالبتر این که گفته بودند ما این قطعنامه دوم را برای مجلس هشتم دادهایم، چون در آستانه انتخابات مجلس هشتم بود.
واقعیتهایی که ادعاهای زاکانی را باطل میکند
- بيست و نهم مهر 1386 محمود احمدينژاد پس از قبول استعفاي علي لاريجاني، سعيد جليلي را به عنوان دبير شوراي عالي امنيت ملي منصوب کرد. علی لاریجانی در اولین دور مذاکرات پس از استعفا باز هم در ابتدای آبان همراه جلیلی به مذاکرات در رم رفت. یک ماه بعد در نهم آذر جلیلی و سولانا در لندن با یکدیگر مذاکره کردند.
انتخابات دوره هشتم مجلس شورای اسلامی جمعه ۲۴ اسفند۱۳۸۶ (۱۴ مارس ۲۰۰۸)برگزار گردید.
تا این زمان، شورای امنیت بر خلاف ادعای زاکانی، نه دو قطعنامه بلکه چهار قطعنامه علیه ایران صادر کرده بود. قطعنامه 1696 در 31 جولای 2006، قطعنامه 1737 در 23 دسامبر 2006، قطعنامه 1747 در 24 مارس 2007 و قطعنامه 1803 در سوم مارس 2008.
اتفاقی که احتمالا زاکانی به آن اشاره دارد، قطعنامه چهارم علیه ایران است که اولین قطعنامه صادر شده در دوره مذاکرات جلیلی است. در واقع ایران و آژانس در اواخر دوره مسئولیت لاریجانی و در اوت 2007 به یک مدالیته رسیدند تا با اجرای آن سوالات آژانس از ایران در موضوع هستهای پایان یابد. این مدالیته اجرایی شد ولی در فوریه 2008 و یک ماه پیش از صدور قطعنامه جدید علیه ایران، البرادعی گزارشی منتشر کرد که نه تنها مثبت دانسته نشد بلکه به ابزار و بهانه شورای امنیت برای صدور قطعنامه جدید علیه ایران تبدیل شد.
9 بند از گزارش 22 فوريه البرادعي تحت نفوذ برخي مقامات آژانس و لابي آمريکايي ها به موضوعات مطالعات ادعايي اختصاص يافت و کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا مدعی شد که گزارش البرادعی یک موضع بسیار قوی برای حرکت در جهت صدور قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران به سبب ادامه فعالیت هستهایاش فراهم کرده است.
2) اشتباه هر دو مناظرهکننده در باره زمان صدور قطعنامه اول شورای امنیت علیه ایران
در بخش جالبی از مناظره شنبه شب، دو طرف در باره زمان صدور اولین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران دچار اختلاف شدند و اتفاقا هر دو هم در این باره اشتباه کردند.
خرازی معتقد بود که اولین قطعنامه شورای امنیت به سال 85 بر میگردد که در فوریه 2006 صادر شد ولی زاکانی تصور میکرد که در مهر 84 اولین قطعنامه شورای امنیت صادر شده است.
واقعیت ولی چیز دیگری است. همان گونه که پیش از این گفته شد، اولین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران در موضوع هستهای قطعنامه 1696 است که در 31 جولای 2006 و به عبارت دیگر در نهم مرداد 1385 به تصویب شورای امنیت رسید.
3) همه اطلاعات غلط زاکانی در باره غنیسازی و نطنز
در موضوع غنیسازی، زاکانی اگر چه مدعی شد که «تاریخها دقیق در ذهن من هست چون این صنعت با گوشت و پوست من عجین است» ولی تقریبا هر اطلاعاتی که در این باره داد اشتباه بود.
زاکانی مدعی شد که پلمپ و قفل تاسیسات نطنز در مهر 84 باز شده است، اولین غنیسازی 3.5درصد ایران به 15 خرداد سال 1385 مربوط میشود.
اما واقعیت این است که تجربه غنیسازی ایران به سال 1378 و در شرکت کالا الکتریک بر میگردد. اولین غنیسازی ایران با یک دستگاه سانتریفیوژ صورت گرفت. در سال 1379 ایران توانست در لشکرآباد با فناوری لیزر غنیسازی آزمایشگاهی 15 درصد انجام دهد، در سال 1381 غنیسازی با 19 دستگاه سانتریفیوژ در کالا الکتریک تا سطح 1.2 درصد انجام شد، در چهارم تیرماه سال 1382، ایران غنیسازی در نطنز را با یک سانتریفیوژ با هماهنگی آژانس شروع کرد
شکستن پلمپ نطنز در دولت دهم نه در مهر ماه بلکه در 24 بهمن ماه سال 84 صورت گرفت. دو ماه بعد، رئیسجمهور وقت عصر روز سهشنبه 22 فروردین 1385 در تالار كتابخانهی دانشكدهی علوم رضوی اظهار داشت که «چرخهی تولید سوخت هسته ای در مقیاس آزمایشگاهی كامل شده و اورانیوم با غنای مورد نیاز در 20 فروردین سال جاری یعنی 1385 به دست جوانان ما تولید شد». این مساله چند روز بعد به آژانس اعلام شد و در اولین گزارش فصلی آژانس نیز تائید شد.
4) نتیجهگیری غیر قابل باور زاکانی از یک کتاب
زاکانی در بخشی از اظهارات خود در باره چرایی پیش امدن پرونده هستهای با مرور بخشی از کتاب مبانی نظری برنامه چهارم توسعه اظهار داشت کتاب مبانی نظری برنامه چهارم توسعه در دوره آقای خاتمی منتشر شده و در سال 83 به مجلس تحویل شده است.
وی به قرائت بخشی از صفحه 354 این کتاب به این شرح پرداخت که: «اگر چه ایران توانسته است به دستاوردهای نظامی تهاجمی، موشکی و هستهای مناسبی دست یابد اما به علت الی آخر» و سپس مدعی شد که «یعنی این جا آمده به صراحت اعلام کرده که ما سلاح هستهای داریم»
وی هیچ توضیحی نداد که از اشاره به دستاوردهای هستهای ایران، چگونه میتوان نتیجه گرفت که «یعنی این جا آمده به صراحت اعلام کرده که ما سلاح هستهای داریم».
5) ادعاهای متقابلی که اثبات آن بر عهده مدعی است
هر دو مناظرهکننده در دو ساعت و ده دقیقه مناظره خود بارها ادعاهایی را مطرح کردند که بدون ارائه شواهد و اسنادی در باره ان نمیتوان در باره صحت و سقم آن اظهار نظر قطعی کرد.
از جمله زاکانی در دقایق ابتدایی مدعی شد که «در اولین سفر احمدینژاد به نیویورک، آقایان لاریجانی، متکی و جلیلی همراه ایشان رفتند و با کشورهای اروپایی دیدار داشتند. همان جا آقای فیشر وزیر خارجه المان گفته است که با آقای روحانی به این توافق رسیدیم که این تعطیلی باید منجر به نابودی برنامه ایران بشود»
در مقابل خرازی نیز در باره مذاکرات سعید جلیلی دو ادعا مطرح کرد که اثبات نشدهاند
1-مذاکرات هستهای در استانبول یکی از بدترین مقاطع مذاکرات هستهای بود، رهبری تذکر داد. در استانبول به توافق رسیدند که مواد را به روسیه بفرستند و در آن جا تبدیل به میله سوخت شود. رهبری به صورت مستقیم وارد شدند و جلوی خروج مواد را گرفتند. (پیش از این به ندرت مخالفت با این پیشنهاد به رهبری منسوب شده بود)
2- در ژنو آقای جلیلی با آمریکاییها مذاکره کرد که به خاطر آن تذکر گرفت زیرا از چارچوب تعیین شده خارج شده بود. (در اواخر دولت احمدینژاد این ادعا مطرح شد که رهبر انقلاب مخالف و رئیس جمهور وقت موافق پذیرش درخواست ملاقات دوجانبه با طرف آمریکایی بودهاند ولی تاکنون موضوع تذکر رهبری به جلیلی در باره دیدار وی با ویلیام برنز در مهرماه 1388 مطرح نشده بود)
تاریخ اشتباهی مذاکرات هستهای به روایت زاکانی
عضو جمعیت رهپویان در دقیقه تقریبا چهلم مناظره شروع به بازخوانی تاریخچه مذاکرات هستهای در دوره جلیلی کرد که مرور بر سوابق مذاکرات نشان میدهد بخش اعظم روایت زاکانی غلط است.
ادعای زاکانی: آمریکا اولین بار در سال 89 از ایران تقاضای ملاقات دوجانبه کرد. اولین در خواست در استانبول صورت گرفت. عذر میخواهم سال 87 بود. این صحبت رسمی آقای جلیلی است.
این مال وقتی است که در مذاکرات بعدی، ایران توانسته بود سوخت 20 درصد را در رآکتور وارد کند. چون اینها قبلا گفته بودند که باید همه پنج درصد خودتان را خارج کنید تا به شما بیست درصد بدهیم. ماحصل این حرکت این بود که آمریکاییها در خواست ملاقات داشتند ولی ایران برای آنها شرط گذاشت.
توضیح: سعید جلیلی در مهرماه 88 در قالب مذاکرات ژنو 2 با برنز دیدار کرده است. سپس مقامات ترکیه و برزیل به ایران آمدند و بیانیه تهران برای انتقال ذخایر سوخت ایران مورد موافقت قرار گرفت، سپس نشست ژنو 3 در آذر 89 برگزار شد و دو ماه بعد مذاکرات استانبول یک در بهمن ماه 89 برگزار شد.
جالب آن که دیدار جلیلی و برنز در دورهای اتفاق افتاد که غنیسازی بیست درصدی در ایران هنوز شروع هم نشده بود. فرمان غنیسازی بیست درصدی پس از به نتیجه نرسیدن بیانیه تهران، در بهمن ماه 88 یعنی چهار ماه پس از دیدار برنز و جلیلی صادر شد.
اخبار سیاست خارجی - تابناک