آخرین اخبار حوادث

اخبار،اخبار جدید،اخبار روز

پخش زنده فیلم‌ دختران ایرانی برای مردان خارجی‌ | ماجرای تکان‌دهنده خانه‌های فساد

سخنگوی فراجا جزئیات تکان‌دهنده عملیات‌ این نهاد را در ارتباط با شبکه‌های فساد و فحشا، قاچاق زنان به خارج به بهانه مسابقه رقص…

متهم با معرفي خود به پليس آگاهي اعتراف كرد «من قاتل هستم»



«درگيري بين ما بالا گرفت. چاقو را برداشتم و چند ضربه به وحيد زدم. او غرق خون به زمين افتاد. كاري از دست من بر نمي‌آمد و او جانش را از دست داده بود. بايد از دست جنازه خلاص مي‌شدم. ياد كانال آبي افتادم كه در منطقه خاوران بود. جسد را داخل يك پتو پيچاندم و آن را در همان حوالي رها كردم و پا به فرار گذاشتم.»

اين سخنان، بخشي از اعترافات مردي است كه چند ماه پيش به دليل اختلافات مالي فردي را با ضربات چاقو به قتل رساند اما سرانجام عذاب وجدان به سراغش آمد تا با معرفي خود به پليس آگاهي راز جنايتش را فاش كند. 

 

تحقيقات پليس براي دستگيري او از ١٦ بهمن امسال آغاز شد. در آن روز تماس‌هاي مردمي با مركز فوريت‌هاي پليسي ١١٠ ماموران را به محلي كشاند كه جسد مردي جوان با آثار ضربات متعدد چاقو، در آنجا رها شده بود. با تشكيل پرونده‌اي با موضوع «قتل عمد» تيمي از كارآگاهان اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ رسيدگي به آن را به جريان انداختند. 

 

تحقيقات كارآگاهان از صحنه جرم نشان مي‌داد جسد متعلق به مردي ٣٥ ساله است كه بر اثر اصابت ضربات متعدد چاقو به ناحيه گردن و كمر به قتل رسيده و قاتل يا قاتلان او را در پتويي پيچانده و در كانال آبي در نزديكي شهرك صنعتي خاوران تهران رها كرده‌اند. 

 

عدم وجود مدارك شناسايي كه توسط متهم پرونده امحا شده بود، ماموران را به بانك اطلاعاتي فقداني پليس آگاهي كشاند كه در جريان آن خانواده مقتول شناسايي شدند. آنها در شكايت خود به ماموران گفته بودند كه دو روز قبل از پيدا شدن جسد، پسرشان پس از رساندن فرزند ١٠ ساله‌اش به مدرسه، ديگر به خانه برنگشته است. 

 

با شناسايي هويت مقتول رسيدگي به پرونده وارد مسير تازه‌اي شد. سرهنگ كارآگاه آريا حاجي‌زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي تهران بزرگ در تشريح روند رسيدگي به پرونده گفت: اظهارات خانواده مقتول نشان مي‌داد كه او مالك يك دستگاه خودروي «بي‌ام‌و» بوده كه آخرين بار نيز فرزند خود را با اين خودرو به مدرسه برده بود. به اين ترتيب فرضيه ارتكاب جنايت با انگيزه سرقت در دستور بررسي قرار گرفت.

 

تا خودرو كشف نمي‌شد، پرونده به نتيجه نمي‌رسيد بنابراين ذهن نيروهاي پليس بر پيدا كردن خودرو متمركز شد به نحوي كه در كمتر از ٢٤ ساعت از زمان ثبت دستور توقيف، خودرو در بلوار معلم منطقه يافت آباد تهران پيدا شد.  اين در حالي بود كه برخلاف انتظار كارآگاهان، هيچ آثار درگيري در داخل خودرو ديده نمي‌شد؛ موضوعي كه نشان مي‌داد متهم پس از به قتل رساندن وحيد، از خودرو تنها براي انتقال جسد استفاده كرده است.

 

تحقيقات كارآگاهان نشان مي‌داد كه مقتول چهار ماه پيش يك دستگاه خودروي پرشيا به فردي به نام محمد فروخته اما تا زمان مرگ، اسناد مالكيت خودرو همچنان به نام او باقي مانده بود. پرينت تماس‌هاي مقتول نيز نشان مي‌داد كه او آخرين بار شب حادثه با محمد تلفني صحبت كرده است. 

 

به اين ترتيب شناسايي محمد به عنوان آخرين فردي كه با مقتول در تماس بود، در دستور كار ماموران قرار گرفت و طولي نكشيد كه محل كار او در شركتي خصوصي در همان خياباني كه خودرو كشف شده بود شناسايي شد. با كسب اين اطلاعات، ماموران به شركت مراجعه كردند تا محمد را دستگير كنند اما وقتي به محل رسيدند با درهاي بسته شركت مواجه شدند.

 

اهالي به ماموران گفتند كه شركت از ١٥ بهمن ماه، يعني دقيقا از روزي كه وحيد ناپديد شده بود تعطيل شده و ١٤ بهمن نيز صداي داد و فرياد از شركت شنيده مي‌شد. از آنجايي كه تمامي شواهد دست داشتن محمد در قتل را نشان مي‌داد، دستور بازداشت او صادر شد اما اثري از متهم نبود تا سرانجام ٢٧ بهمن ماه امسال، محمد خود را به پليس آگاهي معرفي و به قتل اعتراف كرد.  به گفته سرهنگ حاجي‌زاده، متهم در جريان بازجويي‌ها انگيزه خود از ارتكاب به قتل را «تحويل ندادن اسناد مالكيت خودرو از سوي مقتول» عنوان كرد و در شرح روز حادثه گفت: «چهار ماه پيش از مقتول يك دستگاه خودروي پرشيا خريده بودم اما اسناد و مدارك خودرو به نام پدر او بود. مقتول انتقال اسناد مالكيت خودرو را به زمان ديگري موكول كرده بود اما اين زمان مدام به تعويق مي‌افتاد. من به اين موضوع اعتراض كردم و چند بار هم با او تماس گرفتم و به او گفتم كه بايد اسناد را به نام من بزند.»


با اين حال زمان به نام كردن اسناد هر روز به تعويق مي‌افتاد تا اينكه ١٦ بهمن جنايتي هولناك آفريد. متهم ادامه داد: «روز حادثه چندين بار با مقتول تماس گرفتم تا اينكه قرار شد شب همديگر را ببينيم. او وقتي به شركت آمد شب شده بود و در وضعيت روحي خوبي هم نبود. وقتي من علت تاخير انتقال اسناد مالكيت خودرو را پيش كشيدم او ناگهان با من درگير شد. او خيلي از من قوي‌تر بود. به مرور درگيري ما اوج گرفت و من با چاقويي كه داخل شركت بود چند ضربه به او وارد كردم و او روي زمين افتاد. »

 

تعدادي از كاركنان شركت كه داد و فريادها را شنيده بودند خود را به محل حادثه رساندند اما متهم به سمت آنها رفت و گفت كه با فردي از اعضاي شركت درگيري لفظي پيدا كرده بود و مساله‌اي نيست. «او جانش را از دست داده بود. تا ساعت ٠٠:٢١ شب در شركت ماندم تا همه بروند. آن‌وقت جسد را در يك پتو قرار داده و كشان‌كشان به پاركينگ بردم و داخل صندوق عقب خودرو پرشيا گذاشتم. شبانه آن را به منطقه خاوران برده و در داخل يك كانال آب‌‌ رها كردم.» با اعتراف صريح متهم، پرونده براي تكميل جزييات در اختيار اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.
اخبار حوادث - اعتماد

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------