انکار قتل مادرزن در دادگاه
- مجموعه: اخبار حوادث
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
به گزارش خبرنگار ما، نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده در جایگاه حاضر شد و خطاب به قضات شعبه ١١٣ دادگاه کیفری استان تهران گفت: «حامد- متهم ٤١ساله پرونده- یکسال قبل مادر همسرش را به قتل رسانده و علاوهبر جواهرات، مبلغی پول نیز به سرقت برده. با توجه به مدارک موجود در پرونده، اعترافات متهم و سایر قرائن موجود خواستار رسیدگی به این پرونده و صدور حکم شایسته هستم».
در ادامه اولیایدم در جایگاه حاضر و خواستار مجازات قصاص برای متهم شدند. فرزند مقتول که جسد مادرش را پیدا کرده بود، در توضیح آنچه دیده بود، گفت: «وقتی به خانه رفتم دیدم مادرم به حالت دمر افتاده است. اول فکر کردم سرش گیج رفته چون سابقه این حالت را داشت اما وقتی دست و پایش را مالیدم و بلند نشد صورتش را برگرداندم و دیدم گلویش بریده شده است بعد هم دیدم النگوهایش نیست و ساعتش هم خونی شده است.
اورژانس را خبر کردم گفتند مرده است. سهروز بعد گفتند قاتل دامادتان است. حامد هفتسال قبل با خواهرم ازدواج کرد. او سر کار نمیرفت و ما خرجیاش را میدادیم.
خواهرم از زندگیاش راضی نبود و خیلی اذیت میشد چندبار به خواهرم گفتم درست است پدر نداریم اما من که هستم طلاقت را میگیرم و با هم در خانه پدری زندگی میکنیم. هربار دامادمان میآمد و او را با خواهش و التماس میبرد. خواهرم هم بهخاطر بچههایش چیزی نمیگفت. به خواهرم میگفتم نرو این مرد برای زندگی مشترک مناسب نیست همانطور که خرجی مادرم را میدهم قدم تو و بچههایت هم روی چشمم اما قبول نمیکرد.»
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: «من و همسرم با هم اختلاف داشتیم و سهسال بود که همسرم از من تمکین نمیکرد تا اینکه یکشب یکی از دوستانش به خانه ما آمد. همسرم بعد از رفتن میهمانش به من گفت میخواهی همین زن را برایت خواستگاری کنم. خیلی ناراحت شدم و با همسرم بحث کردم و فردای آن روز به خانه مادرزنم رفتم تا به او گله کنم. وقتی موضوع را گفتم ناراحت شد و با من بحث کرد.
او چاقو برداشت و چند ضربه به خودش زد من هم نتوانستم جلویش را بگیرم بعد از خانه بیرون رفتم وقتی برگشتم دیدم جانش را از دست داده است. برای اینکه مشخص نشود چه اتفاقی افتاده و ما با هم درگیری داشتیم، طلاهایش را سرقت کردم و خانه را بههم ریختم».
متهم گفت: من هیچ ضربه چاقویی به او نزدم. مادرزنم خودش این کار را کرد. حتی سعی کردم چاقو را بگیرم اما نتوانستم. چون پول نداشتم خانواده زنم مرا تحقیر میکردند و مرتب سر این موضوع با همسرم درگیری داشتم در آخر هم با اینکه او را خیلی دوست داشتم به من پیشنهاد داد با کسی دیگر ازدواج کنم.
هیأت قضات با پایان جلسه رسیدگی و بعد از اینکه وکیل متهم نیز دفاعیات خودش را مطرح کرد، برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
اخبار حوادث - شرق