يكي از مسافران از حادثه ميگويد
- مجموعه: اخبار حوادث
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
ساعت هشت صبح سهشنبه اتوبوس اسكانيا حامل ٢٨ مسافر هواپيما و سه راننده در محور «گدوك - اوريم» منطقه سوادكوه به علت سرعت غيرمجاز و انحراف به چپ، ترمز بريد و پس از برخورد با گاردريل به كنار جاده منحرف و به كوه برخورد كرد و واژگون شد. در اين حادثه (تا ساعت ١٠ شب سهشنبه) ١١ نفر كشته و ٢٠ تن مصدوم شدند.
ساعت يك بامداد سه شنبه هواپيما نزديك فرودگاه دشت ناز ساري رسيد اما پس از دوبار پرواز بر فراز فرودگاه، به دليل حجم بالاي توده هوا و مه غليظ موفق به فرود نشد و پس از هماهنگي با برج مراقبت به سمت فرودگاه مهرآباد تهران تغيير مسير داد.
ساعت ١:٣٠ بامداد سهشنبه هواپيما در فرودگاه مهرآباد تهران فرود آمد. مسوولان شركت هوايي ماهان با حضور در فرودگاه، يك دستگاه اتوبوس اسكانيا براي رساندن مسافران به ساري تهيه كردند. از ٥٥ مسافر، ٢٧ نفر ترجيح دادند كه در تهران بمانند و به اين شكل اتوبوس اسكانيا، ساعت چهار بامداد با ٢٨ مسافر به سمت ساري حركت كرد.
«مامان تو رو خدا الان به بابا چيزي نگو، ميترسم سكته كنه، بذار من خودم چند ساعت ديگه مييام ساري بهش ميگم.»
پسر جوان اين حرف را پشت تلفن به مادرش گفت اما خودش هم نميدانست كه چطور ميخواهد خبر كشته شدن زن برادرش و مصدوميت شديد برادرش را به پدرش بدهد.
اينها را حسين قاسمي، خبرنگار محلي ميگويد. او كه ساعت ٨:٣٠ از طرف بچههاي هلال احمر سوادكوه از حادثه باخبر شد، خود را به بيمارستان زيرآب سوادكوه رساند شاهد بود كه راهروهاي بيمارستان مملو از مسافراني است كه يا بهشدت مصدوم شده بودند يا پرستاران تلاش ناكامي براي احياي آنها انجام ميدادند.
او ميگويد كه در آن شرايط تعداد كشتهشدگان مشخص نبود. هركسي هم يك چيز ميگفت. بعضيها ميگفتند پنج نفر كشته شدهاند و بعضي ديگر حتي كشتهشدگان را ٤٠ نفر ميدانستند.
حسين ميگويد چون اين حادثه اوايل صبح اتفاق افتاد خيلي از خانوادهها از ماجرا خبر نداشتند و تنها تعدادي از آنها موفق شده بودند خود را به بيمارستان برسانند.
قاسمي به اعتماد ميگويد كه در بيمارستان جاي سوزن انداختن نبود. سرهاي باندپيچي شده، سوزنهاي سرم كه در بازوهاي زن و مرد و كودك فرو رفته بود و چهرههاي ماتمزده، بيمارستان را پر كرده بود.
پرستاران ميدويدند و پزشكان بالاي سر بيماران بودند. خبرنگار محلي كه موفق شده بود با نشان دادن كارت خبرنگارياش خود را به اتاقهاي مصدومان برساند ميگويد كه يكي از مصدومان كودكي دو ساله بود كه پزشكان پس از انجام اقدامات درماني اوليه او را با هليكوپتر به بيمارستان ساري منتقل كردند.
او صداي آه و ناله زنان مصدوم اين حادثه را شنيده و براي لحظاتي كه پردههاي بخش مخصوص نگهداري آنها كنار رفته، گريه وزاري و نگراني خانواده آنها را نيز ديده است.
او ميگويد همه در شوك بودند از جمله پيرمردي كه روي يكي از تختها سعي ميكرد توضيح دهد كه چه اتفاقي برايشان افتاده. او كه سرم در دستش بود و روي تخت خوابيده بود، ميگفت: داشتيم با هواپيما از مشهد به ساري ميرفتيم. همه خواب بودند. طرفهاي ساعت يك بامداد هواپيما ميخواست در فرودگاه دشتناز ساري فرود بيايد اما خلبان گفت كه به خاطر مه غليظ نميتواند اين كار را انجام دهد.
براي همين به فرودگاه مهرآباد خواهد رفت. نيم ساعت بعد كه رسيديم از طرف شركت ماهان براي ما يك اتوبوس گرفتند و قرار شد هركسي كه ميخواهد با اتوبوس به ساري برگردد.
نصف مسافرها قبول كردند و ما طرفهاي ساعت چهار سوار اتوبوس شديم. همهچيز عادي بود. بيشتر مسافرها خواب بودند. نميدانم كه يك دفعه چه شد كه اتوبوس بهشدت تكان خورد. همه جيغ ميزدند. مسافرها ميگفتند كه ترمز بريده و راننده كمكي كه تازه به جاي راننده اصلي پشت فرمان نشسته بود با كشيدن ترمزدستي و خاموش كردن ماشين، تلاش كرد تا اتوبوس را نگه دارد.
اما او نتوانست اين كار را انجام دهد و اتوبوس به كوه خورد و چپ كرد. ديگر يادم نميآيد كه چه شد از بيمارستان سردرآوردم. قاسمي، تا ساعت ١٢:٣٠ در بيمارستان بود. او ميگويد تا ظهر تقريبا تمام بيماران را به بيمارستانهاي مجهز آمل، قائمشهر و ساري اعزام كردند. بيشتر آنها دست و پايشان شكسته بود.
اخبار حوادث - اعتماد