قدم به قدم گناه



صبح ديروز همراه ١٠٧ نفر ديگر از سارقان و زورگيرهاي تهران دستگير كرده و به مقر پليس فاتب آورده‌اند تا پليس، پارچه سومين مرحله از طرح جمع‌آوري «اراذل و اوباش» در سال جديد را در محوطه نصب كند.

دانيال عبارت «قدم به قدم گناه» را روي پايش خالكوبي كرده. ٢٠ ساله است و تمام بدنش از رد جراحات باريك و عميق چاقو و قمه پر شده. باند سفيدي دور سرش پيچيده شده و لخته خون از زير آن معلوم است.

 

او را صبح ديروز همراه ١٠٧ نفر ديگر از سارقان و زورگيرهاي تهران دستگير كرده و به مقر پليس فاتب آورده‌اند تا پليس، پارچه سومين مرحله از طرح جمع‌آوري «اراذل و اوباش» در سال جديد را در محوطه نصب كند.


خالكوبي‌ها و زخم‌هاي بدن دانيال، سوژه جذابي براي عكاسان خبري است و در بين آن همه جوان ١٦ تا ٢٨ ساله، اوست كه مدام لباس مشكي‌اش را كنار مي‌زند تا زخم‌هاي بدنش در قاب دوربين عكاسان ثبت شود. به گفته خودش ماموران پليس او را بامداد ديروز در خواب و به جرم كيف قاپي و سرقت گوشي دستگير كرده‌اند.

 

دانيال مي‌گويد: «ساعت ٥:٣٠ بود كه از خواب بيدار شدم و ديدم كه چند مامور بالاي سرم هستند. بعد هم كه دستبند زدند و مرا به اينجا آوردند. من كيف مي‌زدم، گوشي مي‌زدم. وقتي مردم داشتند با گوشي‌هاشان در خيابان حرف مي‌زدند، با موتور دنبال‌شان مي‌رفتم و در يك لحظه گوشي را از دست‌شان مي‌قاپيدم.»


همه دستگيرشده‌ها را سرپا نگه داشته‌اند. روبه‌روي آنها يك ميز چند متري گذاشته‌اند كه از قمه، قداره، چاقو، كلت كمري، باندها و ضبط‌هاي سرقتي، اسپري فلفل، چند تابلوي ايست پليس و باتوم پر شده است. لب تاپ‌ها و گوشي‌هاي سرقتي هم در انتهاي آن جا خوش كرده‌اند. دستگيرشده‌ها با آن سلاح‌هاي ترسناك و تيز، مردم را مي‌ترساندند، مجروح مي‌كردند و اموال‌شان را مي‌دزديدند. بيشتر آنها زورگير و سارق‌اند. عده‌اي از آنها مامورنما بودند. بعضي‌هاي‌شان هم يادشان نمي‌آيد با قمه به كجاي بدن مالباخته‌ها ضربه مي‌زدند اما دانيال كه خودش آثار جراحت‌هاي فراوان چاقو روي بدنش نقش بسته، مي‌گويد اصلا زورگيري نكرده و كارش كيف قاپي بود. او مي‌گويد: «من به هيچ زن و مردي دست نمي‌زدم. فقط كيف قاپي و گوشي قاپي مي‌كردم.»


پدر دانيال فوت كرده. خودش فكر مي‌كند چون كسي را نداشته، طبيعي بوده كه به سرقت روي بياورد. پسر ٢٠ساله مي‌گويد: «بچه پايين كه باشي همين مي‌شود. پدرم مرده است. خودم هم قرص اعصاب، ترامادول، همه‌چيز مصرف مي‌كنم اما مواد نمي‌زنم.»


هوا داغ بود؛ يكي از ماموران با يك بطري كوچك آب معدني بازي مي‌كرد. دانيال نگاهش را به آن دوخت و تقاضاي آب كرد. مامور بطري را به او داد. چند قطره روي دمپايي دانيال ريخت. او روي پايش عبارت «قدم به قدم گناه» را خالكوبي كرده بود. اين جمله تنها رد سياه ماندگار روي بدنش نيست. او روي بازو و سينه‌اش هم خالكوبي دارد. يكي از دوستانش «رفاقتي» روي سينه او جمله«زنده برگشتم، از سرزمين مردگان» را خالكوبي كرده بود در حالي كه جراحت عميقي از چاقو واژه «برگشتم» را دو تكه كرده بود.


بطري آب معدني كه خالي شد، دانيال را همراه چند نفر ديگر از دستگيرشده‌ها در يكي از ون‌هاي نيروي انتظامي سوار كردند. يكي از متهمان ١٩ سال داشت. او را به جرم سرقت خودرو گرفته بودند. خودش مي‌گفت وقتي با خودروي سرقتي به زيارت مي‌رفت در اتوبان قم با رگبار پليس روبه‌رو شد و در چاه افتاد. مهدي به «اعتماد» مي‌گويد: «ششم ارديبهشت ماه دستگير شدم. چند روز قبل از آن همراه سه تا از دوستانم با خودروي سرقتي در اتوبان قم حركت مي‌كردم كه پليس شناسايي‌مان كرد و فرمان ايست داد. ما فرار كرديم. آنها با گلوله به لاستيك زدند. ماشين كنار جاده چپ كرد. من پياده شدم و فرار كردم اما در يك چاه افتادم. روز بعد يك چوپان صدايم را شنيد و طناب انداخت و نجاتم داد. چند روز بعد هم پليس دستگيرم كرد.»


او همان متهمي است كه با قمه، مالباخته‌ها را از سر و دست مجروح مي‌كرد، خودروي‌شان را مي‌دزديد و متواري مي‌شد. حرف‌هايش تمام نشده بود كه ماموران دستور سوار كردن آنها به ون‌ها را دادند. چند مامور نيروي انتظامي مشغول جمع كردن ميز كشفيات شدند. براي آخرين بار دستگيرشده‌ها را كه با دستبند به هم گير كرده بودند در محوري دايره‌اي چرخاندند و فيلم گرفتند. هوا داغ بود؛ تشنگي بيداد مي‌كرد.


اخبار حوادث - اعتماد

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------