آخرین اخبار حوادث

اخبار،اخبار جدید،اخبار روز

آخرین وضعیت سیل در استان‌های کشور

- مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان با توجه به بارش‌های رگباری و بروز سیلاب و روان آب در بسیاری از مناطق استان از هرگونه…

معمای سقوط مرگبار



اخبار ,اخبار حوادث ,قتل

 

اخبار حوادث - زن متهم به قتل ادعا می‌کند مرگ مهمانش حادثه بوده است

معمای سقوط مرگبار

اگر فرشته به زندگی مشترک با شوهرش ادامه می‌داد و بیشتر به سرنوشت فرزندانش فکر می‌کرد و به سمت مواد مخدر نمی‌رفت، به قتل متهم نمی‌شد.

این زن پنجاه ساله متهم است جوانی را از پنجره خانه اش به پایین پرت کرده و به قتل رسانده است. هرچند طبق خواسته اولیای دم، متهم با مجازات قصاص روبه رو نیست اما فعلا باید در زندان بماند. این زن که دو هفته قبل در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده ، منکر ارتکاب قتل است اما ادعای او مبنی بر بی گناهی اش مورد قبول اولیای دم و نماینده دادستان نیست و آنها دلایلی را مطرح می کنند که از گناهکار بودن فرشته حکایت دارد.

 

ثقوری، نماینده دادستان تهران که از کیفرخواست دفاع کرده است، می گوید: فرشته متهم است جوانی به نام نادر را از پنجره به پایین پرت کرده و به قتل رسانده است. طبق تحقیقات پلیس، فرشته به دلیل اختلافاتی که با نادر داشت و برای انتقام گیری، او را به خانه اش کشاند و در فرصت مناسب به لبه پنجره برد و به قتل رساند. گزارش ماموران پلیس نیز نشان می دهد این جوان بعمد به پایین پرت شده است. هرچند فرشته مدعی شده در قتل نقشی نداشته و هنگام حادثه در محل نبوده اما اظهارات شاهدان حادثه حکایت از آن دارد که مقتول و متهم درگیری های شدیدی باهم داشتند.

 

نماینده دادستان تهران درباره نحوه آشنایی مقتول و متهم می گوید: آنها همسایه بودند. کیفرخواست طبق اسناد قوی و محکم که شامل اظهارات شهود پرونده، گزارش ماموران پلیس، گزارش معاینه پزشکی قانونی و اظهارات متناقض و بلاوجه متهم است، تهیه شده و از نظر دادسرا فرشته مجرم است. بر همین اساس نیز از دادگاه درخواست صدور حکم قانونی را دارم.

 

قصاص نمی خواهم

پدر نادر گفته های نماینده دادستان تهران را تائید می کند و می گوید پسرش با فرشته دشمنی نداشت اما این زن، او را مورد ضرب و جرح قرار داد. او می گوید: فرشته به نادر شک کرده بود ومی گفت او ازخانه اش سرقت کرده است در حالی که پسرم پول داشت و من هم وضعم بد نبود. من و پسرم باهم زندگی می کردیم و می توانستیم زندگی مان را اداره کنیم. فرشته به خانه ما رفت و آمد داشت و چون زنی تنها بود، نادر گاهی کارهایش را انجام می داد تا این که یک روز قبل از حادثه نادر به خواست فرشته به خانه او رفت و دیگر نیامد. فرشته قبلا گفته بود می خواهد بفهمد چه کسی از خانه اش دزدی کرده است؟ می دانستم پسرم سارق نیست ضمن این که او مرد بود و از عهده خودش برمی آمد. به همین دلیل نگرانش نشدم. فکر می کردم چند ساعتی صحبت می کنند و بعد نادر برمی گردد اما این طور نشد و جسد پسرم را به من تحویل دادند.

 

پیرمرد که از مرگ پسر جوانش خیلی ناراحت است، درباره این که چرا شکایت خود را ماه ها بعد از قتل به دادسرا فرستاد، توضیح می دهد: اول به ما گفتند نادر خودکشی کرده اما بعد از تحقیقات مشخص شد او را کشته اند و من هم شکایت کردم. نمی خواستم بی دلیل به کسی تهمت بزنم. پسرم را خیلی دوست داشتم. او به من رسیدگی می کرد و نمی گذاشت سختی بکشم. خیلی عذاب می کشم. حالا که مشخص شده این زن عامل قتل است، درخواست مجازات متهم را دارم.

 

این مرد به عنوان تنها ولی دم گفته حاضر نیست برای قاتل فرزندش درخواست قصاص کند و فقط دیه قانونی می خواهد: این که کسی دیگر اعدام شود، چه فایده ای برای من دارد. من دلم نمی خواهد به خواست من، کسی دیگر از این دنیا برود. خداوند در مورد سرنوشت آدم ها تصمیم می گیرد ضمن این که فرشته هم فرزند دارد. هرچند مادر خوبی برای آنها نبوده اما بازهم مادر است و نمی خواهم فرزندانش که در این موضوع نقشی نداشتند، عذاب بکشند. من از حق خودم می گذرم و درخواست قصاص نمی کنم اما فرشته باید دیه بپردازد. او باید بداند کشتن آدم راحت نیست و تاوان دارد. پسرم کاری نکرده بود که لایق مرگ باشد با این که فرشته زن تنهایی بود و کارهایش را به پسر من می سپرد، نادر هیچ وقت به او نگاه بدی نداشت و همیشه مثل یک برادر کنارش بود.

 

من بی گناه هستم

فرشته همه اتهامات را انکار می کند. او می گوید: من اتهام قتل را قبول ندارم. مرگ نادر تقصیر من نبود. اصلا آن زمان در خانه نبودم که بخواهم کسی را از پنجره به بیرون پرت کنم.

 

این زن می گوید: تنها زندگی می کردم و دوستانم بیشتر اوقات خانه من بودند. چند روز قبل از حادثه سعید ـ یکی از بچه هایی که باهم مواد می کشیدیم ـ به خانه ام آمد. او شیشه مصرف کرده بود و به من گفت دستت را روی مبل بگذار، می خواهم آن را با چکش بشکنم. خیلی ترسیدم و به خانه نادر رفتم. ما همسایه بودیم و یکی از پنجره های خانه ام به حیاط خانه آنها باز می شد. به نادر گفتم سعید توهم زده، باید کمکم کنی. از او کمی مواد خواستم تا حالم بهتر شود و بعد موضوع را به پلیس خبر بدهم. مواد را که به من داد، دیگر متوجه چیزی نشدم.

 

روی زمین افتادم و عصر روز بعد بیدار شدم. قبلا هرگز این طور نشده بودم. بلند شدم و به خانه رفتم. دیدم همه اثاثیه خانه ام را برده اند. فقط مبل ها مانده بود. حتی یخچال را هم برده بودند. سرقت را به پلیس گزارش دادم. فکر می کردم کار سعید است. وقتی ماموران آمدند، گفتند کدام دزدی وسایل را سرقت می کند و بعد هم در خانه می ماند؟ اگر سعید سارق بود که خودش در خانه تو نمی ماند. فکر نمی کردم نادر در این سرقت نقش داشته باشد. به او خیلی اعتماد داشتم. وقتی سعید رفت، به نادر گفتم سعید وسایلم را دزدیده و از او کمک خواستم اما نادر هیچ کاری برایم نکرد. او به خانه من رفت وآمد می کرد و بعد از آن روز متوجه شدم هر روز مقداری از وسایل خانه نیست می شود.

 

تازه فهمیدم نقشه این سرقت کار چه کسی است. روز سرقت نادر به جای مواد به من خواب آور داده بود تا وسایل خانه را راحت جابه جا کند. نادر را به خانه کشاندم و کتکش زدم. به او گفتم باید بگویی وسایل خانه ام را چه کسی سرقت کرده است؟ اما او چیزی نمی گفت. یک روز بعد از این که او را به عنوان گروگان به خانه ام آوردم و گفتم وسایلم را پس بده، گفت برو برایم مواد بخر، بعد می گویم چه کسی سارق است. آن روز یکی از دوستانم به نام المیرا و چند نفر از اقوامش در خانه ام بودند. به المیرا گفتم مراقب نادر باش تا من برایش مواد بخرم، شاید از این راه بتوانم وسایل خانه ام را پس بگیرم. وقتی برگشتم، دیدم نادر نیست. به المیرا گفتم چرا گذاشتی نادر فرار کند و او گفت نادر خودش را از پنجره به پایین پرت کرد. من هم از پنجره ای که رو به خیابان بود، دیدم نادر روی زمین افتاده است. بعد اورژانس آمد اما نادر مرده بود.

 

فرشته درباره این که نادر چطور از پنجره پرت شد، می گوید: خانه ما طبقه سوم بود. نادر قصد داشت فرار کند، چون من در خانه را قفل کرده و حفاظ را هم بسته بودم، او تصمیم گرفته بود از پنجره بیرون بپرد تا فرار کند اما نتوانسته بود که این اتفاق افتاد. نادر مواد پخش می کرد و معتاد هم بود. من از نادر مواد می خریدم. ما هیچ مشکلی با هم نداشتیم. من به او خیلی اعتماد داشتم با این که به من خیانت و همدستی کرد تا وسایل خانه ام را سرقت کنند اما او را نکشتم.

 

فرشته فرزند دارد و سال ها پیش از شوهرش جدا شده است. او درباره زندگی خصوصی اش می گوید: به خاطر اختلافاتی که با شوهرم داشتم، نتوانستم زندگی با او را تحمل کنم و از هم جدا شدیم. آن موقع بچه هایم بزرگ شده بودند. آنها جوانان موفقی بودند و همیشه باعث افتخار من هستند. بعد از این که از شوهرم جدا شدم، با ارثیه ای که از پدرم مانده بود زندگی می کردم اما حالا وسایلم را برده اند و من بیچاره شده ام. بعد از مرگ نادر و اتفاقاتی که افتاد، تصمیم گرفتم با شوهرم آشتی کنم ولی متاسفانه دوباره زندگی ام به هم ریخت و مرا به اتهام قتل بازداشت کردند. همین باعث شد شوهرم بار دیگر ترکم کند. بعد از جدایی از شوهرم به دلیل تنهایی شدید معتاد شدم و زندگی ام به هم ریخت، مدتی است فهمیده ام باید با شوهرم می ماندم و می ساختم. حداقل از شرایطی که دارم، بهتر بود. سرنوشت بچه هایم تحت تاثیر زندگی من قرار گرفته و از راهی که انتخاب کردم، خیلی ناراحت و پشیمان هستم. 

اخبار حوادث - جام جم

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------