سناریوی نافرجام در قتل شبانه دوست قدیمی



     اخبار حوادث - سناریوی نافرجام در قتل شبانه دوست قدیمی

سناریوی ناشیانه عامل جنایت وحشیانه در کارگاه ساختمانی، در تحقیقات پلیسی رنگ باخت و جوان قاتل که با ضربه کلنگ، انتقام تلخی از دوست قدیمی‌اش گرفته بود، با افشای راز جنایت شبانه، راهی جز بیان حقیقت نیافت.

ساعت سه‌ونیم بامداد جمعه گذشته بود که جوانی از یک کارگاه ساختمانی در محله «قاسم‌آباد» مشهد بیرون دوید و با داد و فریاد از اهالی محله کمک خواست. او مدام فریاد می‌زد که عده‌ای به آنها حمله کرده و دوستش را به قتل رسانده‌اند.


با اعلام گزارش این جنایت به بازپرس ویژه قتل، تحقیقات برای شناسایی عامل قتل جوان افغانی در اتاقک نگهبانی یک پروژه ساختمانی از همان نیمه شب آغاز شد.


بازپرس سید جواد حسینی در نخستین گام از جوانی که مرگ دوستش را با داد و فریاد به اهالی محل اطلاع داده بود به بازجویی پرداخت. او که 21 ساله و اهل کشور افغانستان است در بازجویی‌ها اعتراف کرد: «من با مقتول دوست بودم، گاهی به دیدنش می‌آمدم، دیشب هم اینجا بودم، نیمه‌شب بود که پنج نفر که دو نفر از آنها لباس جنوبی به تن داشتند از روی در وارد محوطه ساختمان در حال ساخت شدند و مستقیماً به سراغ دوستم که در خواب بود رفتند و با کلنگ ضربه‌ای به گیجگاهش زدند و فرار کردند.

 

من نتوانستم کاری انجام دهم. فقط داد می‌زدم و کمک می‌خواستم اما آنها خیلی زود فرار کردند.» در مرحله بعد، بازجویی از نگهبان پروژه‌ای دیگر که در نزدیکی محل جنایت بود آغاز شد. این فرد به کارآگاهان پلیس آگاهی گفت: «به‌طور اتفاقی در آن ساعت از شب بیدار و مشغول بستن لامپ اتاقم بودم که صدای داد و فریاد شنیدم. از ساختمان که بیرون آمدم، دوست مقتول را دیدم که در کوچه ایستاده بود و داد می‌زد. او می‌گفت چند نفر با وانت آمده‌اند اما من صدای ماشینی نشنیدم چون گوش‌هایم خیلی حساس است و اگر صدایی می‌آمد، حتماً می‌شنیدم.»


تحقیقات همچنان ادامه داشت و مظنون اصلی قتل جوان 23 ساله افغانی که همان دوستش بود، به روش‌های مختلف سعی در گمراه کردن کارآگاهان داشت.


حتی وی یک‌بار قصد از بین بردن گوشی تلفن همراه مقتول را داشت که این موضوع از دید کارآگاهان دور نماند و وجود زخم‌ها و جراحت‌هایی که در دو دستش ایجاد کرده بود تا ادعایش در مورد درگیری با یکی از آن پنج مهاجم را عادی جلوه دهد نیز برای مأموران پلیس مشکوک به نظر می‌رسید. متهم که با سؤال‌های متعدد و فنی بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان پلیس آگاهی، راهی جز بیان اعتراف نداشت، بالاخره صبح روز بعد لب به حقایق گشود و گفت: «سه ماه قبل از افغانستان به ایران آمدم. مقتول از آشنایانمان بود و با برادرم اختلافاتی داشت. من هم 500 هزار تومان از او طلب داشتم. شب حادثه که به دیدنش آمدم، تا ساعت سه بامداد خوابم نبرد. با خودم کلنجار می‌رفتم و  هر لحظه حس انتقامجویی در ذهنم مرور می‌شد. در یک لحظه تصمیمم را گرفتم، از جایم بلند شدم و بالای سرش رفتم. در حالی که خواب بود، با کلنگ ضربه‌ای به سرش زدم. چند دقیقه بعد از ساختمان بیرون زدم. داد و فریاد راه‌انداختم و از مردم کمک خواستم. فکر می‌کردم که این‌طور همه چیز عادی به‌نظر می‌رسد اما خیلی زود همه چیز لو رفت.»


با اعتراف صریح عامل این‌جنایت شبانه، بازپرس «سید جواد حسینی» برای روشن شدن زوایای پنهان این جنایت هولناک، دستور به تحقیقات پلیسی بیشتر در این زمینه را داد و متهم به همراه پرونده، در اختیار کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی قرار گرفت.
اخبار حوادث - روزنامه ایران

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------