حرفهای مرد36ساله ای که دوستش را در ولنجک کشت/دوست دارم پسرم دکتر شود/5دقیقه تا ترکیه فاصله داشتم



شرور سابقه دار که در میهمانی شبانه، صاحب خانه را به قتل رسانده و متواری شده بود در حالی دستگیر شد که فقط 500 متر تا مرز فاصله داشت.

 ایران نوشت: صورت و گردن و دست‌هایش پر از خالکوبی و آثار زخم چاقو است. وحید شامگاه چهارشنبه دست به جنایت زد و پس از آن متواری شد. به‌دنبال این جنایت به دستور بازپرس مرادی از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران، تحقیقات از سوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد.

 

با آنکه هیچ سر نخی از این متهم حرفه‌ای در دست نبود، کارآگاهان جنایی موفق شدند او را در مرز بازرگان ردیابی کنند و متهم را چند دقیقه قبل از خروج از مرز بازرگان درحالی که پشت تخته سنگی مخفی شده بود تا با کمک یک قاچاقچی انسان از ایران خارج شود دستگیر کردند.

 

وحید آخرین بار به اتهام انتشار یک فیلم کوتاه در اینستاگرام دستگیر شد . وی در این فیلم با یک خلافکار دیگر رجز خوانی داشت که خیلی زود توسط پلیس امنیت دستگیر شد.

 

متهم 34 ساله در گفت‌و‌گو یی از جزئیات جنایت و خلاف‌هایی که مرتکب شده بود می‌گوید.

 

چرا حسین را به قتل رساندی؟

حسین رفیقم بود. قصد کشتنش را نداشتم. او برایم آژانس فرستاد و مرا به خانه‌اش که در طبقه نهم برجی در ولنجک بود دعوت کرد. وقتی به خانه او رفتم متوجه شدم همه میهمان‌ها مست هستند. هنوز چند دقیقه‌ای نگذشته بود که گوشی‌اش را برداشت و شروع به فیلم گرفتن از من کرد تا در اینستاگرام منتشر کند. به او گفتم من تعهد داده‌ام که فیلم نگیرم اما او به من فحش داد.

 

به چه کسی تعهد داده بودی؟

به پلیس امنیت. فیلم قبلی که از من منتشر شد به خاطر همان فیلم آخرین بار بازداشت شدم. یک ماه و نیم بازداشت بودم که با وثیقه 400 میلیون تومانی آزاد شدم.

 

سر فحاشی بحثتان شد؟

بله، او شروع به فحش دادن کرد و من جواب دادم و دعوایمان شد. دو تا از دوستان و دو تا از خواهرزاده‌های حسین هم بودند، وقتی درگیر شدیم از خودم دفاع کردم. من واقعاً نمی‌خواستم او را بکشم فقط از خودم دفاع کردم.

 

بعد از قتل کجا رفتی؟

به خانه‌ام در کرج رفتم و از همسرم خداحافظی کردم و با دو نفر از دوستانم از تهران خارج شدیم.

 

 

می خواستی کجا بروی؟

ترکیه. 3 میلیون به یک قاچاقچی انسان دادم تا مرا از مرز رد کند باورتان نمی‌شود شاید اگر 5 دقیقه مأمورها دیرتر آمده بودند من از مرز رد شده بودم.

 

لقب هم داری؟

به من می‌گویند عقاب ایران. اصلاً هر چی می‌کشم از دست دوست و آشنایانم هست.

 

 

یعنی چی؟

آنها مدام زیر پایم می‌نشستند و مرا تشویق می‌کردند که دعوا و شرارت کنم.

 

 

چند تا سابقه کیفری داری؟

یادم نمی‌آید ولی فکر می‌کنم 14 تا باشد. بیشتر به خاطر ایجاد رعب و وحشت و شرارت بوده. البته یک مورد هم به خاطر قتل بازداشت شدم. در یک درگیری یک نفر از طرفین دعوا سکته کرد. بعد از بازداشت و تحقیقات مشخص شد که من در مرگش نقش نداشته‌ام و آزاد شدم.

 

چند سال حبس کشیدی؟

حسابش از دستم در رفته است. اما از سال 80 برای نخستین بار پایم را به زندان گذاشتم.

 

شغلت چیست؟

در باشگاه ورزشی داروی بدنسازی می‌فروشم. البته کشتی گیرم بودم و در جوانی مدال هم گرفته‌ام.

 

 

بچه هم داری؟

یک پسر 4 سال و نیمه دارم که آرزو دارم دکتر شود.

 

هیچ وقت فکر می‌کردی چنین سرنوشتی داشته باشی؟

هرگز. اما از تمام کسانی که این کارها را انجام می‌دهند می‌خواهم که سرنوشت مرا درس عبرتی برای خود بدانند و زندگیشان را نابود نکنند.

 

پشیمانی؟

خیلی، در این مدت خیلی عذاب وجدان داشتم اما می‌ترسیدم که خودم را معرفی کنم. از قصاص هراس داشتم. من برای اینکه دستگیر نشوم فکر همه جا را کرده بودم اما پلیس از من جلوتر بود.

 

از مرگ حسین کی با خبر شدی؟

در راه بودیم که متوجه شدم حسین کشته شده است. برادرهای حسین از دوستان صمیمی من هستند و من واقعاً شرمنده خانواده‌اش شده‌ام.

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------