روزنه امید در پرونده «حسین» گمشده



یازده ماهی می‌شود که از تنها پسرشان بی‌خبرند. پسر چهارساله‌ای که روز سیزده‌بدر در حاشیه رودخانه هیروچایی به‌طور ناگهانی ناپدید شد. آن روز حسین اسدی به همراه پدر و مادر و سه خواهرش برای گذراندن «روز طبیعت» به باغ‌های اطراف خلخال رفته بود که به یک‌باره ناپدید شد و جست‌وجوها برای یافتن او بی‌نتیجه ماند تا جایی که با گذشت ١١ماه همچنان اثری از این کودک چهارساله به دست نیامده است.

 به  گزارش شهروند؛مادر جوان درحال شیردادن به دختربچه یک‌سال و ٦ ماهه‌اش بود که خبر ناپدیدشدن حسین رسید. همه سراسیمه بودند. هر کسی به سویی می‌رفت اما هیچ اثری از حسین نبود.

 

حسین ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از او به‌دست نیامد. جست‌وجوها فایده‌ای نداشت. با این‌حال، ندایی درونی به پدر و مادرش می‌گفت که حسین هنوز جایی زیر این آسمان زنده است و نفس می‌کشد؛ کجایش را نمی‌دانستند، اما به دلیل همین ندای درونی، هیچ‌گاه دست از جست‌وجو برنداشتند. با این‌که مرتب به آنها می‌گفتند، حسین در رودخانه غرق شده است، ولی آنها امیدشان را از دست ندادند. آن‌قدر چشم‌انتظار ماندند تا این‌که درست ٥روز پیش روزنه امید پیدا شد. خانواده‌ای را به اتهام ربودن این پسربچه بازداشت کردند و احتمال مرگ این پسربچه به صفر رسید. همه سرنخ‌ها و ردیابی‌های پلیس نشان می‌دهد حسین همان روز از سوی این خانواده ربوده شده است.

 

گریه یک شاهد در دادگاه نیز دست این خانواده را رو کرد. با دستگیری این خانواده، پدر و مادر حسین حالا خوشحال‌تر از قبل منتظر دیدن پسر کوچکشان هستند. هنوز مشخص نیست که حسین کجاست، ولی پدر و مادر این پسربچه این‌بار با خوشحالی و شادی بیشتری چشم‌انتظارند. پدر حسین که همچنان منتظر خبری هرچند کوتاه از تنها پسرش است، در گفت‌وگو با «شهروند» جزییات بیشتری از سرنخ تازه در پرونده ناپدید شدن پسرش روایت می‌کند:

 

  چه شد که حسین ناپدید شد؟

روز ١٣فروردین‌ماه حوالی ظهر بود. به همراه خانواده‌ام برای گردش به یکی از باغ‌های اطراف شهر خلخال رفته بودیم. آن‌جا چادر زدیم و بچه‌ها برای جمع‌آوری چوب به اطراف باغ رفتند. همسرم دخترم خدیجه را در آغوش گرفته بود و از او مراقبت می‌کرد. خدیجه هنوز کوچک است و تنها یک‌سال‌و ٦ ماه دارد. ناگهان دخترم وارد چادر شد. فریاد می‌زد، حسین نیست. بلافاصله پلیس را خبر کردیم و جست‌وجوها برای یافتن پسرم آغاز شد. تیم‌های امدادونجات در محل حاضر شدند. سگ‌های زنده‌یاب، بیل مکانیکی و تعدادی غواص در رودخانه و کنار رودخانه به جست‌وجو پرداختند ولی هیچ اثری از پسرم یافت نشد.

 

  هیچ سرنخ یا نشانه‌ای در آن اطراف نبود؟

دخترم می‌گفت همزمان با ناپدیدشدن حسین صدای موتور هم آمد. تصور می‌کرد که موتورسواری او را ربوده است. صدای فریاد برادرش را هم شنیده بود، ولی زمانی که به محل حادثه رسید دیگر اثری از برادرش نبود.

 

  احتمال غرق شدن پسرتان در رودخانه چقدر بود؟

غرق‌شدن پسرم در رودخانه غیرممکن است، چرا که در چندصدمتری پایین‌دست رودخانه تورهای فلزی نصب شده و در طول مسیر رودخانه آن‌قدر تنه درخت هست که اگر پسرم در رودخانه غرق می‌شد حتما به جایی گیر می‌کرد.

 

  هیچ اثری از پسرتان پیدا نکردید؟

تنها ٤٠دقیقه بعد از ناپدیدشدن پسرم دمپایی‌هایش را در رودخانه پیدا کردیم. من و مادرش خودمان را به رودخانه انداختیم و هرچه گشتیم اثری از او پیدا نکردیم. مطمئن بودم آدم‌ربایان برای ردگم‌کنی دمپایی‌های فرزندم را داخل آب انداخته بودند که بتوانند به‌راحتی از منطقه دور شوند.

 

  حالا آدم‌رباها دستگیر شده‌اند؟

بله، بالاخره مشخص شد حدس ما درست است. یک خانواده به اتهام ربودن پسرم بازداشت شده‌اند. البته هنوز اعتراف نکرده‌اند. ولی تمام مدارک علیه آنهاست و مشخص است که حسین را ربوده‌اند.

 

  چه مدارکی علیه آنهاست؟

آنها هنگام فرار از محل حادثه، گوشی موبایل خود را روی زمین جا گذاشته بودند. آن‌قدر هول شده بودند و می‌خواستند زودتر فرار کنند که موبایل خود را روی زمین انداخته بودند. از طرفی دخترم هم می‌دانست که حسین را با خود برده‌اند، چراکه صدای فریاد او را شنیده بود. از طرف دیگر، دختر این خانواده ٦‌سال‌و‌نیم است که ازدواج کرده و صاحب فرزند نمی‌شود. اینها همه دلایل محکمی برای کودک‌ربایی است. ولی مسأله مهم شهادت یکی از بستگان این خانواده در دادگاه است. او زمانی که می‌خواست به نفع متهمان شهادت بدهد، هنگام قسم خوردن، ناگهان گریه کرد و گفت که نمی‌تواند قسم دروغ بخورد. آن‌جا بود که مشخص شد متهمان شاهدان خود را مجبور به دروغگویی کرده‌اند.

 

  متهمان به ربودن پسرتان چه کسانی هستند؟

پدرزن و داماد متهمان اصلی هستند و ٤نفر دیگر در این پرونده دستگیر شده‌اند. طبق تحقیقات پلیس، گویا آنها روز حادثه پایین‌تر از چادر ما نشسته بودند. وقتی حسین، پسرم را می‌بینند از او خوششان می‌آید و به شیرین‌زبانی‌های او علاقه پیدا می‌کنند. بعد هم وسایل خود را جمع می‌کنند و می‌روند. تنها پدر آن دختر به همراه دامادش می‌مانند. آنها نیز در یک فرصت مناسب حسین را ربوده و با خود می‌برند.

 

  اگر چنین سرنخ‌هایی از همان ابتدا وجود داشت، چرا تا الان متهمان دستگیر نشدند؟

تحقیقات پلیس کمی طول کشید. از طرفی روزهای اول می‌گفتند حسین در آب غرق شده است. هرچه می‌گفتیم او را ربوده‌اند، باور نمی‌کردند. من کلی نامه‌نگاری کردم. مستقیما به سردار اشتری نامه زدم و ایشان دستور پیگیری دادند. تا این‌که تحقیقات دوباره آغاز شد و با این سرنخ‌ها متهمان هم دستگیر شدند.

 

  حالا از حسین خبری دارید؟

نه، خبری نداریم. متهمان اعتراف نمی‌کنند. اصلا نمی‌گویند حسین کجاست. ولی دیگر مطمئن هستیم که حسین پیش آنهاست. چون آن دختر بچه‌دار نمی‌شد، پسر مرا با خود برده بود. این دختر ساکن کرج و خانه‌اش فرسنگ‌ها از ما دور است، اما پدر و مادر و خانواده‌اش در همین خلخال زندگی می‌کنند. همین‌که می‌دانیم حسین زنده است، خوشحالیم و امیدوار‌تر از گذشته هستیم. ما هیچ‌وقت امیدمان را از دست ندادیم. مرتب انتظار دیدن او را می‌کشیدیم.

 

  اگر حسین را تحویل بدهند، باز هم شکایتی از آن خانواده دارید؟

ما فقط پسرمان را می‌خواهیم. من فقط می‌خواهم حسین را ببینم. ١٠ماه است که پسرم را ندیده‌ام. دیدن چهره او برایم به اندازه یک دنیا ارزش دارد و بعد از آن هیچ چیز دیگر نمی‌خواهم و هیچ شکایتی از کسی نخواهم داشت.

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------