شکایت زن55ساله از شوهر 81ساله اش/با 18سال زندانی بودنش کنار آمدم، حالا به من تهمت خیانت می زند



زن 55 ساله که به اتهام توهین و فحاشی و تهمت های ناروا از همسر و دخترانش شاکی شده بود سفره دلتنگی هایش را نزد مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مشهد گشود .

 خراسان نوشت:وی با بیان این که مستحق این همه تهمت و افترا نیستم، دفتر خاطراتش را به 42 سال قبل ورق زد و گفت: 13 ساله بودم که سخن از خواستگاری «زکریا» میان اعضای خانواده ام پیچید. پدرم وضعیت اقتصادی خوبی نداشت و به سختی مخارج خانواده هشت نفره ما را تامین می کرد. به همین دلیل بلافاصله به خواستگاری مردی که 26 سال از من بزرگ تر بود در حالی پاسخ مثبت دادم که من هیچ چیزی درباره ازدواج و زندگی مشترک نمی دانستم.

 

زمانی به خود آمدم که با مردی مشروب خوار و هرزه ازدواج کرده بودم. در آن زمان در یک شرایط سنی قرار داشتم که حتی نمی دانستم چرا مادر زکریا او را برای مشروب خواری نفرین می کند. همسرم چندین بار به دلیل تهیه مشروبات الکلی در منزل دستگیر و به تحمل شلاق محکوم شد. او آبرویی در محل برای خانواده اش نگذاشته بود ولی به خلافکاری هایش ادامه می داد.

 

کمی بزرگ تر که شدم تازه فهمیدم با چه کسی زندگی می کنم ولی کاری از دستم ساخته نبود. همسرم مدتی بعد سراغ کلاهبرداری رفت به طوری که 18 سال از عمرش را پشت میله های زندان گذراند و همه سرمایه و حتی منزل مسکونی مان را از دست داد. در این مدت من برای تامین مخارج زندگی خود و فرزندانم در منزل افرادی کارگری می کردم که از موقعیت اجتماعی خوبی در جامعه برخوردار بودند. آن زمان با کمک همین افراد سرشناس در بیمارستان استخدام شدم و توانستم بدهکاری های همسرم را پرداخت کنم.

 

اما او بعد از آزادی از زندان نیز هیچ وقت کار و بار درست و حسابی نداشت و همواره با ضررهای مالی روبه رو می شد یا کارفرمایان به دلیل خلافکاری هایش او را اخراج می کردند. با وجود این همسرم هیچ گاه کارهای زشتش را کنار نگذاشت به طوری که به من نیز خیانت می کرد. حتی چند سال قبل زنی که فریب چرب زبانی های همسرم را خورده و برای مدتی به عقد موقت او درآمده بود نزد من آمد تا او را ببخشم.

 

آن زن به من گفت: زکریا ادعا کرد همسرش فوت شده و من به عقد موقت او درآمدم اما خیلی زود فهمیدم که او به من دروغ گفته است به همین دلیل دچار عذاب وجدان شدم و از او طلاق گرفتم ... این در حالی است که پسرانم بسیار متشخص و فهمیده هستند اما دخترانم به همراه پدرشان تهمت ناروای ارتباط با مردان غریبه را به من می زنند. حرف های آن ها برایم غیرقابل تحمل شده است چرا که سال های جوانی ام را با شیفت های اضافه کاری سپری کردم تا برای آن ها منزل مسکونی بخرم ولی اکنون این همه قدرنشناسی و ناسپاسی و الفاظ رکیک را نمی توانم تحمل کنم.

 

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------