انتقام‌گیری پسر جوان از فردی که به او تعرض کرده بود



جوانی که فردی را به قتل رسانده ‌است، مدعی شد مقتول سال‌ها قبل به او تعرض کرده ‌بود و او در پی این تعرض دست به قتل زده ‌است.

به گزارش شرق، ٢٧ شهریور ماه سال ٩٥ مردی با پلیس ١١٠ تماس گرفت و از وقوع یک درگیری در کارگاهی در بومهن خبر داد. مرد به مأموران گفت: زمانی که برای کار به کارگاه آمدم، متوجه شدم یکی از کارگرانم درحالی‌که غرق خون است، بی‌هوش روی زمین افتاده. مأموران با اعلام این خبر بلافاصله خود را به محل وقوع حادثه رساندند و در تحقیقات اولیه متوجه شدند مضروب پسر ٢٠ساله‌ای به نام کمال است که با اصابت میله‌ آهنی به سرش بی‌هوش و خون‌آلود روی زمین افتاده‌ است.

 

آنها هم‌زمان با تحقیق درباره این حادثه کمال را به بیمارستان انتقال دادند اما او پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد. به‌این‌ترتیب روند پرونده تغییر کرد و کارآگاهان جنایی تحقیقات و تجسس خود را برای به‌‌دست‌آوردن ردی از مظنونان احتمالی آغاز کردند. تحقیقات برای به‌دست‌آوردن سرنخ ادامه داشت تا اینکه مأموران متوجه شدند کمال روز حادثه با پسری به نام مهران قرار ملاقات داشته است.

 

مأموران با دردست‌داشتن این اطلاعات جست‌وجوی خود را برای پیداکردن مهران آغاز کردند و حین ردزنی‌های پلیسی متوجه شدند نام اصلی مظنون پرونده کامران است.

 

مأموران وقتی این اطلاعات را به دست آوردند، فرضیه قتل با انگیزه قبلی قوت گرفت، پلیس متوجه شد مظنون پرونده نامش کامران است اما خود را مهران معرفی کرده‌ است و با این کار قصد داشته اطرافیان مقتول متوجه نام واقعی او نشوند.  به‌این‌ترتیب دستگیری کامران در دستور کار مأموران پلیس قرار گرفت و با بازجویی از دوستانش متوجه شدند او عکس کمال را درحالی‌که خون‌آلود روی زمین افتاده بود، برای یکی از آنها ارسال کرده و برایش نوشته بود «سلام داداش، برای همیشه خداحافظ، می‌خوام به آرزوهام برسم».

 

این اطلاعات از انگیزه‌های نامعلوم کامران برای ارتکاب این قتل حکایت داشت و او به‌عنوان مظنون اصلی قتل تحت تعقیب قرار گرفت، تا اینکه ٢٠ روز پس از حادثه کامران درحالی‌که مأموران در جست‌وجویش بودند، به اداره پلیس مراجعه و خود را تسلیم کرد و گفت: اسم واقعی من کامران است و ١٨ سال دارم. پنج سال پیش زمانی که با کمال در یک مدرسه درس می‌خواندیم، او به من تعرض کرد. من تازه به آن مدرسه رفته بودم و کمال دو سال از من بزرگ‌تر بود. آن زمان نتوانستم کاری انجام دهم اما این موضوع همیشه مرا آزار می‌داد.

 

تا اینکه تصمیم گرفتم برای کنارآمدن با این مسئله از کمال انتقام بگیرم.  کامران ادامه داد مدتی از کمال خبر نداشتم تا اینکه توانستم از طریق یکی از دوستانم شماره تلفن کمال را پیدا کنم، با او تماس گرفتم و خودم را مهران یکی از هم‌کلاسی‌های سابقش معرفی کردم و به او گفتم دلم برایش تنگ شده و می‌خواهم او را ببینم. کمال هم قبول کرد و با یکدیگر قرار ملاقات گذاشتیم.  این نوجوان ١٨ساله درباره روز حادثه گفت: کمال آدرس کارگاهی که در آن کار می‌کرد را به من داد تا به دیدنش بروم.

 

روز حادثه زمانی که وارد کارگاه شدم هیچ‌کس آن‌جا نبود؛ به کمال گفتم من همان پسری هستم که پنج سال پیش به او تجاوز کردی، حالا آمده‌ام همان بلایی را که به سرم آوردی، تلافی کنم. کمال که از دیدن من تعجب کرده بود، یک چاقو برداشت تا به من حمله کند، من نیز میله‌اي آهنی را كه در گوشه کارگاه بود، برداشتم و ضربه‌ای به سرش زدم و مقتول روی زمین افتاد؛ درحالی‌که هنوز نفس می‌کشید چند عکس از او گرفتم تا برای دوستانمان بفرستم و بگویم بالاخره انتقام خودم را گرفتم، بعد آنجا را ترک کردم و به همدان فرار کردم تا دیگر دست کمال به من نرسد اما پس از چند روز متوجه شدم کمال جان خود را از دست داده‌ است.

 

خیلی ترسیده بودم و نمی‌دانستم باید چه کار کنم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را به پلیس تسلیم کنم. من قصد کشتن کمال را نداشتم؛ فقط می‌خواستم انتقامم را از او بگیرم. کارآگاهان با دراختیارداشتن این اطلاعات متهم را با قرار بازداشت موقت روانه زندان کردند.  به این ترتیب با توجه به اعترافات کامران، شکایت اولیای ‌دم و سایر مدارک موجود در پرونده کیفرخواست علیه متهم صادر شد و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی زالی قرار گرفت. کامران به‌زودی برای دفاع از خود پای میز محاکمه حاضر خواهد شد.

 

 

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------