جنایت در آپارتمان




 اخبار حوادث - شوک واقعی
جنایت در آپارتمان

تا همین شش ماه گذشته همه چی روبه راه بود، با اینکه حقوق کمی می‌گرفت و مستأجر بود و از نظر مالی در مضیقه قرار داشتند، اما به هیچ وجه احساس بدبختی نکرده و مشکل خاصی از جمله مشکل خانوادگی نداشتند.

هر زمان با مشکل مالی مواجه می‌شدند، از یکی از اقوام یا دوستان قرض می‌گرفتند و پس از مدتی نیز قرض خود را پس می‌دادند و به این ترتیب زندگی‌شان روال عادی خود را طی می‌کرد.


البته اگر قرض و کمکی هم از سوی اطرافیان در میان نبود، با قناعت نیز پیش می‌بردند اما از وقتی که به صورت ناخودآگاه به سمت شیشه گرایش پیدا کرد، همه چیز عوض شد.


پس از شیشه‌ای شدن برگ برنده‌اش در زندگی یعنی سلامتی و  آرامش فکری را از دست داد.


دیگر حال و حوصله کسی را نداشت و با کمترین تحریکی عصبی شده و نسبت به طرف مقابل خود پرخاشگری یا حمله می‌کرد.


 پس از آن، «مهری» نیز رفته رفته در مقابل رفتارهای تند «ناصر» قدعلم کرد و اینگونه بود که محیط خانوادگی آن‌ها آرامش خود را از دست داد.


درگیری و زد و خوردهای مهری و ناصر بدون اینکه مهری بداند همسرش به شیشه اعتیاد دارد، برخلاف میل باطنی مهری سرانجام منجر به طلاق توافقی آن‌ها شد تا ناصر طبق قانون سرپرستی «نادیه» دخترشان را برعهده بگیرد.


مهری پس ازطلاق، تازه متوجه شد همسرش به شیشه اعتیاد دارد، به همین دلیل برای اینکه سرپرستی دختر 12ساله‌اش را برعهده بگیرد این موضوع را در دادگاه مطرح کرد، اما از آنجایی که وی نتوانست شیشه‌ای بودن همسرش را ثابت کند، قاضی دست رد بر سینه وی زد تا حضانت نادیه همچنان برعهده پدرش باشد.


ناصر پس از اینکه سرپرستی دخترش را برعهده گرفت، با یکی از دختران اقوام ازدواج کرد اما وی بلافاصله پس از ازدواج با مشکل جدی‌ای روبه‌رو شد؛ مشکلی که نادیه بر سر راه پدر قرار داد. نادیه هیچ وقت نمی‌توانست بپذیرد نامادری داشته باشد.


ناصر همه خماری‌های خود و جنگ اعصابی که به خاطر مصرف شیشه داشت، وقتی دید تنها بچه‌اش با این ازدواج مخالف است، برای مدتی از همسر جدید خود فرصت خواست تا نادیه را از لحاظ ذهنی برای پذیرش وی آماده کند.


تنها سه هفته از این موضوع نگذشته بود که ناصر پی برد نادیه پذیرای هیچ زنی به جز مادر خود در آن خانه نیست، این در حالی بود که برای ناصر سازش با مادر نادیه به هیچ وجه ممکن نبود.از سویی دیگر مادر نادیه نیز به هیچ وجه حاضر به بازگشت به خانه ناصر نبود.


روز حادثه ناصر سر صحبت با نادیه را باز کرد، اما پس از چند دقیقه بگو مگو، وقتی راه به جایی نبرد، با پایپ و مقداری شیشه در گوشه‌ای مشغول مصرف شد.


تنها 15 دقیقه پس از مصرف شیشه از اتاق خود در طبقه سوم آپارتمان بیرون آمد و به سمت نادیه رفت تا وی را راضی به زندگی با نامادری‌اش کند اما نادیه سرسخت‌تر بود و نمی‌پذیرفت.
ناصر تصور کرد دخترش مانند مادرش پرخاشگر و غیرمنطقی است. ناصر ابتدا سعی داشت همه مشکلات خود با دخترش را با آرامش و صحبت حل کند، اما نفهمید که چه شد در چشم برهم زدنی با عصبانیت به سمت نادیه یورش برد و پس از اینکه چند مشت و لگد محکم بر سر و صورت و اندام نحیف دخترک کوبید، وی را از پنجره به سمت بیرون پرتاب کرد.


نادیه بلافاصله پس از سقوط از آپارتمان جان داد اما ناصر پس از آن، روی مبل نشست و حرکتی نکرد، گویا منتظر کسی بود. وقتی مأموران پلیس وارد خانه وی شدند، ناصر ابتدا به جز یک درگیری ساده از همه اتفاقات رخ داده اظهار بی‌اطلاعی کرد ولی پس از مدتی تنها جمله‌ای که در بازجویی‌های خود نزد مأموران پلیس بر زبان آورد این بود که: من شیطانی را به دستور دو ناشناس، از پنجره خانه‌ام به بیرون پرتاب کردم اما دخترم را به قتل نرسانده‌ام.


 اخبار حوادث - ایران

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------