فیلمبرداری برای تهدید



روی پایش بند نبود، نگاهی به زنگ در خانه‌شان انداخت، دستش را روی زنگ گذاشت و چندین بار آن را فشار داد. زنگ پی در پی، مادر امید را هراسان به مقابل در کشاند. زن جوان با دیدن پسرش شوکه شد. او که زخمی شده بود، با دیدن مادر نقش زمین شد، فورا او را به بیمارستان بردند و پسر جوان تحت مراقبت ویژه قرار گرفت اما تا به هوش آمدن او هیچ‌کسی نمی‌دانست چه اتفاقی برایش رخ داده است.

با آن که 17 سال بیشتر نداشت، اما مدتی بود به دختری علاقه مند شده بود. آن روز تصمیم گرفت به دیدار دختر مورد علاقه اش برود و از علاقه اش به او بگوید. از این که این راز را در دل داشت خسته شده بود و می خواست فتانه از علاقه اش با خبر شود. برای همین راهی خانه آنها شد و وقتی با در باز مجمتع مواجه شد، بدون هیچ حرفی وارد خانه شد.

چند بار فتانه را صدا زد و منتظر شد تا او بیاید که ناگهان احساس کرد کسی پشت سرش ایستاده است. امید سرش را برگرداند و با مردی حدود 30 ساله مواجه شد. مرد جوان دست او را گرفت و درحالی که از شدت خشم دندان هایش به هم ساییده می شد، گفت: «با فتانه چه کار داری؟ به من بگو من برادرش هستم.» امید می خواست توضیح دهد اما مرد جوان با یک حرکت او را به طرف در کشاند و با زور سوار خودروی نیسان آبی کرد.

پسر نوجوان التماس می کرد اما برادر فتانه بدون توجه به التماس های او شروع به کتک زدن پسر 17ساله کرد. امید گریه می کرد و راننده به سمت خارج از شهر حرکت کرد. بعد از طی مسافتی، وقتی به محلی خلوت رسید، مرد جوان خودرو را در کنار جاده پارک و امید را با زور از خودرو پیاده کرد. او پسر نوجوان را مجبور کرد تا لباس هایش را دربیاورد و شروع به عکاسی از او کرد. بعد از آن تمام لباس هایش را با سیگار سوزاند. امید را که بشدت کتک خورده و ترسیده بود، سوار ماشین کرد و در نزدیکی خانه اش پیاده کرد. اما قبل از آن که پسر نوجوان از خودرو پیاده شود به او گفت:« این است سزای کسی که به ناموس کسی نظر دارد. حواست باشد اگر این بار خواستی سراغ فتانه بروی، به خاطر بیاور که عکس هایت دست من است و می توانم آنها را منتشر کنم.»

تنها کاری که امید می توانست انجام دهد به صدا درآوردن زنگ خانه بود و بعد از آن بیهوش روی زمین افتاد. او بلافاصله به بیمارستان انتقال داده شد و پس از چند روز مراقبت به هوش آمد و راز حادثه تلخی را که برایش رخ داده بود، برملا کرد. با مشخص شدن این موضوع، ماجرا بلافاصله به پلیس اعلام شد.

از آنجا که برادر فتانه او را به زور سوار خودرویش کرده و او را مورد ضرب و جرح قرار داده بود، گروهی از کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی، تحقیقات برای بازداشت مرد جوان را آغاز کردند.

مرد جوان زمانی که مقابل بازپرس پرونده قرار گرفت به جرم خود اعتراف کرد و گفت:« زمانی که به خانه آمدم و امید را دیدم، بشدت ناراحت شدم و تصمیم گرفتم از او زهر چشم بگیرم. برای همین او را سوار ماشین کرده و به بیرون از شهر بردم. قصد نداشتم از عکس هایی که گرفتم سوءاستفاده کنم، فقط می خواستم تهدیدی باشد تا امید سراغ خواهرم نرود. من نمی دانستم ارتباطی بین آنها وجود ندارد و عجولانه تصمیم گرفتم و از کاری که کرده ام، پشیمانم.

به دنبال اعترافات مرد جوان و مواجهه حضوری با شاکی پرونده او به بازسازی صحنه جرم پرداخت و با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد. در ادامه، پرونده مرد جوان پس از تکمیل، برای صدور حکم به دادگاه ارجاع شد.

چند روز قبل متهم جوان در مقابل قاضی امام وردی از شعبه 133 مجتمع امام خمینی قرار گرفت و به دفاع از خود پرداخت. باتوجه به اظهارات صریح متهم، صحبت های شاکی، بازسازی صحنه و تحقیقات بازپرس پرونده، متهم به اتهام آدم ربایی که منجر به مصدومیت شده و باتوجه به تعدد جرایم به 15 سال حبس و دیه محکوم شد.

  اخبار  جوادث  -  جام  جم

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------