خود شاکیان باید دقت می‌کردند



کمال، مردی ٥٠ساله است که به اتهام کلاهبرداری بازداشت شده است. بنا بر اظهارات شکات و مندرجات پرونده این مرد خودروهای تصادفی را به جای اتومبیل‌های سالم می‌فروخت. او در گفت‌وگو با خبرنگار ما تأکید می‌کند چنین اتهامی را قبول ندارد، با این حال در پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران در بازداشت و پرونده‌اش در جریان است.

‌ چرا بازداشت شده‌ای؟
ماشین فروختم. ماشین‌ها رنگ داشت، حالا می‌گویند کلاهبرداری کرده‌ام.


‌ چند شاکی داری؟
من هفت ماشین فروخته‌ام که می‌دانستم رنگ شده اما الان ١٠ شاکی دارم. چند تا از ماشین‌ها را خودم هم نمی‌دانستم رنگ شده، صافکارها و نقاش‌ها آن‌قدر ماهرانه کار ‌کرده بودند که خود ما هم متوجه نشده بودیم.


‌ ماشین‌ها را از کجا می‌خریدی؟
از نمایشگاه‌داران، کارواشی‌ها و سرویس‌کارهای آشنا. آنها به من می‌گفتند  ماشین‌ها دو جای رنگ خورده دارد و قیمتش خوب است، من هم می‌خریدم و چند‌میلیون تومان گران‌تر می‌فروختم.


‌ آیا به خریداران می‌گفتی ماشین تصادفی را به آنها می‌فروشی؟
بعضی‌ها را که می‌دانستیم می‌گفتیم. من بیشتر از ٤٠ یا ٥٠ ماشین فروختم، فقط ١٠ یا ١٢ دستگاه از آنها مورد داشت و برایم شاکی پیدا شده است.


‌ شاکیان می‌گویند در آگهی روزنامه می‌نوشتی خودرو متعلق به یک خانم دکتر است.


روزنامه از خودش نوشته بود؛ ما چنین آگهی نداده بودیم.
‌روزنامه چیزی را که شما سفارش بدهید آگهی می‌کند. آنها خودشان به آگهی چیزی اضافه نمی‌کنند.


ما برای یکی، دو تا از ماشین‌ها این را نوشتیم اما الان شکات آمده و با هم صحبت کرده‌اند. برای اینکه پرونده سنگین‌تر شود همه با هم گفته‌اند که ما به آنها گفته‌ایم ماشین مال خانم دکتر بوده است.


‌ یعنی اتهام کلاهبرداری را قبول نداری؟
قبول ندارم، به قاضی هم گفته‌ام. قاضی هم گفت از شاکیان رضایت بگیر. الان وکیل گرفته‌ام.


‌ چندسال است که در کار خریدوفروش خودرو هستی؟
دو، سه سالی می‌شود. اولین‌بار یکی از دوستانم پیشنهاد داد این کار را بکنم، بعد از آن ادامه دادم.
‌ چه شد که تصمیم به ‌کلاهبرداری گرفتی؟
من کلاهبرداری نکردم؛ ماشین‌های رنگ‌شده یا تصادفی را با قیمت پایین می‌خریدم و کمی بالاتر می‌فروختم. نان این کار بهتر بود.


‌ یعنی ماشین تصادفی را می‌خریدی و پس از تعمیر می‌فروختی؟
صافکار یا نقاش نیستم. از دست‌هایم معلوم است. من فقط ماشین می‌خریدم و می‌فروختم.


‌ پس سود این خریدوفروش کجا بود؟
مثلا ماشینی را که قیمت واقعی‌اش ٣٢‌ میلیون تومان بود به قیمت ٢٥‌ میلیون تومان ی‌خریدیم و به قیمت ٢٧‌ میلیون می‌فروختیم.


‌ شما به خریدار نمی‌گفتید که چرا خودرو را به قیمت پایین‌تر از معمول می‌فروشید؟
خودشان باید می‌فهمیدند. تازه ما می‌گفتیم به‌کارشناس هم نشان بده. اگر خودشان نشان نمی‌دادند تقصیر ما چه است؟


‌ حالا می‌خواهی چی کار کنی؟
مجبورم رضایت شاکیان را بگیرم. الان ٢٥ روز است که بازداشت هستم. دختر جوان دارم و زندگی‌ام در حال نابودی است.


‌ به‌هرحال جرم انجام داده‌ای.
من که ماشین‌ها را به قیمت سالم نفروختم. بعضی از شاکیان به زور ماشین  خریدند و قسم دادند که به آنها بفروشم.

 

 اخبار  حوادث  - شرق 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------