دستگیری باند سارقان مسلح،که یکی از اعضایش ،رئیس باند را با گلوله کشت



  از شامگاه چهارم بهمن ماه سال 93 وقتی یک طلافروشی در خیابان مولوی هدف سرقت مسلحانه قرار گرفت تیمی از اداره یکم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شد تا دزدان فراری را ردیابی کنند.

تجسس‌ها نشان می‌داد ساعت 7 عصر ابتدا زن جوانی به بهانه خرید طلا وارد این مغازه شده و همزمان 2 مرد مسلح که همدست وی بوده‌اند داخل رفته و با ضربه‌ای به سر مرد جواهرفروش و تهدید با کلت کمری همه طلاهای ویترین را داخل کیسه‌ای ریخته و در برابر دیدگان وحشتزده مالباخته سوار بر موتوری که عضو دیگر باند پشت فرمان ‌آماده و منتظر آنان بود پا به فرار گذاشته‌اند.

این تحقیقات میدانی با توجه به اینکه دزدان مسلح همگی نقابدار بودند ردی از مشخصات آنان به مأموران پلیس نداد.در بازبینی دوربین‌های مداربسته تنها مرد مرموزی که نقاب به چهره نداشت و در صحنه سرقت، وی نیز همزمان با دزدان فرار کرده بود شناسایی شد. این مرد که امید نام دارد خیلی زود به دام افتاد و با ادعای بی‌گناهی گفت که چون اسپری اشک‌آور داشت پا به فرار گذاشته و دستگیر شده است.

امید در بازجویی‌ها با وجود اینکه اصرار داشت در سرقت مسلحانه دخالتی نداشته است به سرقت از یک عکاسی اعتراف کرد و گفت: ابتدا با صاحب عکاسی طرح دوستی ریختم سپس او که به من اعتماد کرده بود وقتی در حال خوردن غذا بودیم داخل دوغ وی قرص خواب‌آور ریختم و با بی‌هوشی‌اش یک دستگاه فتوکپی چند کاره، 6 دوربین دیجیتال و قدیمی، 3 پرینتر، کارت بانکی، تلفن همراه و 5 میلیون تومان پول وی را به سرقت بردم.

عملیات در سومین روز عید
کارآگاهان در پایتخت که جست‌وجوی ویژه‌ای را در دستور کار داشتند پس از یک سال ردی از یک تبهکار مسلح که مصطفی نام دارد به دست آوردند و وی را در سومین روز عید بازداشت کردند.مصطفی 22 ساله با خونسردی اعترافات تکان‌دهنده‌ای کرد. وی به بازپرس  گفت: باند ما 5 عضو داشت و در این مدت به 6 طلافروشی در شهرهای مختلف دستبرد زده‌ایم و همیشه مجهز به تفنگ کلاش و کلت کمری بودیم.وی افزود: نخستین سرقت را 5 سال پیش با طراحی علی و یوسف انجام دادیم و با حمله به طلافروشی‌ای در شهرستان دنا 4 کیلو طلا به جیب زدیم.

جزئیات سرقت‌های جنایتکارانه
وی ادامه داد: سپس در سال 90 به سرقت خودرویی زیر پل کلاک کرج دست زدیم و در جریان سرقت موتورسیکلت وقتی مرد موتورسوار مقاومت کرد با چوب به سرش کوبیدیم و پس از فرار متوجه شدیم او کشته شده است. بعد به طراحی و  اجرای نقشه دومین سرقت از جواهرفروشی دست زده و 3 کیلو طلا به دست آوردیم.سومین سرقت در سال 91  و در شهر خمین صورت گرفت و  این بار 6 کیلو طلا به جیب زدیم، برای اینکه شناسایی نشویم خودروهای سرقتی زیر پایمان بود و نقاب به چهره می‌زدیم. سپس در نسیم‌شهر به سرقت مسلحانه از طلافروشی دست زده و موفق به سرقت 3 کیلو طلا شدیم. بعد به تهران آمدیم و با سرقت از طلافروشی در خیابان مولوی فرار کردیم و آخرین بار به سرقت از طلافروشی‌ای در کهریزک دست زده و 5 کیلو طلا به دست آوردیم.

قتل آتشین رئیس باند
مصطفی اعتراف دیگری کرده و گفت: علی رئیس باند ما بود و پس از سرقت‌ها همیشه سهم زیادی را برای خودش و دیگر اعضای باند بر می‌داشت، حتی 130 میلیون تومان سهم مرا نداده بود و 2 کیلو شیشه هم به من بدهکار بود. او آنقدر بهانه آورد تا اینکه سر قرار با یک کلت کمری که داخل داشبورد خودرو پنهان کرده بودم به سرش شلیک کردم و از او انتقام گرفتم. سپس جنازه‌اش را با همدستی عضو دیگر باند به نام علی در نزدیکی دانشگاه شاهد به آتش کشیدیم.

سومین جنایت
وی درخصوص سومین جنایت گفت: با دختری به نام سپیده که در شهرک شهید مطهری زندگی می‌کرد آشنا شدم. وقتی برادر وی به نام میلاد از ارتباط ما آگاه شد با اعتراض شدید به سراغم آمد. چند بار فرار کردم او دست‌بردار نبود تا اینکه میلاد را هم با شلیک گلوله کشتم و جسدش را به یکی دیگر از اعضای باند دادم اما نپرسیدم چه بر سر جسد آوردند.

بازداشت دزدان نقابدار
وقتی همه اعضای باند دزدان نقابدار از سوی مصطفی لو رفتند، مأموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران روز 5 فروردین ماه آنان را یکی پس از دیگری دستگیر کردند و تجسس‌ها برای افشای جزئیات اقدام‌های تبهکارانه و جنایتکارانه آنان ادامه دارد.

  اخبار حوادث  -  ایران

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------