اولیای دم، از قصاص قاتل افغانی دخترشان گذشتند



او گفت: اتهام را قبول دارم؛ من دست به قتل زدم. روز حادثه وقتی لیدا طبق معمول پیش من آمد، حالش خوب نبود. به او گفتم چه اتفاقی افتاده ‌است، گفت به تو مربوط نیست

مأموران پلیس مهر چهار سال قبل باخبر شدند دختر جوانی به نام لیدا از خانه خارج شده و دیگر برنگشته ‌است. مادر این دختر گفت: دخترم یک ماشین پراید داشت که همیشه با همان ماشین بیرون می‌رفت. روز حادثه هم از خانه بیرون رفت و دیگر نیامد و تلفن همراهش را هم جواب نمی‌داد.

به گزارش شرق، وقتی مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند، متوجه شدند لیدا با جوانی افغان به نام کریم به صورت تلفنی رابطه داشت. مأموران محل کار کریم را پیدا کردند. صاحب‌کار کریم گفت: او مدت‌ها بود که برای من در نمایشگاه اتومبیل کار می‌کرد اما چندی‌قبل خیلی ناگهانی گفت که دیگر نمی‌تواند پیش من باشد و تسویه‌حساب کرد و رفت؛ من هم نمی‌دانم کجا رفته ‌است، اما همشهریانی دارد و شاید آنها بدانند او کجاست.

چند ماه تحقیق و جست‌وجو از سوی مأموران بالاخره به نتیجه رسید و مرد افغان دستگیر شد. او گفت: من و لیدا مدت‌ها بود که با هم دوست بودیم و مرتب با هم تماس می‌گرفتیم. لیدا هر روز پیش من می‌آمد، روز حادثه هم وقتی آمد، مقدار زیادی مواد مصرف کرد و بعد هم حالش بد شد و جانش را از دست داد؛ من هم برای اینکه می‌ترسیدم موضوع را به کسی اطلاع دهم، جسدش را داخل چاه ساختمان نمایشگاه انداختم و بعد هم از آنجا رفتم.

مأموران پلیس با کمک مأموران آتش‌نشانی جسد را از داخل چاه بیرون کشیدند تا صحت گفته‌های متهم را بررسی کنند. آنها متوجه شدند جسد مثله شده و آثار ضربات چاقو نیز روی بدن مقتول مشهود است. وقتی متهم درباره مثله‌شدن جسد مورد پرسش قرار گرفت، گفت: جسد را مثله کردم تا بتوانم داخل چاه بیندازم اما مأموران سؤال دیگری را مطرح کردند و از او خواستند درباره آثار ضربات چاقویی که روی بدن مقتول وجود دارد، توضیح دهد. او گفت: اتهام را قبول دارم؛ من دست به قتل زدم. روز حادثه وقتی لیدا طبق معمول پیش من آمد، حالش خوب نبود. به او گفتم چه اتفاقی افتاده ‌است، گفت به تو مربوط نیست و نباید در زندگی من دخالت کنی. خواستم نزدیکش شوم و دلداری‌اش دهم، هلم داد و سرم به دیوار برخورد کرد و خون آمد، بعد هم از شدت عصبانیت با ضربات چاقو او را زدم که جانش را از دست داد. خیلی ترسیده‌ بودم؛ برای اینکه جسد را از بین ببرم، او را مثله کردم و داخل چاه انداختم.

با توجه به گفته‌های متهم، پرونده و صدور کیفرخواست وی برای محاکمه به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده ‌شد. بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند، اولیای ‌دم در جایگاه حاضر شدند. آنها گفتند ما نمی‌توانیم درخواست قصاص برای کسی کنیم و مجازات او را به قانون واگذار می‌کنیم و خودمان هم دیه قانونی را می‌خواهیم. سپس متهم در جایگاه حاضر شد؛ او اتهامش را قبول کرد و دوباره توضیح داد چطور دست به قتل زده ‌است.

با پایان جلسه رسیدگی، قضات متهم را به پرداخت دیه محکوم کردند. روز گذشته متهم با توجه به اینکه چهار سال را در زندان گذرانده‌ بود، برای محاکمه به‌لحاظ جنبه عمومی جرم به دادگاه آورده ‌شد. وقتی دادگاه از اولیای ‌دم خواست تا دوباره درباره خواسته‌شان توضیح دهند، گفتند ما واقعا توان روحی قصاص هیچ‌کس را نداریم اما دیه قانونی را از متهم می‌خواهیم. متهم نیز یک‌ بار دیگر جزئیات قتل را توضیح داد و گفت از کرده خودش پشیمان است و درخواست بخشش از دادگاه و اولیای ‌دم دارد.

با پایان جلسه رسیدگی، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و متهم را با توجه به جرمی که مرتکب شده‌ بود، به تحمل ١٠ سال حبس محکوم کردند و با استناد به ماده ٦٩٦ قانون مجازات اسلامی اعلام کردند متهم بعد از تحمل جنبه عمومی جرم نیز درصورتی‌که دیه اولیای ‌دم را نپردازد، باید در زندان بماند و زمانی آزاد خواهد شد که دیه را کامل پرداخت کرده‌ باشد.
 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------