پول دیه همسرم را ندارم، آزادم کنید



 مردی عراقی که همسر ایرانی‌اش را خفه کرده و جسدش را در چمدان گذاشته ‌بود، با توجه به اینکه از سوی دادگاه به پرداخت دیه محکوم شده ‌است، درخواست اعسار داد و مدعی‌ شد دارایی ندارد که دیه را به اولیای ‌دم بپردازد.

به گزارش شرق ، مردی عراقی که سعید نام ‌دارد، دی سال ٩٢ به مأموران پلیس خبر داد همسرش سمیرا از خانه خارج شده و دیگر برنگشته ‌است. این مرد به مأموران گفت: همسرم در یک شرکت کار می‌کرد و پرستار بود. او روز حادثه از خانه بیرون رفت و دیگر نیامد. هرچه با تلفنش تماس می‌گیرم، خاموش است و همکارانش هم از او خبر ندارند.


مأموران چند روز بعد جسد زنی را پیدا کردند که با مشخصات سمیرا همخوانی داشت. بنابراین شوهر او را برای شناسایی به پزشکی‌ قانونی فراخواندند. سعید بعد از دیدن جسد درحالی‌که سعی داشت خودش را غم‌زده نشان دهد، تأیید کرد جنازه متعلق به همسرش است.


او در این مرحله به مأموران گفت: سال‌ها بعد از جنگ ایران و عراق به ایران آمدم و با سمیرا ازدواج کردم. ما زندگی خیلی خوبی داشتیم و وضعمان هم بد نبود. همسرم پرستار بود و برای یک شرکت کار می‌کرد و آخر هفته‌ها هیچ‌وقت خانه نبود. روز حادثه هم برای کار از خانه بیرون رفت و دیگر نیامد.


وقتی مأموران تحقیقات خود را درباره زندگی این زوج آغاز کردند، متوجه شدند این مرد با همسرش اختلاف داشت و درگیری آنها گاه آن‌قدر شدید می‌شد که همسایه‌ها صدای داد ‌و ‌فریاد این زوج را می‌شنیدند. والدین سمیرا وجود اختلافات خانوادگی را تأیید کردند و گفتند دخترشان بارها از رفتارهای شوهرش گلایه کرده بود.
درنهایت سعید که دچار تناقض‌گویی شدید شده‌ بود، بازداشت شد و به قتل همسرش اعتراف کرد. او گفت: «ماه‌ها بود متوجه ‌شده ‌بودم همسرم با کسی رابطه دارد. سمیرا مرتب با تلفن همراهش صحبت می‌کرد. روزهایی که من در منزل نبودم، مرتب با تلفن خانه صحبت می‌کرد و وقتی معترض می‌شدم، می‌گفت با خانواده‌اش حرف می‌زند. وقتی رفتارش ادامه پیدا کرد، به او شک کردم.

 

 

یک‌ روز که تلفن اشغال بود، به خانه مادرزنم زنگ زدم و متوجه شدم سمیرا با آنها صحبت نمی‌کند. بعد از قطع‌شدن تلفن از همسرم پرسیدم با چه‌ کسی صحبت می‌کردی که گفت با مادرم حرف می‌زدم و این‌طور بود که فهمیدم چه دروغ‌هایی به من می‌گوید. بعد از اینکه تلفن همراهش را بررسی کردم، فهمیدم با شخصی ارتباط دارد. با سمیرا صحبت کردم و گفتم دوستش دارم و این کارها را نکند تا بتوانیم به زندگی مشترکمان ادامه دهیم اما سمیرا به‌جای اینکه شرمنده شود رفتارش را بدتر کرد.

 

او در شرکتی به‌عنوان پرستار کار می‌کرد و برای مراقبت از بیماران به خانه‌ها می‌رفت. معمولا شب‌ها به خانه می‌آمد اما مدتی بود که آخر هفته‌ها به منزل برنمی‌گشت و وقتی می‌پرسیدم کجاست، می‌گفت سر کار هستم. دوباره همسرم را تعقیب کردم و بعد هم از شرکتی که در آن کار می‌کرد، پیگیر و متوجه شدم دوباره دارد دروغ می‌گوید. این مسائل باعث شد درگیری ما خیلی شدید شود تا اینکه متوجه شدم با یکی از دوستان خودم به نام احمد رابطه برقرار کرده‌ است. شماره دوستم را در گوشی تلفن همسرم پیدا کردم. دیگر نمی‌توانستم خیانت‌هایش را تحمل کنم و تصمیم گرفتم او را بکشم.


متهم درباره اینکه چطور همسرش را به قتل رسانده است، گفت: روز حادثه وقتی به خانه رفتم، به سمیرا گفتم از حرف‌هایی که درباره تو گفتم خیلی پشیمان هستم و می‌خواهم جبران کنم، به‌ همین‌ دلیل هم برایت یک انگشتر به‌عنوان هدیه خریده‌ام. گفتم دستت را جلو بیاور تا انگشتر را دستت کنم. وقتی دستش را جلو آورد، آن را پیچاندم و بعد دو دستش را گرفتم و با دستبندهای پلاستیکی که از قبل تهیه کرده ‌بودم قفل کردم. دهانش را هم با شالی که سرش بود بستم و دستانم را روی گلویش گذاشتم و فشار دادم؛ وقتی بی‌حال شد، شال را از دور دهانش باز کردم و دور گلویش پیچیدم و فشار دادم تا اینکه فوت شد. بعد لباس‌هایش را درآوردم و جسدش را داخل چمدان گذاشتم.

 

می‌خواستم وقتی جسدش پیدا می‌شود، همه بدانند او خیانت‌کار بوده. بعد با احمد تماس گرفتم و گفتم می‌خواهم چیزی حمل کنم و ماشینش را لازم دارم. وقتی آمد، چمدان حاوی جسد را داخل ماشینش گذاشتم. به او گفتم به طرف بیابان‌های اسلامشهر برود. احمد متوجه شد جسد سمیرا را حمل می‌کنیم اما چون خودش با سمیرا رابطه داشت، از من ترسید و سکوت کرد. بعد از اینکه جسد را در خیابان رها کردیم، من به کلانتری رفتم و گزارش دادم همسرم گم ‌شده ‌است. برای اینکه یادم باشد همسرم با من چه کرده‌ است، از تمام مراحلی که برای قتل او انجام می‌دادم، فیلم‌برداری کردم و ضبط‌شده نگه‌ داشتم.


گفته‌های متهم با آنچه پزشکی‌ قانونی درباره مرگ سمیرا گزارش کرده‌ بود، همخوانی داشت. در این گزارش آمده بود سمیرا به ‌دلیل فشار سنگین بر عناصر حیاتی گردن از طریق جسمی نرم و قابل‌انعطاف جانش را از دست داده ‌است. این در حالی بود که مأموران احمد را نیز بازداشت کردند و او نیز اظهارات سعید را درباره حمل جسد تأیید کرد. بعد از تکمیل پرونده، صدور کیفرخواست متهم برای محاکمه به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران رفت. او یک ‌بار دیگر گفته‌هایش را تکرار کرد و مدعی ‌شد چون همسرش مهدور‌الدم بود، او را به قتل رساند. با پایان جلسه رسیدگی، قضات متهم را در قتل عمد مجرم شناختند اما اعلام کردند از آنجایی که او خطا در تشخیص مهدورالدم داشته ‌است، بنابراین به پرداخت دیه و پنج سال حبس محکوم می‌شود.

 

رأی صادره مورد تأیید دیوان ‌عالی کشور قرار گرفت. روز گذشته سعید یک‌ بار دیگر پای میز محاکمه رفت تا درخواست اعساری که داده‌ بود، بررسی شود. وقتی در جایگاه قرار گرفت، گفت: من زنم را دوست داشتم و از کاری که کردم پشیمان هستم. خانواده همسرم می‌دانند که من درآمد خوبی داشتم اما از وقتی که زندانی شدم، هرچه را داشتم از دست دادم.

 

با دایی همسرم صحبت کردم و گفتم حاضرم ماهی سه‌ میلیون تومان بدهم تا دیه تمام شود، او هم گفت که پدر همسرم را راضی می‌کند. حالا هم درخواست آزادی دارم و تعهد می‌دهم ماهی سه ‌میلیون تومان بدهم. این در حالی بود که پدر مقتول اعلام کرد همه دیه را یکجا می‌خواهد؛ او گفت: دخترم به قتل رسیده‌ است و من خواهان اعدام متهم بودم اما دادگاه رأی بر دیه داد؛ حالا که این‌طور است من دیه را کامل می‌خواهم. با پایان جلسه رسیدگی هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------